صبا رضایی: سالها قبل، جایکا (آژانس همکاری بینالمللی ژاپن به اختصار جایکا، نام یک سازمان دولتی مستقل بینالمللی در ژاپن است که در زمینه توسعه به دولت ژاپن و همچنین کشورهای درحالتوسعه کمک میکند) طرحی را در قشم آغاز کرد و به آموزش مردم بومی پرداخت. این آموزشها در زمینه گردشگری، تورلیدری، قایقرانی و دریانوردی و صنایع دستی بود. بسیاری از مدرسان درجهیک گردشگری در این طرح مشارکت کردند و پس از چندسالی که جایکا در جزیره قشم فعالیت میکرد، اتفاقات مثبتی در این جزیره زیبا رخ داد. یکی از نتایج حضور جایکا، موزه فضای باز شناورهای چوبی گوران در قشم بود. یکی از فعالان گردشگری در این جزیره که از جایکا آموزشهای مفیدی دریافت کرده و کار گروهی را از ژاپنیها آموخته، علی پوزن است. با این فعال گردشگری گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
فعالیتها و پروژههایتان در جزیره مورد استقبال جایکا بوده است. اکنون هریک در چه مرحلهای هستند؟
من علی پوزن، سالهاست در حوزه مسائل فرهنگی، اجتماعی، گردشگری و زیستمحیطی در جزیره زیبای قشم فعالیت میکنم. تاکنون اقدامات مختلفی را در جزیره انجام دادهام؛ پیش از حضور تیم جایکا در جزیره، همواره دغدغه برندسازی و تبلیغات درباره روستای گوران را داشتیم. به همین دلیل با ژئوپارک منطقه آزاد قشم ارتباط گرفته و از آنها زمینی برای احداث موزه گوران دریافت کردیم. پس از حضور جایکا در جزیره، تصمیم گرفتم نسبت به فعالیتهای این آژانس آگاهی پیدا کرده و با آنها همکاری کنم.
همواره شنیده بودم ژاپنیها افراد برنامهریز و هدفمندی هستند و پشتکار بالایی دارند. به همین روی با جایکا ارتباط گرفته و کارشناسان جایکا را به گوران دعوت کردم. کارشناسان جایکا از اواخر سال 94 تا اواخر سال 97 در جزیره قشم بودند. پروژه جایکا سهساله بود و یک سال در روستای گوران فعالیت داشتند.
ظاهرا تا پایان زمان پروژه در قشم نماندند.
قرار بود چهار سال در قشم بمانند اما سازمان منطقه آزاد قشم اعلام کرده بود طرحی سهساله را میتوانند اجرائی کنند. علاوهبر پروژه اصلی، چند پایلوت پروژه انتخاب کردند که مشارکت از پایین به بالا و همکاری مردم با مسئولان را نشان دهند. روستای گوران یکی از پروژههای پایلوت جایکا بود. از دیگر پروژههای پایلوت جایکا، طرح گیاهان دارویی، ریشهکنی درخت کوهور پاکستانی، پروژه پرورش جلبک، فاضلاب، احیای باغات سنتی، صنایع دستی و پروژه آموزش تالاب جنگل حرا برای سه روستا بود. افرادی که با جایکا همکاری داشتند و از کارشناسان این شرکت آموختند، از بهترین افرادی فعال در جزیره قشم بوده و اکنون افرادی مهمی در حوزه آموزش گردشگری قشم به شمار میروند.
جایکا با هدف پرورش تورلیدر، دریانورد و فعالان صنایع دستی به جزیره قشم آمده بود؛ در این کار موفق بود؟
مسئولان جایکا فعالیتها و پروژههای مربوط به صنایع دستی را در لافت انجام دادند. آموزش گردشگری را به فعالان تالاب جنگل حرا، جنگل کوزین، سهیلی، دهخدا و طبل ارائه کردند. مسئولان، کارشناسان و مدرسان جایکا بسیاری از بومیهای روستاهای جزیره قشم را آموزش دادند و اکنون این افراد جزء موفقترین فعالان گردشگری در جزیره قشم هستند. اکنون من در گوران یک شرکت تعاونی برای روستا ایجاد کردهام که 99 نفر از مردم روستا عضو آن هستند و من مدیریت این تعاونی را بر عهده دارم. تعاونی توسعه روستایی بندر تاریخی گوران محلی شد برای دریافت مجوزها و تعریف فعالیتهای مختلف برای روستای گوران. جایکا نیز پروژه ما را پذیرفت و سپس موزه گوران، موزه فضای باز شناورهای چوبی در گوران ایجاد شد و ذیل این شرکت تعاونی اداره شد. هدف ما از ایجاد این موزه حفاظت از میراث لنجسازی و قایقسازی، احیای دریانوردی و بادبانی در قشم بود. همچنین کسب درآمد برای مردم روستا و لنجسازان از دیگر اهداف ما بود.
بعد از اینکه پایلوت را قبول کردند، حدود 40 هزار دلار به فعالیتهای آموزشی کمک کردند. این کسبوکار بهانهای بود که در کنار تیم جایکا آموزش غیرمستقیم عملی بگذرانیم. یعنی آموزش مدیریت، کسبوکار، بحث بوم کسبوکار و اینکه چگونه میتوانیم کشف داشتهها را در منطقه خودمان داشته باشیم. به این معنا که ابتدا داشتهها، میراث و تواناییهایمان را بررسی کرده و سپس یاد بگیریم که از آن استفاده کنیم.
از مدرسان این پروژه علی شادلو و مهسا مطهر بودند.
بله، علی شادلو از دوستان من است. او یک فرد حرفهای و دغدغهمند است.
بعد از احداث موزه چه اقداماتی انجام دادید؟
پس از آن بسیاری از مردم بومی را به سفرهای آموزشی بردیم. حتی دو دانشآموز دوره راهنمایی نیز در روستا بودند که آنها نیز آموزش گردشگری، موزهداری، لنج و حفاظت از میراث ناملموس و ملموس را در کنار ما آموختند. بخش دفتری را نیز در اختیار جمعی از روستاییان قرار دادم و توضیحات مورد نیاز را به توریستها درمورد لنجسازی ارائه میدادند. بزرگان روستا خاطرات سفرهایشان، فعالیتهای لنجسازی و داستانهای مختلف دریانوردان را برای گردشگران بازگو میکردند. اکنون افرادی که در کنار ما آموزش میدیدند هرکدام اقامتگاه بومگردی خود را دارند، یا تورلیدر هستند و به طور کلی در زمینه گردشگری فعالیت میکنند.
وضعیت اقتصادی افراد بومی فعال در حوزه گردشگری اکنون چگونه است؟
اوضاع اقتصادی افرادی که همراه با ما درگیر کار گردشگری بودند درحالحاضر خدارا شکر خوب است و کسبوکارشان رونق دارد. در زمان آغاز پروژه موزه فضای باز و گردشگری گوران دو شناور را بازسازی کردیم. یک شناور شئوف را با حمایت ژئوپارک از صفر ساختیم. مثل قایقهای تشتی که در جنگل حرا هستند اما از نوع چوبیاش؛ در قدیم نام آن شناور شئوف شنوف بود. لنج و جهاز دو واژه عمومی شناورهای چوبی در خلیج فارس است. جهاز نوعی کشتی چوبی بادبانی و لنج کشتی چوبی موتوری است. هر شناور برای خود اسم خاصی دارد؛ مثلا بوم، بوگاره، کوتی، سماج، سمبوک، بغله، شئوف، ترتری و… . موزه را که با پروژه جایکا و حمایت ژئوپارک جهانی قشم که در سازمان منطقه آزاد قشم از حامیان طرحهای ما بود، احداث کردیم.
تا زمانی که جایکا در جزیره بود، آموزشهای مختلفی به ما دادند. برای ما یک بازی طراحی کرده و الگویی ایجاد کرده بودند که در کسبوکارمان و جلسات مختلف براساس آن رفتار میکردیم. به طور غیرمستقیم، کارشناسان جایکا جلساتی برگزار کردند که ما با اعضای روستا به بحث و گفتوگو بپردازیم. سپس نتیجه مشورتها و گفتوگوها را به جایکا ارائه میکردیم. به ما فعالیت گروهی را آموزش دادند. از جایکا آموختم که منیت در کار گروهی جایگاهی ندارد. کسی ریاست جلسات و فعالیتها را بر عهده نمیگیرد و همه صرفا با یکدیگر همکاری میکنیم. درواقع در کار گروهی ما با یکدیگر مشورت و تبادل ایده میکنیم و بعد از جلسات نیز ایدهها را پرورش میدهیم.
چندسالی در کنار جایکا آموختیم، حتی به واسطه پیگیریهایی که داشتم از سمت جایکا دعوت شدم و دوره اکوتوریسم را در کشور ژاپن گذراندم. در دورهای که کارشناسان جایکا طراحی کردند، از شمال تا جنوب ژاپن را بازدید کردم. آموزشهایی را که در قشم گذراندم، در ژاپن لمس کردم؛ یعنی صبر ژاپنی، صداقت و امانتداری و فهم و درایتشان در کار، تیمی کارکردن و دوری از منیت را به طور ملموس مشاهده کردم. ژاپنیها بسیار اخلاقمدار بودند.
فعالان گردشگری قشم همچنان تحت تأثیر رفتار و منش ژاپنیها فعالیت میکنند؟
بله. به طور کلی در گوران تلاش کردیم کارآفرین تربیت کنیم و نه کارمند. هر فردی برای خود کسبوکاری راهاندازی کرده است. زمانی که برنامه و رویدادی برگزار میشود، همه مردم روستا همدل و یکدل برای آن زمان و انرژی صرف میکنند و با همکاری کامل تلاش میکنند رویداد مربوطه به بهترین نحو برگزار شود.
پس از بازگشت فعالان جایکا، مشکلی در تداوم فعالیتهایتان ایجاد نشد؟
زمانی که فعالان جایکا از قشم رفتند، احساس کردیم مادری دلسوز را از دست دادیم. ما همواره در فعالیتهایمان یک حامی و مشاور حرفهای داشتیم که در کنارش چالشها را بهسادگی حل میکردیم. زمانی که کارشناسان جایکا از جزیره رفتند، دیگر کسی را نداشتیم که راهنمایی و هدایتمان کند. یک سال بعد از رفتن کارشناسان جایکا از قشم، پاندمی کرونا شروع شد. این امر موجب شد بسیاری از فعالان گردشگری انگیزه خود را از دست داده و فعالیتهایشان را ادامه ندهند. در همان سالها دوست دلسوز دیگری به ما اضافه شد، سرکار خانم یاسمن اسماعیلی. پیش از آنکه با او همکاری کنیم، از طریق خانم امینی خود را به ایکوم معرفی کرده و رتبه خلاقیت و نوآوری را در سال 2019 از ایکوم دریافت کردیم.
سال 2022 نیز رتبه خلاقیت و نوآوری در میان موزههای خصوصی را کسب کردیم. موزه فضای باز شناورهای چوبی در گوران به صورت تعاونی و تحت نظر تعاونی گوران فعالیت میکند. تمامی ساحل گوران به مساحت 8.4 هکتار زمین از سوی سازمان منطقه آزاد قشم به موزه اختصاص داده شده است. دوسوم این موزه خشکی و یکسوم آن دریاست. همه اینها موزه زنده گوران را تشکیل میدهد؛ جایی که در دریا، جنگل و ساحل گردشگران میتوانند اسکلهها، کسبوکار مردم بومی، تعمیرات قایق و لنجسازیها را مشاهده کنند.
فعالان گردشگری در قشم همواره از مشکلات زیرساختی در حوزه حملونقل، اقامتگاه، مشکلات جادهها و نواقص زیرساختی و تأسیسات شهری میگویند. این مشکلات همچنان وجود دارد؟
ما تلاش میکنیم همواره به جلو حرکت کنیم. نه اینکه مشکلی در قشم وجود ندارد، با وجود مشکلات و محدودیتها، فعالیتکردن هنر است. اگر همهچیز گلوبلبل باشد که دیگر مشکلی وجود ندارد که افراد بخواهند حل کنند. صنعت لنجسازی اکنون یک میراث ناملموس ِدر خطر است که متأسفانه حمایت دولتی چندانی از آن صورت نگرفته است. مردم و ژئوپارک قشم با همراهی و همکاری یکدیگر آن را احیا کرده و ژئوپارک قشم نیز زمین را در اختیار این موزه زنده ایرانی قرار داد. این نخستین اقدام برای حفظ این صنعت و میراث ناملموس بود.
اما باید یک فعالیت جدی و واقعی صورت میگرفت. مثلا ما قایق شئوفه را – یک قایق چوبی که نابود شده بود – بازسازی کردیم و تغییرات کوچکی در طراحی آن ایجاد کردیم که بتوان از آن در صنعت گردشگری استفاده کرد و قرار بود معرفی شود و الگویی برای یکی از اسکلههای ورزشی شود. دیگر روستاهای قشم نیز هریک با میراث ملموس و ناملموس و فرهنگ بومی خود فعالیتهای گردشگری را سروسامان دادند. قرار نیست که ما از همدیگر کپی کنیم. بهتر است با داشتههای سنتی، هرکدام با یک مزیت رقابتی خاص و متمایز فعالیتها و میراث خود را عرضه کنیم. یک شناور دیگر که یکی از دوستان، آقای محمد گورانی ایدهپردازیاش کرد، ترتری است. ترتری شناوری است که موتور کوچکی داشت و صدای ترتر میداد به همین روی ترتری نام گرفته است. این شناور را یک صیاد بازسازی کرد و بسیار مورد استقبال گردشگران قرار گرفت.
اکنون لنجسازی و احداث قایقهای بومی را به نسلهای جوانتر جزیره آموزش میدهید؟
اکنون بر اهمیت لنجسازی و قایقسازی تأکید میکنیم. لنجساز گورانی یا جنوبی اگر تاکنون به عنوان یک صنعتکار معرفی میشد، اکنون به عنوان هنرمند دیده میشود. مردم میدانند که لنجسازی یک هنر است، نه صرفا یک کسبوکار. در حقیقت لنجسازی هنری است که سینه به سینه منتقل شده و باید همچنان حفظ شود و به نسلهای بعدی آموزش داده شود. در هنر لنجسازی، لنج بدون استفاده از طرح یا نقشه کاغذی ساخته میشود. یکی از بزرگترین صنایعدستی جهان لنجسازی است.
و این هنر را آموزش هم میدهید؟ برای حفظ و انتقال آن به نسلهای بعدی، باید آن را به جوانترها بیاموزید.
تلاش میکنیم این حرفه و هنر را وارد چرخه اقتصادی کنیم. زمانی که وارد چرخه اقتصادی شود، حفظ خواهد شد. نیازی نیست که با آن بجنگیم. ما این الگوی گردشگری را ایجاد کردیم که این شناورها از صفر دوباره در کارگاههای لنجسازی احیا شوند. اوایل با ایده آقای محمد گورانی، از دوستان موزه، فعالیتها را آغاز کردیم. او طرحی را آورد و آن را بازسازی کرد. طرح او اجرا شد. سپس دو نفر از دوستان شناوری را احیا کردند و در نتیجه سه شناور برای بازدید گردشگران در موزه قرار داده شد. چندسالی با سازمان بنادر در تعامل و مذاکره بودیم تا تأییدیه این سازمان را برای شناورها دریافت کردیم.
اداره بنادر آن زمان میگفت شما باید شناورها را از نو بسازید و یکسری استانداردها را باید رعایت کنید که ما بتوانیم به شما اجازه ساخت این شناورها را بدهیم. ما گفتیم شهرهای فعال در صنعت گردشگری در تمام دنیا از ظرفیتهای گردشگری بومی خودشان استفاده میکنند، اما ما همچنان از آن بیبهره هستیم. شناورهای ما را دارند به قطر، دوبی، کویت و بحرین میبرند؛ از آن طرف زنگبار، هند، ترکیه، بودروم، اروپا و خود آمریکا نیز از این ظرفیت شناور برای تفریح استفاده میکنند. حتی آنهایی که IMO قرارداد سازمان بنادر را مینویسند که خودشان در اروپا و آمریکا ساکن هستند نیز سنتشان را حفظ میکنند و برای قانونشان تبصره دارند. به ما که رسیده، میگویند وحی منزل است و باید استانداردهای جهانی رعایت شود.
چند سال پیگیر این موضوع بودیم و خوشبختانه توانستیم عزیزان را متقاعد کنیم و سازمان بنادر ثبت موقت اولین شناور چوبی گردشگری در کارگاه را برای ما صادر کرد و اولین شناور چوبی گردشگری از نوع ترتر را ساختیم. اکنون با سرمایهگذاری خصوصی من و دوستانم در حال احیا و بازسازی شناورها هستیم. و این اقدام میتواند اقدام مؤثری برای ورود صنعت لنجسازی به چرخه اقتصادی باشد. بعد از این اقدامات میتوانیم پروندهای تهیه و به یونسکو برای ثبت جهانی ارائه دهیم.
در گام بعد وزارت میراث و سازمان بنادر نیز باید از ما حمایت کنند و تسهیلات کمبهرهای برای ساخت این شناورها ارائه دهند تا بتوانیم کارگاههای بیشتری را در گوران احیا کنیم. زمانی که لنجسازی رونق بگیرد، مردم بومی و فعالان این صنعت-هنر مجبورند برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز، مردم بومی را استخدام کنند و آنها نیز بعد از چند سال کارگری زیردست استاد، این هنر را یاد میگیرند. با این اقدامات خواهیم توانست این صنعت را از این نسل به نسل آینده منتقل کنیم. در گام بعدی قصد داریم از سران؛ یعنی مسئولان و مدیران دعوت کنیم تا از موزه ما دیدن کنند.
درحالحاضر وضعیت گردشگری و توریست ورودی در جزیره قشم و روستای گوران چگونه است؟
توریست ورودی در رکود کامل است. زمانی که از نظر سیاسی و روابط بینالملل شرایط بهبود یابد، توریست هم به قشم سفر میکند. در آن شرایط حتی نیازی نیست که برای قشم تبلیغات کنیم. افراد بسیاری پشت در ایران منتظرند که به کشورمان سفر کرده و از طبیعت و میراث فرهنگی کشور بازدید کنند. اما گردشگری داخلی بعد از کرونا شرایط رو به رشدی دارد و در نوروز چند میلیون نفر گردشگر در جزیره حضور یافتند. اما در زمینه توریست ورودی فقط از کشورهای چین و روسیه توریستهایی به قشم سفر میکنند. ایران باید سالانه 50 میلیون نفر گردشگر و توریست خارجی داشته باشد. خوشبختانه قشم اکنون در زمینه گردشگری داخلی رشد بسیاری داشته و حتی از کیش هم پیشی گرفته است. این جزیره تنوع فرهنگی بالایی دارد، بیش از 60 روستا با خردهفرهنگهای متنوع در این جزیره وجود دارد که هرکدام جذابیتهای منحصربهفرد خود را دارد. بسیاری از واژههایی که جزء زبان بومی مردم روستاهای قشم است، از واژههای فارسی باستانی گرفته شده و این امر برای ایرانیان بسیار جذاب است.
گردشگری قشم و کیش بسیار مشابه هستند. جزیره کیش داستانهای شفاهی بسیار جذابی دارد. حتی داستانهای فانتزی و افسانههای زیبایی نیز در فرهنگ مردم بومی کیش نقل میشود که با تاریخ این جزیره درآمیخته است. این داستانها در قشم نیز جزء خردهفرهنگهای مردم بومی است یا خیر؟
از نظر داستانهای شفاهی به حدی داستانهای واقعی و جذاب در قشم وجود دارد که دیگر نیازی به داستانهای فانتزی نداریم. پیشینیان و نیاکان ما دریانوردان بسیار ماهری بودند. قشم و تنگه هرمز در گذشته پایگاههای اصلی امپراتوری هرمز قدیم بوده است. مردم بومی از روستاهای مختلف 9 ماه از سال را در قشم نبودند و به کشورهای دیگر سفر میکردند.
تعداد زیادی از مردم بومی قشم با کشتیهای بادبانی به سفر میرفتند؛ از هند و آفریقا تا مالزی و… . در این سفرها علاوه بر تجارت، متاع فرهنگی هم جابهجا میشد. از مراوده با مردم دیگر کشورها زبان یاد میگرفتند و فرهنگهای مختلف را میآموختند، با کسبوکارهای دیگر کشورها آشنا میشدند و در این سفرها آنها نگاه و جهانبینیشان جهانیتر میشد. نیاکان ما افراد تاجرمسلکی بودند که درعینحال همواره طالب صلح بودند؛ چراکه برای داشتن تجارت پایدارتر باید صلح داشته باشید. صلح است که تجارت پایدار را به همراه میآورد. امانتداری تجارت پایدار را میآورد و همینطور اخلاق و منش و اینها را ایجاد میکرد. مثلا میگویند جنوبیها خونگرم هستند؛ برای اینکه تجارت و مذاکرات به نتیجه برسد، باید خونگرم و مردمی باشید.
تجارت نفت و گاز به دیگر کشورها نیز در این زمینه مؤثر بوده است.
ای کاش نفت و گاز نداشتیم. به هر روی به جز منابع طبیعی و زیرزمینی مانند نفت و گاز، ما میراث فرهنگی و خردهفرهنگهای بومی ارزشمندی نیز داریم که باید از آنها حفاظت کرده و سرلوحه کارمان قرارشان دهیم، اما متأسفانه ارزشهای فرهنگیمان در حال ازدسترفتن است.
بعد از جایکا، با همکاری ایکوم و دوستان جدید فعالیت خود را ادامه دادید؟
بله، سپس با خانم اسماعیلی، معمار و استاد دانشگاه که در آمریکا هستند، آشنا شدیم. آن دوره معماران بسیار زیادی به گوران آمدند و ما با آنها ارتباط گرفتیم. اما آنها اکثرا نگاه پایداری به قضیه و توسعه پایدار نداشتند. خانم اسماعیلی الگوی بسیار خوبی برای مردم بومی بهویژه بانوان قشم شد، چراکه همچنان فرهنگ و دیدگاه مردسالاری در قشم وجود دارد. معماری مشارکتی؛ یعنی اگر معمار قصد دارد الگویی ترسیم کند، با لنجساز مشورت میکند و از او کمک میگیرد، سپس دانش او را با تکنیک معماری خودش تلفیق کرده و سازهای مدرن ساخته میشود.
سپس پروژه دیگری ایجاد کردیم، تحت عنوان پروژه «سرزروزوما». نام این پروژه برگرفته از منطقهای از جنگل حرا در گوران است. سال نخست با مشورت خانم اسماعیلی تصمیم گرفتیم کلبهای در جنگل بسازیم. متوجه شدیم که تغییراتی در جنگل در حال رخدادن است. آب دریا با قایقهای صیادی به جنگل رفته و گل جنگل را میشوید. این امر موجب میشود که جنگل بهتدریج تخریب شود. سپس متوجه شدیم در 15 سال گذشته این جزیره از نوکتیز به شکل هلالی تغییر شکل داده است.
در واقع حجم بالایی از ماسهها از بین رفته است. در بررسیها و پژوهشهایی که انجام دادیم، متوجه شدیم در کشورهای دیگر نیز فرسایش جنگلها به وسیله درختان حرا مهار شده است. این درختان در سالهای دراز میتوانند به بحث تثبیت ماسهها و جنگل حرا کمک کنند. کلبه با الهام از لنج برعکس ساخته شد. برای حفاظت از جنگل نیز تصمیم گرفتیم درختکاری کنیم. سال اول 250 نهال حرا کاشتیم. سال بعد 200 نهال کاشتیم و در سال سوم در تابستان کودکان روستا بذرهای حرا را چیده و هریک دو نهال را در خانه نگهداری کردند. سپس در فصل زمستان نهال را در زمین کاشتند و به آنها جایزه دادیم.
اکنون نهال کاشتهاید؟
بیش از 85 هزار نهال کاشتیم. سال سوم نهالکاری 30 کودک همکاری کردند. خودمان هم هزار نهال کاشتیم، سال بعد ما شش هزار تا کاشتیم و صد کودک در منزلشان نفری دو نهال پرورش دادند.
به جز اینها پروژه دیگری هم دارید؟
به جز «سرزروزوما» پروژه دیگری به نام سندباد داریم که طرح محتواییاش را تدوین کردهام. در این پروژه قصد داریم یک کشتی کوچک بادبانی بسازیم؛ تمام فرایند مستند میشود، سپس کشتی به آب انداخته شود و با آن فعالیت توریستی داشته باشیم. مازیار رهبری مدیریت این پروژه را بر عهده دارد. قرار است چند کتاب نیز از روند ساخت این کشتی تألیف شود، کتاب مردمشناسی، مردمنگاری و کتاب دانشگاهی درباره صنعت کشتیسازی ویژه دانشجویان کشتیسازی. لنجسازی بیش از صد سال در ایران قدمت دارد اما کسی درباره آن اطلاعات چندانی ندارد. آقای فرگوس مکلارن، رئیس شبکه جهانی گردشگری ایکوموس، مشاور ما در این پروژه بود. خانم هارا نیز مشاور ما در این پروژه بود، سارا شهابی، دیزاینر شبکه مایکروسافت، لوگوی ما را طراحی کردند. آقای مجتبی عبودی از شیراز که الان دوبی زندگی میکنند، وبسایت پروژه را داوطلبانه آماده کرد. همه اینها به عشق حمایت از این صنعت در کنار من آمدند و این طرح محتوایی را برای این پروژه آماده کردند. این همان کار تیمی است که از ژاپنیها یاد گرفتیم و این پروژه اکنون نیازمند تیمی است که مدیریت فایلدینگ این پروژه را برعهده بگیرد و آن را به سرمایهگذاران معرفی کند. اگر تمام مردم ایران با 10 هزار تومان در این پروژه شرکت کنند، بیش از 900 هزار دلار سرمایه برای این طرح جمعآوری میشود.
از کتابهایی که نوشته میشود، یکی درباره صنعت لنجسازی است. یک فیلم مستند نیز درباره مراحل ساخت کشتی تولید خواهد شد. قرار است چهار کارگروه در استانهای خوزستان، بوشهر، هرمزگان و بلوچستان تشکیل شود که هرکدام مدیریت بخشی را بر عهده دارند. وبسایتی به نام سندباد نیز ایجاد کردهام که افراد بومی بنادر میتوانند اطلاعات مربوط به زادگاه خود را در آن بارگذاری کنند.
همچنین قرار است روایت دریانوردی بادبانی ایران را احیا کنیم که بتوانیم سفرهای دریانوردی را که به مقصدشان هند و آفریقا بودند، احیا کنیم. در اقدامات بعدی میتوانیم طرح نهایی و بیزینسپلن پروژه را نهایی کنیم. سپس میتوانیم سرمایهگذاران را ترغیب کنیم که سرمایههای خود را در این پروژه سرمایهگذاری کنند و در ساخت لنج چوبی مشارکت داشته باشند. سرمایهگذاران بعد از چهار سال نهتنها سرمایه اصلیشان، بلکه سود سرمایه را نیز دریافت خواهند کرد.
چرا لنجسازی در حال از میان رفتن است؟
لنجها در باربری استفاده میشدند اما اکنون کشتیهای مدرن جایگزین لنجها و کشتیهای بادبانی شدهاند.
حالا سرمایهگذار با رویکرد جدیدتری میتواند در لنجسازی سرمایهگذاری کند.
بله، در ژاپن طرحی اجرائی شده بود که بسیار جالب بود. در روستای هیرگاشی دولت هم بومگردی برای مردم ایجاد کرده بود و هم از کشاورزی حمایت میکرد. اما برای حمایت از کشاورزی الگویی ایجاد کرده و اعتمادسازی کرده بود. مثلا پنج سال به مردم اعلام کرد که اگر موز و آناناس بکارید، ما از شما خریداری میکنیم. هم شبکه خرید محصولات ایجاد شد و هم مهاجرت معکوس از شهر به روستا. اما باز هم جوانها دوست داشتند از روستا مهاجرت کنند.
جوان دوست دارد به شهر برود و مدرن زندگی کند. این اتفاق باعث شده بود طرح دیگری اجرائی کنند. الگوی بومگردی را اجرائی کردند؛ برای اینکه پیرمرد و پیرزنهایی که آنجا میمانند، افسرده میشوند، اما بومگردی موجب شد هم گردشگر با مردم بومی ارتباط برقرار کند و هم سالمندان روستا از افسردگی و تنهایی رهایی یابند.
این چند پروژهای بود که در گوران در حال اجراشدن است. پروژه دیگر قشمبوم است. طراح و مدیر پروژه خودم هستم. این پروژه تحت نظارت معاونت فرهنگی و مدیریت گردشگی سازمان منطقه آزاد قشم صورت میگیرد. قرار است رویدادی در روستاها برگزار کنیم تا هریک به معرفی خردهفرهنگها و غذاهای خود بپردازند.
با کمک همکارانم، خانم آمنه برمه بهعنوان تسهیلگر به جامعه محلی، آقای مهدی بهداد و خانم سارا عباسی عزیزانی بودند که در کنار ما بودند. تقریبا 30 برنامه را ما در جزیره آغاز کردیم که 19 رویداد را تاکنون برگزار کردهایم. این پروژههای گردشگری است و این اتفاق موجب ایجاد رقابت سالم در میان روستاها شد.
توجه دهیارها به مسائل فرهنگی بیشتر شد. از طرفی سازمان با هزینه کم توانست اتفاق بزرگی را در جزیره رقم بزند و یک کار مشارکتی بین دهیاری و سازمان منطقه آزاد قشم انجام شد.
نهادهای دولتی تاکنون از شما حمایت کردهاند؟
تلاش کردم با همه نهادهای دولتی در تعامل باشم. هم با سازمان محیط زیست، هم ژئوپارک، هم با سازمان منطقه آزاد قشم و هم وزارت میراث فرهنگی همواره در ارتباط و تعامل بودهایم.
source