1
زمانی که بازی The Last of Us Part II در سال ۲۰۲۰ منتشر شد، در میانهی همهگیری کرونا به قفسهی فروشگاهها رسید و درگیر جنجالهای زیادی شد. حتی پیش از عرضهی بازی، داستان آن لو رفته بود و خیلیها پیشاپیش تصمیم گرفته بودند که از آن متنفر باشند، بهویژه شخصیت تازهواردی به نام اَبی که بخش زیادی از خشم مخاطبان را به خود جلب کرده بود. با این حال، بازی یک شاهکار است و روایتی چندلایه دربارهی انتقام، پیامدهای خشونت و فرصتی برای رستگاری دارد.
این بازی پروژهای عظیم هم هست و حدود ۲۴ ساعت زمان لازم دارد تا کمپین اصلیاش را به پایان برسانید. فصل دوم سریال The Last of Us تنها هفت قسمت دارد و سازندگان آن، نیل دراکمن و کریگ مازین، به شکلی واضح گفتهاند که داستان بازی قرار است در چند فصل روایت شود؛ بنابراین فصل دوم تلاشی برای بازگویی تمام ماجرا نیست. در عوض، تمرکز این فصل روی الی، دوران زندگیاش در جکسون و اثرات ماندگار پایان تراژیک فصل اول است.
فصل اول سریال بهوضوح داستانی حول محور جول و الی بود که از همراهان بیمیل تا رابطهای محکم شبیه پدر و دختر پیدا کردند. اما فصل دوم بهطور کامل متعلق به الی است و چه از جنبههای مثبت و چه منفی، دنیایی را که در آن زندگی میکند گسترش میدهد تا نشان دهد زشتیهای پیرامونش چگونه در ذهن او نفوذ کردهاند و او را دگرگون کردهاند.
فصل دوم The Last of Us از زشتیهای پایان جهان فرار نمیکند
پس از پایان فصل اول The Last of Us، الی هنوز درگیر این سؤال است که واقعاً در آن بیمارستان در سالتلیکسیتی چه اتفاقی افتاد و همچنان با این فکر کلنجار میرود که ایمنیاش در برابر بیماری، چیزی که آن را با هویتش یکی میداند، شاید در نهایت هیچ ارزشی نداشته باشد.
با این حال، ممکن است اینکه الی میخواهد چه کسی باشد اصلاً اهمیتی نداشته باشد، چون او مجبور است با این واقعیت روبهرو شود که در جهانی بیرحم بزرگ شده و به انسانی تبدیل شده که شاید خودش نمیخواسته است. فصل دوم سریال با نقش خشونت در دنیای پسا آخرالزمانی دستوپنجه نرم میکند؛ جایی که نوجوانها به محض اینکه بتوانند سوار اسب شوند، باید تیراندازی هم یاد بگیرند و تجربههای معمول زندگی، مثل اولین عشق، خیانتهای بزرگ و فقدانهای سنگین، به مسائل غیرقابلتحملی تبدیل میشوند.
همه چیز در فصل دوم سریال The Last of Us از فصل اول بزرگتر است، اما وقتی داستان سعی میکند تمرکز خود را از الی و مأموریتش فراتر ببرد، ممکن است نیروی دراماتیک خود را از دست بدهد. بسیاری از اتفاقات صرفاً زمینهسازی برای آیندهاند و همین باعث میشود بعضی لحظات پایانی فصل تأثیر احساسی لازم را نداشته باشند؛ بهویژه زمانی که روایت از جکسون فراتر میرود و وارد دنیای گستردهتری میشود.
فصل دوم زمانی بهترین عملکرد را دارد که روی سفر شخصی الی تمرکز میکند و بلا رمزی بهخوبی از پس این وظیفه برمیآید. بسیاری از انتقادهایی که به او وارد شده، مثل اینکه ظاهرش زیادی جوان است یا توانایی حمل بار دراماتیک داستان الی را ندارد، اساس درستی ندارند. بخشی از تراژدی داستان الی این است که او هنوز خیلی جوان است و بلا رمزی در نمایش لحظات ویرانگر فصل دوم عملکردی فوقالعاده دارد.
با این حال، اغلب این فیلمنامه است که به او ضربه میزند. بسیاری از لحظات تأثیرگذار خیلی زود پشت سر گذاشته میشوند، بدون اینکه درد آنها فرصت ماندگاری پیدا کند و داستان سریع به نقطهی بعدی میپرد. گاهی به نظر میرسد سریال فقط در حال تیک زدن گزینههاست.
این فصل در بحبوحهی اعتصاب تاریخی بازیگران و نویسندگان در سال ۲۰۲۳ تولید شد و احتمالاً همین موضوع بر ساختار و ابعاد آن تأثیر گذاشته است. اینکه این روند در فصل سوم ادامه پیدا کند یا نه هنوز مشخص نیست، اما سریال The Last of Us همچنان قرار است با پیشروی در داستان بازی Part II بزرگتر و گستردهتر شود.
آیا سریال The Last of Us دچار بحران هویت شده است؟
بازی The Last of Us و دنبالهاش بیتردید آثاری سینمایی هستند؛ آنقدر که انگار از همان ابتدا برای تبدیلشدن به یک اثر تصویری ساخته شده بودند. پروژههای مختلفی برای اقتباس این بازیها در جریان بود تا در نهایت سریالی ساخته شد. با این حال، سریال هنوز در تلاش است تا بین دو هویت تلویزیونی بودن و ویدیوگیم بودن تعادل برقرار کند.
مثل فصل اول، فصل دوم هم پر از لحظاتی است که مستقیماً از بازی برداشته شدهاند و حتی شیوهی فیلمبرداری آنها نیز یادآور بازی است. اما بخش زیادی از قدرت بازی Part II در همان لحظاتی نهفته است که بازی اجازه میدهد در آنها مکث و درنگ کنید. در سریالی که تلاش میکند تنها در هفت قسمت بخشهایی از یک داستان عظیم را روایت کند، فرصت زیادی برای نشستن با بار احساسی تصمیمهای شخصیتها باقی نمیماند.
با اینهمه، حتی در ضعیفترین بخشهایش هم فصل دوم یک سریال جذاب باقی میماند؛ با عناصری که فراتر از روایتهای عجولانه عمل میکنند. سریال The Last of Us داستانی است که به فضا برای نفس کشیدن نیاز دارد و وقتی سفرهای الی، جول (با بازی پدرو پاسکال) و اَبی (با بازی کیتلین دیور) این فرصت را پیدا میکنند، تماشای آنها به همان اندازهای الهامبخش و تأثیرگذار است که در دنیای بازی، زمانی که کنترلر را به دست میگیرید.
منبع screenrantsource