شهرزاد همتی : 10‌ساله بود که به خانه شوهر رفت و در ۱۵‌سالگی خودسوزی کرد و بعد از ۱۰ روز جنگیدن با مرگ، با بدنی تکه و پاره و صورتی که دیگر ردی از جوانی و زیبایی در آن نمانده بود به خانه برگشت. اسمش آیداست و ساکن یکی از شهرهای کوچک غرب ایران. شوهرش او را به خانه پدر فرستاد و تنها فرزندش را هم از او گرفت و دیدنش را هم قدغن کرد. آیدا که دیگر سربار خانه پدر و نان‌خور اضافی و مایه آبروریزی بود، ساکن اتاقکی در حیاط و کنار طویله شد و به بافتن مشغول شد تا با دستان ماهرش خرج حداقلی خود را تأمین کند. او که رنج بی‌شماری را در تمام زندگی‌اش کشیده بود، آرزوهایش را که دوست داشت پر از رنگ باشد، در بافتنی‌هایش جا می‌گذاشت. اهالی محل نمی‌دانستند بافتنی‌ها که بیرون می‌آید کار آیداست که اگر می‌دانستند شاید به دلیل شگون آن هرگز آوازه بافتنی‌ها به جایی نمی‌رسید. اما آیدا با همان انگشتان علیل و به هم چسبیده هنوز بافنده قابلی بود و می‌توانست خوب ببافد. اما زندگی در اتاقی نمور که امکانات آن کافی برای فردی که دچار سوختگی درجه سه شده بود کافی نبود، باعث شد دستانش آن اندک کارایی اولیه را از دست بدهد و خانواده تصمیم گرفتند او را به یک مرکز نگهداری بفرستند.

در مرکز نگهداری مددکاری که فهمیدند آیدا دیگر ۱۷‌ساله است و استعداد زیادی دارد، با کمک خیرین توانستند برای درمان استخوان‌های آیدا و جراحی پلاستیک انگشتانش قدمی بردارند و او به بیمارستان مرکز استان منتقل شد و عمل با موفقیت پیش رفت و آیدا توانست توانایی دست‌هایش را به دست بیاورد. او با کمک مددکاران توانست کار بافتنی را ادامه دهد و کم‌کم به عنوان مربی در مرکز به آموزش مشغول شد و برای خودش حقوق ماهانه داشت. آیدا که پس از درمان موفقیت‌آمیز دستانش دوباره توانایی بافتن را پیدا کرده بود، زندگی تازه‌ای را آغاز کرد. او نه‌تنها به عنوان مربی در مرکز نگهداری مشغول به کار شد، بلکه توانست اعتماد‌به‌نفس ازدست‌رفته خود را بازیابد. مهارت‌هایش در بافتنی‌ها چنان بهبود یافت که کارهایش به نمایشگاه‌های محلی راه یافت و توجه افراد زیادی را جلب کرد. بسیاری از افراد از شهرهای اطراف به مرکز نگهداری می‌آمدند تا محصولات او را خریداری کنند.

آیدا با درآمدی که از فروش بافتنی‌هایش به دست می‌آورد، توانست به تدریج تا حدی استقلال مالی پیدا کند و حتی بخشی از درآمد خود را برای کمک به سایر زنان آسیب‌دیده در مرکز اختصاص دهد. او به عنوان یک الهام‌بخش برای سایر زنان جوانی که در شرایط مشابه بودند، شناخته شد. یکی از مهم‌ترین تغییرات در زندگی آیدا، بازگشت او به تحصیل بود. مددکاران مرکز با حمایت خیرین، شرایطی را فراهم کردند که او بتواند در کلاس‌های سوادآموزی شرکت کند. آیدا که همیشه آرزو داشت بتواند بخواند و بنویسد، با شوق فراوان به تحصیل ادامه داد و در مدت کوتاهی توانست خواندن و نوشتن را یاد بگیرد. این موفقیت برای او معنای زیادی داشت و او را به آینده‌ای روشن‌تر امیدوار کرد. اما این همه داستان نبود. خانواده آیدا و همسرش از موفقیت‌های او باخبر شده و در تلاش بودند به عنوان قیم قانونی او را دوباره به ورطه نابودی نزدیک کنند؛ مددکاران مرکز اما این اجازه را ندادند. در همین وضعیت بود که همسر سابق آیدا ازدواج کرد و اعلام کرد به دلیل عدم تمکن مالی، فرزندش را به بهزیستی خواهد سپرد. آیدا که می‌دانست تنها پناه دختر بی‌پناهش خواهد بود، تمام تلاشش را برای گرفتن حضانت دخترش کرد و موفق شد. هرچند ارتباط دختر کوچک با مادر به دلیل چهره به‌هم‌ریخته ناشی از سوختگی نیاز به ترمیم داشته و دارد، اما حالا در‌حال یادگرفتن زندگی با هم هستند. خیرین می‌خواهند تلاش کنند تا چند جراحی روی صورت و ریه آیدا داشته باشند که به دلیل خودسوزی دچار آسیب شده و هزینه آن نیز تأمین شده است. اما آیدا حالا نیازمند آن است که برای شروع زندگی با دخترش و مستقل‌شدن خانه‌ای اجاره کند. هزینه‌های درمانی را مددکاران تقبل کرده‌اند و قرار است ما با تأمین ۸۰ میلیون تومان به آیدا کمک کنیم تا خانه و وسایل اولیه زندگی را تأمین کند. آیدا که پس از تحمل رنج‌های بی‌شمار زندگی‌اش توانسته بود بخشی از امید و توانایی خود را بازیابد، حالا با چالش جدیدی روبه‌رو شده است؛ آغاز دوباره زندگی در کنار دخترش. هرچند این مسیر همچنان پر از دشواری است، اما آیدا با عزمی راسخ و امیدی تازه به آینده نگاه می‌کند. دختر کوچک آیدا که از جدایی اجباری از مادرش آسیب دیده بود، اکنون به‌تدریج در‌حال پذیرش مادر و یادگیری زندگی در کنار اوست. آیدا که روزگاری خود را شکست‌خورده و بدون آینده می‌دید، اکنون توانسته‌ با کمک‌های خیرین و مددکاران نه‌تنها زندگی خود را بهبود ببخشد، بلکه فرزندش را نیز به آغوش خود بازگرداند.

با وجود این موفقیت‌ها، آیدا هنوز به حمایت بیشتری نیاز دارد. هزینه‌های درمانی برای ترمیم صورت و ریه‌های آسیب‌دیده‌اش توسط خیرین تقبل شده است و چندین جراحی در برنامه قرار دارد. این جراحی‌ها می‌توانند نه‌تنها از لحاظ جسمی، بلکه از نظر روحی نیز تأثیر بزرگی بر زندگی آیدا داشته باشند و به او کمک کنند با اعتماد‌به‌نفس بیشتری در اجتماع ظاهر شود. اما مشکل اصلی همچنان جای دیگری است: آیدا برای شروع زندگی مستقل با دخترش به خانه‌ای امن و امکانات اولیه نیاز دارد.

برای تأمین این نیاز، خیرین و مددکاران تصمیم گرفته‌اند ۸۰ میلیون تومان جمع‌آوری کنند تا آیدا بتواند خانه‌ای اجاره کرده و وسایل اولیه زندگی خود و دخترش را تهیه کند. این مبلغ شامل اجاره چند ماه اول خانه، خرید لوازم ضروری مانند تخت، یخچال، گاز و سایر ملزومات ابتدایی زندگی است. همچنین بخشی از این هزینه‌ها برای فراهم‌کردن محیطی آرام و مناسب برای دختر کوچک آیدا در نظر گرفته شده است تا بتواند در کنار مادرش زندگی آرام و شادی داشته باشد.

ما از همه افرادی که می‌توانند در این مسیر همراه آیدا باشند، دعوت می‌کنیم که به این کمپین کمک کنند. داستان آیدا فقط یک روایت از رنج و سختی نیست، بلکه داستانی از امید، مقاومت و بازسازی است. کمک شما می‌تواند نه‌تنها زندگی آیدا، بلکه آینده دختر کوچکش را نیز تغییر دهد. بیایید با هم در ساختن این آینده روشن سهیم باشیم. هر کمک، هرچند کوچک، می‌تواند قدمی بزرگ در مسیر بهبود زندگی آیدا باشد.

برای حمایت از این کمپین، می‌توانید از طریق شماره کارت 5041721209434720 بانک رسالت، به نام شهرزاد همتی پل سنگی، ما را یاری کنید. همچنین می‌توانید با به اشتراک گذاشتن داستان آیدا، دیگران را نیز به این حرکت انسانی دعوت کنید. با کمک شما، آیدا می‌تواند نه‌تنها به زندگی عادی بازگردد، بلکه الگویی از امید و مقاومت برای بسیاری از زنان دیگر باشد که در شرایط مشابه زندگی می‌کنند.

آیدا امروز برای آینده‌ای بهتر تلاش می‌کند و دست یاری شما را به گرمی می‌فشارد. بیایید با هم در این مسیر قدم برداریم و این داستان را با پایانی خوش به پایان برسانیم.

 

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *