به گزارش خبرگزاری آنا، کازابلانکا در حالی شب گذشته با این چالش مواجه شد که روزهای پایانی خود را پشت سر می‌گذارد. 

یکی از تماشاچی‌ها در حین تماشای اجرا دچار ناراحتی قلبی شد و بازیگران کار اجرا را برای نجات جان این تماشاچی متوقف کردند و پس از احیای بیمار به اجرای خود ادامه دادند.

گودرزی نوشت: 

امشب کازابلانکا فقط اجرا نشد؛

زیست.

در میانه‌ی صدا و نور و دیالوگ،

آنجا که قرار بود نمایش و قصه پیش برود،

ناگهان یکی از تماشاگران

در برابر چشم ما

به مرز خاموشی رسید؛

قلبش لحظه‌ای ایستاد.

و درست همان دم،

گروه حرفه‌ای و شریف کازابلانکا

کاری کردند که کمتر کسی جرأتش را دارد:

نمایش را بریدند

بی‌هیچ رودربایستی با موفقیت، تداوم حس،

بی‌اعتنا به ریتمی که هر هنرمندی حفظش را واجب می‌داند.

انگار قهرمانان نمایش

از متن جدا شدند

و روی صحنه‌ی زندگی قدم گذاشتند.

به‌جای ادامه‌ی نمایش و روایت قصه،

به ادامه‌ی جان یک انسان رسیدگی کردند؛

چنان که می‌دانستند

شهامتِ واقعی روی صحنه نیست،

در تصمیمی‌ست که پشت صحنه‌ی انسانیت گرفته می‌شود.

 

تماشاگر برگشت،

نفس برگشت،

اورژانس رسید،

و سالنی که لحظه‌ای پیش

درگیر داستانی دیگر بود،

فهمید که عمیق‌ترین نقطه‌ی اوج هنر

همین مکث است؛

همین توقف؛

همین ایستادن کنار یک انسان.

 

آنان، آن‌گونه که هنرمندانِ واقعی‌اند،

کنارش ایستادند، کمک کردند،

نورِ هوش را به چشمانش برگرداندند

و تا رسیدن درمانگران،

پشتوانه‌ی آرامشش شدند.

 

و بعد،آرام،دقیق و استوار

به صحنه برگشتند

و نمایش را ادامه دادند؛

گویی روح و جان تازه‌ای

در متن و رگ‌های کازابلانکا دمیده شده باشد.

 

و حقیقت این است:

شما امشب نشان دادید بعضی گروه‌ها نمایش نمی‌سازند؛خودِ معیارِ شرافتِ صحنه‌اند.

 

لحظه‌ای نادر

چنان نادر که در سال‌های طولانی عمر هنری‌ام،چشم به دیدنش نداشتم.

 

و امشب فهمیدم:

گاهی باشکوه‌ترین صحنه‌ی یک نمایش،

آن‌جاست که گروهی از هنرمندان

برای بازگشت یک قلب

از داستان خودشان عبور می‌کنند.

 

گاهی یک گروه حرفه‌ای

در چند ثانیه

چنان کاری می‌کند

که اسمش از «نمایش» می‌گذرد

و به «مرام» بدل می‌شود…

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *