خرداد ماه ۱۳۷۹ ششمین دوره مجلس شورای اسلامی معروف به مجلس اصلاحات فعالیت خود را در شرایطی آغاز کرد که فضای برآمده از جنبش اصلاح‌طلبی دوم خرداد ماه ۱۳۷۶ شور و شوق و امید فزاینده‌ای در کشور ایجاد کرده و در روابط ملی و بین‌المللی ایران تأثیر گسترده‌ای بر جای گذاشته بود.

خرداد ماه ۱۳۷۹ ششمین دوره مجلس شورای اسلامی معروف به مجلس اصلاحات فعالیت خود را در شرایطی آغاز کرد که فضای برآمده از جنبش اصلاح‌طلبی دوم خرداد ماه ۱۳۷۶ شور و شوق و امید فزاینده‌ای در کشور ایجاد کرده و در روابط ملی و بین‌المللی ایران تأثیر گسترده‌ای بر جای گذاشته بود. در چنین فضای مثبتی و در نخستین سال کاری مجلس ششم، بیش از 11 رئیس پارلمان ازجمله رؤسای مجالس پنج کشور اروپایی ایتالیا، اتریش، آلمان، فرانسه (مجلس سنا) و یونان به ایران آمدند که حکایت از استقبال کشورهای مختلف از رویکرد جدید ایران در عرصه مناسبات و تعاملات بین‌المللی داشت. در همین راستا و در اسفند ماه ۱۳۷۹ یک هیئت بلندپایه به ریاست آقای ولفگانگ تیرزه رئیس مجلس آلمان به تهران سفر کردند. اینجانب به سبب مسئولیتی که در هیئت‌رئیسه مجلس ششم داشتم، میزبانی از رئیس و نمایندگان همراه را برعهده گرفتم. در برنامه سفر هیئت آلمانی علاوه بر دیدار با مقامات رسمی کشور درخواست ملاقات با یکی از علمای اصولگرای سنتی نیز مطرح شده بود. آقای تیرزه هنگام دیدار با آقای کروبی رئیس مجلس شورای این درخواست را مجددا بازگو کرد. در پایان این ملاقات با مشورت آقای کروبی قرار شد در طول بازدید رئیس مجلس آلمان از شیراز ملاقاتی بین ایشان و آیت‌الله حائری‌شیرازی انجام شود. موضوع با امام جمعه فقید شیراز در میان گذاشته و ایشان هم از این دیدار استقبال کردند. با توجه به سوابق آیت‌الله حائری که علاوه بر مراتب فقهی، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری را در کارنامه داشت و با زبان انگلیسی هم آشنا و چند کتاب هم تألیف کرده بود، پیش‌بینی می‌شد که نشست مفیدی برگزار شود. از طرف دیگر رئیس مجلس آلمان هم شخصیتی برجسته و دانشمندی مسلط بر متون فلسفه غرب بود که گفت‌وگوی بین آنها را جذاب می‌کرد. 

 به همین منظور جلسه‌ای با حضور طرفین در مهمانسرای استانداری فارس برپا شد. پس از تعارفات مرسوم، ابتدا آقای تیرزه از آقای حائری پرسید که این شعار و پیشنهاد آقای خاتمی رئیس‌جمهور کشورتان به جهان مبنی بر «گفت‌وگوی تمدن‌ها» را قبول دارید؟ آیت‌الله حائری ضمن عبور از پرسش رئیس مجلس آلمان از دولت آلمان به سبب اینکه در دوران جنگ تحمیلی سلاح‌های شیمیایی به عراق داده، انتقاد و گلایه کرد. در پاسخ رئیس مجلس آلمان ضمن پذیرش انتقاد از اقدام دولت آلمان عذرخواهی کرد و سپس پرسش خود را تکرار و از آیت‌الله حائری درخواست کرد تا در این خصوص اظهارنظر کند. در ادامه و پس از بحث‌های گوناگون دیگر، سرانجام آقای حائری اظهار کرد که این شعار رئیس‌جمهور ایران در واقع سخن و سیره پیامبر اسلام است که مردم جهان را با اعزام سفرای خود به صلح و دوستی و خداپرستی دعوت می‌کرد و ما از این پیشنهاد حمایت می‌کنیم و معتقدیم بشریت امروز باید مشکلات خود را از طریق گفت‌وگو حل‌وفصل کند. در پاسخ به سخنان آقای حائری، رئیس پارلمان آلمان ضمن تشکر از پاسخ صریح ایشان، اظهار کرد اگر شما جهان را به گفت‌وگو دعوت می‌کنید و منادی گفت‌وگوی تمدن‌ها به جای جنگ تمدن‌ها هستید، چرا این گفت‌وگو را از درون آغاز و تمرین نمی‌کنید تا الگویی آماده به جهان ارائه دهید. او در ادامه به روابط اقلیت و اکثریت در کشور آلمان پرداخت و گفت من از حزب سوسیال‌دموکرات آلمان هستم که در حال حاضر در پارلمان و دولت از اکثریت برخوردار است اما حقوق اقلیت را نیز به رسمیت می‌شناسد. در همین هیئت همراه من رئیس حزب دموکرات‌مسیحی (جناح اقلیت در مجلس آلمان) حضور دارد و در تمام دیدارها حاضر است. اما به نظر می‌رسد در ایران گروه اقلیت که در حال حاضر خارج از حاکمیت است، اکثریت را به رسمیت نمی‌شناسد. بنابراین پیش‌نیاز دعوت جهان به گفت‌وگو، برگزاری گفت‌وگوهای ملی است تا با پشتوانه مستحکم‌تری بتوان بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها را پیش برد. در پاسخ به این اظهارات آیت‌الله حائری مطالب قانع‌کننده‌ای بیان نکرد و جلسه با طرح چند بحث فلسفی از سوی دو طرف خاتمه یافت. در پایان جلسه از آقای تیرزه پرسیدم که ارزیابی او از این دیدار چیست؟ گفت که در ابتدای نشست کمی ترسیدم زیرا آیت‌الله حائری با چهره‌ای درهم‌کشیده و تلخ وارد شدند و حتی خانم‌های حاضر در جلسه هم ترسیده بودند. اما در مجموع از این گفت‌وگو و نشست راضی به نظر می‌رسید. ناگفته نماند که در طول سفر رئیس مجلس آلمان به ایران، صداوسیما چندین برنامه علیه آنها پخش کردند که موجب تعجب هیئت آلمانی شده بود. هنگام خداحافظی در فرودگاه مهرآباد از زندگی شخصی او پرسیدم، گفت که در آلمان رئیس پارلمان شخص دوم کشور است و می‌تواند در کاخ زندگی کند، محافظ داشته باشد و با هواپیمای اختصاصی سفر کند اما من هیچ‌کدام از اینها را نخواسته‌ام و در آپارتمان سه‌اتاقه خود در برلین شرقی زندگی می‌کنم. بدون تردید بیان چنین تجاربی و آشنایی با دیدگاه‌هایی از این دست می‌تواند در برنامه‌های دولت در تنظیم روابط ملی و بین‌المللی مؤثر واقع شود. هنگامی که ما در ایران و در هفته وحدت از وحدت می‌گوییم و در مراسم مکه مسلمین را به وحدت دعوت می‌کنیم و دولت برنامه سیاسی خود را وفاق ملی اعلام می‌کند، باید به لوازم آن نیز پایبند شد. امروز ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند طرح گفت‌وگوی ملی است. وفاق ملی زمانی محقق می‌شود که فرصت دیده‌شدن و شنیدن دیدگاه همه نحله‌های فکری، قومی، سیاسی،مذهبی، پیر و جوان، زن و مرد فراهم شود،‌ آنها که انتخابات را تحریم کردند و آنهایی که آمدند، عزیزانی که آزادند یا در حصر و حبس هستند، همه فرزندان ایران و سهیم و شریک در این آب و خاک هستند و از حقوق انسانی یکسانی برخوردارند. همه اقشار و اصناف و طبقات اجتماعی در آفرینش وفاق ملی صاحب حق هستند. گفت‌وگوی ملی یعنی ایجاد زمینه‌های لازم و اطمینان‌بخش برای تضارب آرا و اندیشه‌ها و ارائه دیدگاه‌های متفاوت. اگر امروز دولت معتقد است و می‌خواهد که صدای همه مردم ایران باشد، باید بسترهای آن را از طریق گفت‌وگوی آزاد ملی فراهم کند. فرصت‌سازی برای ایجاد تشکل‌های سیاسی، صنفی، علمی، فکری و فرهنگی و اجتماعی، رسانه‌های آزاد و مستقل، تأمین امنیت منتقدین و پاسداری از حقوق شهروندی و آزادی‌های مصرح در قانون اساسی «که رئیس‌جمهور مسئول مستقیم اجرای آن است و برای آن سوگند یاد کرده» بخشی از راهکارهای زمینه‌ساز وفاق ملی است. اگر چنین شد، آن‌گاه می‌توانیم این الگوی موفق را به جهان نیز عرضه کنیم. تجربه کشورهای موفق در این زمینه و تجارب به‌جای‌مانده از کامیابی‌ها و ناکامی‌های دولت اصلاحات فراروی دولت چهاردهم است. گفت‌و‌گوی مردم با مردم، مردم با دولت، دولت با مردم، حاکمیت با مردم و مردم با حاکمیت بدون لکنت زبان هم آموزه‌ای دینی است و هم تکلیفی ملی و وظیفه‌ای بایسته برای دولت (به مناسبت ۳۰ شهریور، یادروز طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها).

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *