ساعت 24 -اگر پدری فرزندش تابعیت قهری کشور دیگری را داشته باشد و خود پدر دارای توانمندی برای کمک به حل مسئله کشور باشد، نباید از آن استفاده کرد، اما در مقابل کسی که خودش تابعیت آمریکا را دارد، به خاطر موقعیت پدرش، حق دارد برای 80 میلیون ایرانی نسخه بپیچد. این داستان نیست، یک روایت واقعی است از وضعیتی که امروز ایران با آن دست به گریبان است.

حرف‌های چه کسی را جدی بگیریم؟
اگر پدری فرزندش تابعیت قهری کشور دیگری را داشته باشد و خود پدر دارای توانمندی برای کمک به حل مسئله کشور باشد، نباید از آن استفاده کرد، اما در مقابل کسی که خودش تابعیت آمریکا را دارد، به خاطر موقعیت پدرش، حق دارد برای 80 میلیون ایرانی نسخه بپیچد. این داستان نیست، یک روایت واقعی است از وضعیتی که امروز ایران با آن دست به گریبان است. از یک سو کسی مثل ظریف به خاطر فرزندش حق حضور در مناصب دولتی را ندارد. از سوی دیگر، کسی مثل محمد مرندی به خاطر پدرش و با وجود داشتن تابعیت قهری آمریکا، حق دارد نسخه حمله به قطر و به آتش کشیدن منطقه را برای ایران تجویز کند؛ نسخه‌ای خطرناک که رگه‌های آن را در برخی از نمایندگان مجلس و نزدیکان سعید جلیلی می‌توان دید‌.
اما مرندی کیست؟ سیدمحمد مرندی، متولد ۱۲ مرداد ۱۳۴۵ ریچموند، ویرجینیای آمریکاست. او تابعیت آمریکا را دارد و تا 13‌سالگی در آمریکا بزرگ شده است. استاد زبان انگلیسی در دانشگاه تهران است.

مرندی به واسطه تسلط بر زبان انگلیسی در دوره برجام در رسانه‌های خارجی حضور داشت و از سیاست‌های هسته‌ای ایران دفاع می‌کرد. اما آیا او در سیاست ایران سابقه‌ای داشت؟ یا اینکه در بیان و گفتارها حرف مهمی می‌زد که باید اعتبار ویژه‌ای دریافت کند؟ پاسخ منفی است. او اعتبار خود را به واسطه فرزندی دکتر سیدعلیرضا مرندی، وزیر اسبق بهداشت، دریافت کرده است. بعدها از او با عنوان «مشاور تیم مذاکره کننده هسته‌ای دولت رئیسی» یاد کردند که شاید اولین مقام رسمی سیاسی او بود.
درباره مرندی بیشترین ارجاع به توییت او درباره زمستان سخت اروپا داده می‌شود. در تابستان 1401 در‌حالی‌که کار توافق ایران و آمریکا برای احیای برجام به پایان رسیده و حتی جلسات توجیهی در وزارت خارجه برای خبرنگاران برگزار می‌شد، کیهان از یک سو و مرندی از سوی دیگر نوشتند که نباید توافق کرد و «زمستان سخت اروپا» ورق را به نفع ایران برمی‌گرداند.

این‌گونه بود که ورق برای ایران برگشت. نه‌تنها توافق بر‌هم خورد، بلکه بازی‌کردن در پازل روسیه لطمه جبران‌ناپذیری به روابط ایران و اتحادیه اروپا زد که همین هفته گذشته اثرات آن را در تهدید تروئیکای اروپایی برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه در برجام شاهد بودیم. چند ماه بعد هم به‌جای زمستان سخت در اروپا، ایران وارد فاز پاییز تلخ شد.
چه کسی را باید جدی گرفت؟
نباید کسانی مانند مرندی را در این موارد جدی گرفت. ممکن است در مقطع‌ یا موضوعی از اعتباری خاص برخوردار شده باشند و آنچه گفتند، با سیاست‌های هسته اصلی قدرت در ایران هم‌راستا باشد، اما این یک قاعده کلی و دائمی نیست. اتفاقا پاک‌کردن اظهارنظرش هم این مسئله را تایید می‌کند. درصورتی‌که او قرار بود پیامی را منتقل کند، حتما توییت حذف نمی‌شد. درعین‌حال او تاکید کرده که این توییت اظهارنظر شهروندی عادی است.

اما آنچه باید جدی گرفته شود، تفکر جریانی است که به دنبال کشاندن ایران به یک جنگ فراگیر در منطقه است. نگرانی از این بابت که امثال مرندی درخدمت جریانی قرار گرفته باشند که تلاش می‌کند ایران را در دام یک جنگ فراگیر منطقه‌ای فرو ببرد.
دامی که تا آنجا که می‌فهمیم، مجموعه نظام تاکنون نخواسته به آن وارد شود.

مختصات و مشخصات این گروه‌ها که خواهان «به آتش کشیدن منطقه» هستند هم برای ما روشن است. همان جریانی که پیش‌تر در آغاز احتمال حمله اسرائیل به ایران مدعی بود‌ اگر پالایشگاهی از ایران مورد حمله قرار گرفت، ایران باید کل منطقه را به آتش بکشد.

همچنان که عضو شورای مرکزی شریان، نماینده مجلس و از نزدیکان جلیلی در مهرماه 1403 نوشته بود: «معادله امنیت ملی ایران می‌گوید اگر عسلویه یا نیروگاه‌های ما را بزنند، آن‌وقت گنبد شمالی قطر، فجیره امارات، آرامکوی عربستان و پالایشگاه‌های عسقلان و حیفای اسرائیل لحظه‌ای امنیت نخواهند داشت».
این جریان خطرناک به دنبال راهی است تا مجموعه نظام و ایران را درگیر یک جنگ فراگیر کند. نگرانی از این بابت است که افراد مختلف با نیت‌های دیگر به این جریان پیوند بخورند.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *