نقد فصل دوم سریال ونزدی نشان میدهد که هرچند پیچشها گاهی قابلپیشبینیاند، اما فضای مرموز و شخصیتها همچنان تماشایی باقی ماندهاند.
پس از موفقیت بزرگ فصل اول، نتفلیکس با فصل دوم سریال ونزدی برگشته است؛ سریالی که با بازی چشمگیر جنا اورتگا در نقش ونزدی آدامز، میلیونها بیننده را جذب دنیای تاریک، گوتیک و مرموز خود کرد.
در این فصل ونزدی دوباره به مدرسه نورمور بازمیگردد، اما این بار اتفاقات پیشِرو بسیار تاریکتر، پیچیدهتر و حتی مرگبارتر از قبل هستند.
سازندگان پیش از انتشار بخش ابتدایی فصل دوم وعده داده بودند که این فصل تمرکز بیشتری روی روابط بین شخصیتها و گذشتهی خانواده آدامز خواهد داشت. همچنین اعلام شده که ژانر ترسناک و فانتزی در این فصل برجستهتر خواهد بود و فضای کلی داستان به سمت رازهای تازه و تهدیدهای ماورایی میرود.
نقد فصل دوم سریال ونزدی

تا این لحظه در وبسایت راتن تومیتوز ۳۷ نقد برای فصل دوم منتشر شده که این فصل را با امتیاز قابلتوجه ۸۴ درصد همراه کرده است. در متاکریتیک نیز این سریال از ۱۸ نقد، امتیاز ۶۳ از ۱۰۰ را دریافت کرده است.
در دورانی نهچندان دور، پیش از طوفان فراگیر سریال چیزهای عجیب، تصور بازگشت سریالی پس از سه سال وقفه، آنهم با این ادعا که مخاطب همچنان در انتظار ایستاده است، رؤیایی ناممکن بود؛ اما امروز در عصر سلطه پلتفرمها، جغرافیای روایت دگرگون شده و ونزدی مصداقی زنده از این تغییر است. درامی رازآلود و تاریک با محوریت دختر طغیانگر خانوادهی آدامز که گویی در فضای مردگان تنفس میکند، اما برای زندگان روایت میشود.
در چهار قسمت نخست از فصل دوم که انتظارها را با سنگینی خاص خود پاسخ میدهند، اگرچه سریال به اوجهای ژرف Stranger Things نمیرسد، اما به مدد بازگشت تیم برتون در مقام کارگردان دو اپیزود و حضور جنا اورتگا، بار دیگر در قلب تماشاگر شعلهای سرد میدمد.
اورتگا با چهرهای سنگوارهگون و نیشخندهایی هجوآلود، همچنان همان جوهره خالص شخصیت ونزدی را در خود حفظ کرده و به آن جان میبخشد.
شاید یکی از نکات برجسته این فصل، خالی شدن روایت از مثلث عشقی بیهویتی باشد که اورتگا خود پیشتر از آن اعلام انزجار کرده بود. حذف شخصیت زاویر (با بازی پرسی هاینس وایت) بهدلیل اتهامات وارده، باعث شد این ساختار معیوب از پیکرهی روایت بریده شود.
شخصیت تایلر (با بازی هانتر دوهان) نیز بازمیگردد، اما نه بهمثابه معشوقه، بلکه چونان هیولایی بیعاطفه، محیط پسرانه سریال را در دستان خود میگیرد. در این فصل جدبد ونزدی دیگر به عشق نمیاندیشد؛ مگر در هزارتوی ذهن مخاطب که شاید اشاراتی ظریف به رابطهای پنهان میان او و انید را دنبال کند.

بخش نخستین فصل دوم در مهمترین قسمتهای خود انتخاب میکند که از کلیشه عشق نوجوانانه و تینیجری عبور کند و دل به معمایی تاریکتر بسپارد. چشمهایی که به طرز رازآلودی از حدقه درآورده میشوند، کلاغهایی که در شهر به پرواز درآمدهاند و گذشتهای که همانند گوری خاموش، اکنون زبان باز کرده است از اِلِمانهای بصری این 4 قسمت بودهاند.
ساختار قصه کمتر وابسته به احساسات سطحیست و بیش از پیش، پویایی شخصیتها و سایههای آنها را در مرکز توجه قرار میدهد.
با وجود لحن جدیتر، سریال از شوخطبعی بیمارگونهاش نمیگذرد. قسمت سوم با تمام تمهیدات گوتیکاش، در دل اردویی جنگلی رخ میدهد؛ جایی که یک بازی “پرچمگیری” در برابر گروهی انسانهای عادی، به نبردی میان دنیای وحشت و جهان روزمره بدل میشود. این طنز تلخ، همچون گاز زدن به میوهای فاسد اما شیرین، لذتبخش است.
فصل جدید دیگر تنها متعلق به ونزدی نیست. خانوادهی آدامز از حاشیه بیرون آمدهاند و به بخش اصلی داستان بازگشتهاند. حضور پررنگ پازلِی (ایزاک اوردونز) در مدرسه، قدرتی را در جهان اثر وارد میکند و خط داستانیاش با یوجین (موسی مصطفی) پیوندی دلپذیر و هیولامحور میسازد.
مورتیشا که اکنون خانهاش را خالی یافته، در نقش مدیر مراسم سالانه نورمور ظاهر میشود. همچنین گومز (لوئیس گازمن) و فستر (فرد آرمیسن) نیز با حاشیهنگاریهایی همچون سرقتی از بیمارستان روانی، فضای سریال را از ایستایی رهایی میبخشند.
شخصیتهای جدید نیز، مانند ارواحی آشنا در خانهای ناشناخته، حضور مییابند. ورود لیدی گاگا در بخش دوم که در سوم سپتامبر پخش خواهد شد، نوید جهشی شگفت در مسیر سریال میدهد.

در بخش نخست از فصل دوم سریال ونزدی، ما با نسخهای مواجهیم که گرچه تداوم جهان داستانی پیشین است، اما زاویهای نو و بهنحو غریبی شاداب را برمیگزیند؛ زاویهای که در آن ونزدی آدامز ــ دختری که ذاتش از جنس شب و انزواست ــ با پدیدهای بیگانه به نام شهرت مواجه میشود.
پس از نجات آکادمی نورمور از ویرانی در پایان فصل اول، ونزدی اکنون به شکلی ناخواسته بدل به چهرهای محبوب شده است؛ اما در جهانی که او ترجیح میدهد در سایهها زیست کند، این محبوبیت بیشتر به نفرین تشبیه میشود. او نه میلی به شهرت دارد و نه دغدغهای برای جایگاه اجتماعیاش؛ دغدغههای او همانند خودش، ژرفتر، مرموزتر و گاه مرگبارترند.
با این وجود یکی از دگرگونیهای لطیف اما قابلتوجه فصل دوم، چرخش تدریجی شخصیت ونزدی از کنشگری انفرادی به نوعی از همدلی جمعیست، نه بهمعنای ازخودگذشتگیهای سانتیمانتال، بلکه در قالب حضور مؤثر در تیم، یاری رساندن به دیگر طردشدگان و بازتعریف اقلیت بهمثابهی اکثریتی از جنس تفاوت.
طنز درونی ونزدی این بار عمق و بُرد بیشتری یافته است. کاتهای سریع، فانتزیهای تصویری و کنایههای تند و کوتاه، وجهی اگزوتیک به شخصیت او دادهاند؛ انگار هر لحظه ممکن است مرز میان کابوس و واقعیت در جهان داستانی فرو بریزد.
در یکی از نقاط برجسته فصل، ونزدی به ملاقات تایلر گالپین (هیولای هاید) میرود و در بازخوانیای شیرین از سکوت برهها، فصل نخست را به آرامی به پایان رسانده و راه را برای پیچشهای تاریکتر در ادامه میگشاید.
در پایان بخش نخست این فصل، معمای چشمهای گمشده به نقطهای بحرانی میرسد؛ اما هنوز آیندهی روایت در هالهای از مه باقیست. با این وجود سریال با آزادی از قفس کلیشههای ژانر نوجوانانه، با طراحی صحنهای غریب و بازیهایی کمنظیر، راه خود را یافته است — راهی که شاید به دوزخی فروبسته ختم شود، اما درخشش آن در تاریکی تماشاییست.
جمعبندی و نمرهدهی

در مجموع فصل دوم سریال ونزدی ــ یا دستکم نیمه نخست آن ــ بیشتر همان چیزیست که مخاطب فصل اول بهدنبالش بود، با نقاط قوتی برجستهتر و ایراداتی که هنوز کموبیش پابرجا هستند.
پایان چهارمین قسمت با تعلیقی قوی، مقدمات بخش دوم را فراهم میسازد. هرچند برخی از بازیگران فرعی همچنان نتوانستهاند درخشش لازم را بیابند و گاهی شمایل نمایشیشان آسیبزننده است، اما این ایراد در برابر جهانی که در آن استیو بوشمی بهعنوان مدیر مدرسهای ماورایی با سر بیتن کریستوفر لوید وارد گفتوگو میشود، تقریباً بیاهمیت مینماید.
سریال ونزدی هنوز تا بلوغ کامل فاصله دارد؛ اما آنچه اکنون ارائه میدهد، ترکیبیست از طنز سیاه، گوتیسیسم صیقلیافته و پرداختی فانتزی که بهطرز شگفتآوری همدلانه و هنجارشکن است.
وبسایت فیگار به بخش ابتدایی فصل دوم سریال ونزدی نمره 7 از 10 را میدهد.
نظر شما درباره نقد فصل دوم سریال ونزدی چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.
source