فصل هفتم سریال «آینه سیاه» بدون تردید یکی از بهترین فصل‌های این مجموعه علمی ‏تخیلی نتفلیکس است اما برخی از قسمت‌های آن به‌وضوح از بقیه بهتر هستند. همانند ‏فصل‌های پیشین، فصل هفتم نیز شامل قسمت‌های به‌هم‌پیوسته نیست، بلکه هر قسمت ‏داستان مستقل خود را روایت می‌کند و در عین حال بر تم کلی مجموعه یعنی دغدغه‌های ‏بشر در رابطه با فناوری تمرکز دارد.‏

آنچه فصل هفتم را تا حدی متفاوت می‌سازد، این است که قسمت پایانی آن با عنوان «‏USS ‎Callister: Into Infinity‏» دنباله‌ای مستقیم بر قسمت اول فصل چهارم با عنوان «‏USS ‎Callister‏» است. برخی قسمت‌های این فصل جدید از نظر لحن نیز تفاوت چشمگیری ‏دارند که به مجموعه اجازه می‌دهد در مسیری تازه رشد کند. با این حال، درست مانند ‏فصل‌های قبلی، فصل هفتم نیز ترکیبی از قسمت‌های قوی و ضعیف است که برخی ‏داستان‌های علمی تخیلی را به طرزی استادانه روایت می‌کنند، در حالی که برخی دیگر از ‏نظر داستان‌پردازی، متوسط یا حتی ضعیف ظاهر می‌شوند.‏

۶. قسمت دوم – ‏Bête Noire

مانند بسیاری از قسمت‌های سریال «آینه سیاه»، قسمت «‏Bête Noire‏» از همان ابتدا ‏پتانسیل بالایی دارد. با این حال، زمانی شکست می‌خورد که برای باورپذیر کردن فناوری ‏مرکزی خود، بیش از حد از مخاطب انتظار تعلیق ذهنی دارد. این قسمت مضامین جالبی ‏درباره زندگی شرکتی دارد اما در ارائه پایان‌بندی‌ای قابل‌قبول دچار مشکل می‌شود.‏
همچنین «‏Bête Noire‏» از بسیاری از قسمت‌های دیگر سریال «آینه سیاه» فاصله گرفته، ‏چرا که زمان زیادی صرف می‌کند تا عناصر علمی تخیلی اصلی خود را معرفی کند. ‏هرچند می‌توان آن را تلاشی قابل‌تأمل برای آزمودن مسیرهای روایی تازه در مجموعه ‏دانست اما در نهایت به اندازه قسمت‌های برتر این فصل به‌یادماندنی نیست.‏

۵. قسمت سوم – ‏Hotel Reverie

اما کورین در قسمت «هتل رؤیا» از فصل هفتم سریال «آینه سیاه» نمایشی فوق‌العاده از ‏خود ارائه می‌دهد که تنها نقطه قوت این قسمت به شمار می‌رود. هرچند مانند سایر ‏قسمت‌های مجموعه، «هتل رؤیا» نیز بر پایه ایده‌ای جذاب ساخته شده اما لحن آن به طور ‏محسوسی ناپایدار است و مدام بین فضای کمدی و لحظات احساسی نوسان می‌کند. حتی ‏نقدی که این قسمت بر بحران کمبود خلاقیت در صنعت سینما وارد می‌کند، بیش از حد ‏مستقیم و بی‌پرده است و همین باعث می‌شود در مقایسه با قسمت‌های دیگر این فصل، ‏تأثیرگذاری و تازگی کمتری داشته باشد.‏

۴. قسمت چهارم – ‏Plaything

برخلاف قسمت «‏USS Callister‏»، اپیزود «عروسک‌بازی» دنباله مستقیمی برای ‏هیچ‌یک از قسمت‌های قبلی سریال «آینه سیاه» نیست. با این حال، از مفاهیمی بهره ‏می‌گیرد که پیش‌تر در «‏Bandersnatch‏» مطرح شده بودند و ساختاری شبیه به یک ‏اسپین‌آف دارد. این قسمت با مهارت در تلفیق گذشته و آینده، به یکی از موفق‌ترین ‏اپیزودهای این فصل تبدیل می‌شود. با ادغام دو خط زمانی متفاوت، «عروسک‌بازی» هم ‏جلوه‌های بصری نوستالژیک و هم زیبایی‌شناسی آینده‌نگر را ارائه می‌دهد و در عین حال، ‏پرسش‌هایی اساسی درباره تأثیر رابطه انسان و فناوری در گذشته بر وضعیت حال و آینده ‏او مطرح می‌سازد.‏

۳. قسمت پنجم – ‏Eulogy

مانند بسیاری از قسمت‌های فصل هفتم سریال «آینه سیاه»، قسمت «مرثیه» آغاز کندی ‏دارد و مدتی طول می‌کشد تا قوانین فناوری محوری خود را معرفی کند. با این حال، پس ‏از عبور از این مرحله، به شکلی تأثیرگذار بیننده را در سفر شخصیت اصلی غرق می‌کند؛ ‏سفری در زمان از طریق خاطراتی که با عکس‌ها زنده می‌شوند. فناوری‌ای که در این ‏قسمت معرفی می‌شود، قابلیتی برای قدم‌زدن در دل عکس‌های قدیمی، در مقایسه با دیگر ‏تکنولوژی‌های سریال، ساده به نظر می‌رسد. به همین خاطر، این احتمال وجود داشت که ‏قسمت «مرثیه» به یکی از قسمت‌های کم‌رمق مجموعه تبدیل شود، اما روایت احساسی و ‏پرداخت شخصیت‌ها مانع از آن می‌شود.‏

۲. قسمت ششم – ‏USS Callister: Into Infinity

قسمت «یواس‌اس کالیستر: به‌سوی بی‌نهایت» می‌توانست به‌راحتی بهترین قسمت فصل ‏هفتم سریال «آینه سیاه» باشد. با این حال، برخلاف دیگر اپیزودهای این فصل، به‌سختی ‏می‌توان آن را داستانی مستقل در نظر گرفت؛ چرا که دقیقاً از جایی آغاز می‌شود که ‏قسمت اول فصل چهارم پایان یافته بود. برخی بینندگان ممکن است بدون تماشای قسمت ‏اصلی «یواس‌اس کالیستر» هم از آن لذت ببرند، اما درواقع اگر این اپیزود به‌عنوان ‏دنباله‌ای از داستان والد خود دیده شود، جذابیت بسیار بیشتری خواهد داشت. با این حال، ‏اگر این قسمت در پرداخت شخصیت‌ها و ادامه روایت قسمت قبلی دچار لغزش می‌شد، ‏ممکن بود میراث آن اپیزود محبوب را خدشه‌دار کند.‏

۱. قسمت اول – ‏Common People

در حالی که بسیاری از بینندگان ترجیح می‌دهند قسمت «یواس‌اس کالیستر: به‌سوی ‏بی‌نهایت» را بالاتر از «آدم‌های معمولی» رتبه‌بندی کنند و این کاملاً قابل درک است اما ‏برای من، قسمت «آدم‌های معمولی» بهترین قسمت فصل هفتم سریال «آینه سیاه» است؛ ‏چرا که مضامینی سنگین و قابل‌درک را به شکلی تأثیرگذار به تصویر می‌کشد. «یواس‌اس ‏کالیستر: به‌سوی بی‌نهایت» از امتیاز دنباله بودن بر یکی از محبوب‌ترین قسمت‌های ‏مجموعه برخوردار است، در حالی که قسمت «آدم‌های معمولی» ریسک پرداختن به ‏ایده‌ای کاملاً تازه را به جان می‌خرد و با این حال آن را تقریباً بی‌نقص اجرا می‌کند.‏

منبع screenrant

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *