ساعت 24 – یک استاد اقتصاد دانشگاه علامه با تاکید بر اینکه برنامه هفتم نیازمند بازنگری جدی است، گفت: به نام خصوصیسازی، داراییهای بیننسلی اصل 44 قانون اساسی تعرض شد و اکنون که در زمینه فروش آنها به آخر خط رسیدهاند، برای تعرض به اصل 45 قانون اساسی، مقدمهچینی میکنند؛ یعنی حمله به انفال.
به گزارش جماران، فرشاد مومنی در پنجمین جلسه از سلسله جلسات «تلاش برای ارتقای توان فکری حکومت در شرایط تغییر دولت» با عنوان «دولت چهاردهم و بحران محیطزیست و توسعه پایدار» گفت: فصل مشترک همه این بحثها این است که آمیزهای از فساد، جهل و کوتهنگری بالاترین سطح قدرت توضیحی برای بیان علل گرفتاریهای ایران را دارند.
وی افزود: یک خوگرفتگی انحطاطآور به ملاحظات رانتی در امور دنیایی وجود دارد که باورهای دینی مردم را هم مورد حمله قرار داده است. اساس ماجرای توسعه عادلانه در دین این است که مناسبات عادلانه، مناسبات پایدارساز و تضمینکننده بقا همراه با بالندگی برای بشر است. وقتی این جنبه را نادیده میگیرند، زیانها اجتنابناپذیر میشود. مساله عدالت اجتماعی، برای توسعه پایدار و فراگیر، متغییر ابرتعیینکننده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در مناسبات رانتی که عقل به حاشیه رانده میشود و تعصب، جمود و کوتهنگری جای آن میآید، دنیا و آخرت آسیب میبیند، تاکید کرد: منحطترین وجه سیاست تورمزا، آثار اخلاقی تورم است. تورم ایجاد میکنید که لاشخورها، مفتخورها و غیرمولدها را بهرهمند کنید و زحمتکشان و محرومان را تحت فشار قرار دهید. این موضوع به همان اندازه که ظالمانه است، انحطاط اخلاقی هم پیش میآورد. تمام مطالعات در ایران نشان میدهد ماجرای تورم با جرم و جنایت و هر نوع ناهنجاری اجتماعی همراستایی تمام عیار دارد.
مومنی ضمن انتقاد از نگاه جزیرهای و موردی به مسائل به جای نگاه سیستمی، ادامه داد: متاسفانه از این نظر آنها که ادعای اصولگرایی داشتند، بلاهای زیادی بر سر کشور آوردند و البته که در کوتهنگر و جزئینگر بودن هماهنگی کامل میان اصولگرایان و غیراصولگرایان وجود دارد. قله ابتذال این دو این است که در یک ساخت توسعهنیافته میخواهند به نام بازارگرایی، کار را جلو ببرند.
مومنی گفت: از زمان شروع برنامه تعدیل ساختاری تا امروز، نظام سیاستگذاری ما در تمام عرصههای کلیدی، بدون استثنا شکست خورده است. تکاندهندهترین قسمت ماجرا این است که در این 35ساله، روی هر چیزی که نظام سیاستگذاری ما حیثیت بیشتری خرج کرده، گستره و عمق شکست هم بیشتر بوده است.
وقتی به دولتهای احمدینژاد، رئیسی و پزشکیان گفتیم و میگوییم دست از توهم اینکه بتوانید موردی و جزئی گرفتاریهای کشور را حل و فصل کنید بردارید به این علت است. اکنون فقط در حیطه محیطزیست، ایران در 40 عرصه سرنوشتساز با بحران روبهروست. هر کدام از این بحرانهای زیست محیطی با بحرانهایی که در ساخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داریم، پیوند دارد و نمیتوان به صورت جزیرهای بحرانها را انتزاع و حل کنید. 35 سال شکست، گویا برای آقایان کافی نیست.
source