 
 			 			 				
سخنان اخیر رضا پهلوی در تورنتو درباره تشکیل «تیمهای شناسایی و عملیات مسلحانه»، پرده از چهره واقعی جریان شکستخورده پهلوی برداشت؛ جریانی که پس از ناکامی در کسب مشروعیت سیاسی، امروز در پیوند آشکار با رژیم صهیونیستی، با دامن زدن به ترور و خشونت، میکوشد پروژه شکستخورده آشوب را دوباره در ایران زنده کند.
امین صبحی، معاون خبر آنا و تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل در یادداشتی نوشت: اظهارات اخیر رضا پهلوی در تورنتو درباره تشکیل «تیمهای شناسایی و عملیات مسلحانه»، بار دیگر چهره واقعی جریان موسوم به «پهلوی» را آشکار کرد؛ جریانی که پس از شکست در کسب مشروعیت سیاسی، اکنون در هماهنگی آشکار با رژیم صهیونیستی، در پی انتقال خشونت و ناامنی به داخل ایران است.
این موضعگیری صریح نشان میدهد که بازماندگان خاندان پهلوی، پس از ناکامی در جذب افکار عمومی و ناتوانی در ارائه هرگونه طرح سیاسی، به فاز خطرناک تحریک، آشوب و ترور روی آوردهاند؛ مسیری که پیش از این توسط گروهک منافقین طی شد و سرانجامی جز نفرت عمومی و فروپاشی نداشت.
پهلوی و پیوندآشکار با رژیم صهنیستی
برخلاف تلاش برخی رسانههای وابسته غربی برای نمایش «همپیمانی سیاسی»، روابط رضا پهلوی با رژیم صهیونیستی کاملاً علنی و مستند است. دیدار رسمی او با نخستوزیر رژیم اشغالگر و مواضع صریحش در حمایت از حملات تلآویو به ایران، هیچ تردیدی باقی نمیگذارد که این جریان به ابزاری تبلیغاتی در دست دشمنان ملت ایران بدل شده است.
همایش اخیر در کانادا نیز نشانه روشنی از این هماهنگی بود؛ جایی که پهلوی با ادبیاتی تند و نظامیگرا از «تیمهای مسلح شناسایی و عملیاتی» سخن گفت؛ بیانی که بیش از آنکه نشانه قدرت باشد، بازتاب درماندگی سیاسی و تلاش برای جلب توجه رسانهای است.
بازتولید پروژه آشوب
تجربه حوادث سال ۱۴۰۱ نشان داد که دشمنان ایران، بهویژه رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن، میکوشند اعتراضات اجتماعی را به درگیریهای خشونتآمیز و عملیات مسلحانه سوق دهند. اکنون پهلوی همان سناریو را با پرچم خود بازگو میکند؛ سناریویی که هدف آن تکرار پروژه شکستخورده «منافقین جدید» با ظاهری تازه است.
در واقع، آنچه رضا پهلوی از آن بهعنوان «فاز جدید مبارزه» یاد میکند، چیزی جز بازتولید همان طرح آشوب و ناامنی نیست که بهدست بیگانگان طراحی شده است. او که روزی ادعای رهبری اپوزیسیون داشت، امروز به سخنگوی سیاستهای ضدایرانی بدل شده است؛ فردی که نه پایگاهی در میان مخالفان دارد و نه مشروعیتی نزد مردم ایران.
پهلوی و پایان یک توهم تاریخی
تاریخ سیاسی ایران گواهی میدهد که خشونت، وابستگی و اتکاء به بیگانگان هرگز مشروعیت نمیآورد. همانگونه که رژیم پهلوی با تکیه بر قدرتهای خارجی سقوط کرد، امروز نیز فرزند آن رژیم با همان توهم و همان مسیر به پایان سیاسی خود نزدیک میشود.
رضا پهلوی نه نماینده مردم ایران است و نه حتی سخنگوی جریان مخالف؛ او صرفاً چهره رسانهای یک پروژه امنیتی شکستخورده است که دیگر در هیچ محفل سیاسی یا اجتماعی مورد اقبال قرار نمیگیرد. سرنوشت چنین جریانهایی از پیش روشن است؛ پایان آنها نه با گلوله، بلکه با بیاعتنایی ملت رقم خواهد خورد.
source