مدتی پیش، باور عمومی بر این بود که فقط بخشی از مصرف‌کنندگان رسانه‌ها – معمولاً افراد کم‌سوادتر و دارای تعصبات قوی – حقیقت را قربانی گرایشات سیاسی‌شان می‌کنند. آن‌ها اخباری را که با تمایلات سیاسی‌شان همخوانی دارد، حتی اگر واقعی نباشد، باور می‌کردند.

سپس برخی مطالعات جالب منتشر شد که برعکس این باور را نشان می‌داد. این تحقیقات حاکی از آن بود که مصرف‌کنندگان رسانه‌ها در سراسر طیف سیاسی، به حقیقت بیشتر از جانب‌داری اهمیت می‌دهند.

این مطالعات ادعا داشتند که اصالت اخبار بیش از چهار برابر تأثیر بیشتری از همخوانی آن با دیدگاه‌های سیاسی مصرف‌کنندگان دارد.

با این حال، اکنون که در آستانه یک انتخابات ملی مملو از اطلاعات نادرست هستیم، یک مطالعه جدید این فهم را به لرزه درآورده است.

اخبار و دیدگاه‌های سیاسی

تحقیقی که توسط دانشمندان برتر روان‌شناسی دانشگاه استنفورد انجام شده، نشان می‌دهد که عموم مردم هنگام مصرف اخبار، تمایل دارند جانب‌داری را بر حقیقت اولویت دهند.

این الگوی رفتاری، برخلاف انتظار، در تمام گرایش‌های سیاسی، سطوح تحصیلی و توانایی‌های استدلالی دیده می‌شود.

مایکل شوآلبه، نویسنده اصلی این مطالعه و پژوهشگر فوق‌دکتری در دانشکده علوم انسانی و علوم دانشگاه استنفورد، می‌گوید: “ما دیدیم که مردم بیشتر تحت تأثیر هم‌راستایی سیاسی قرار می‌گیرند تا حقیقت.”

وی افزود: “این تأثیر را در هر دو جناح سیاسی و حتی در میان افرادی که نمرات بالایی در آزمون استدلال کسب کرده بودند، مشاهده کردیم. کمی از گستردگی این گرایش شگفت‌زده شدیم. مردم به شدت از پذیرفتن حقایق ناخوشایند مقاومت می‌کردند.”

مشکل فراگیر در میان احزاب سیاسی

پژوهشگران به روش‌های جالبی پی بردند که در آن‌ها دیدگاه‌های سیاسی و جانب‌داری می‌تواند تحلیل اخبار را تحت تأثیر قرار دهد.

در یکی از معیارهای بررسی جانب‌داری، باور افراد نسبت به بی‌طرفی جناح سیاسی خودشان در مقایسه با رقبایشان ارزیابی شد. جالب آنکه افرادی که به بی‌طرفی جناح خودشان اطمینان بیشتری داشتند، بیشترین جانب‌داری را نشان می‌دادند.

علاوه بر این، جانب‌داری تأثیر قوی‌تری بر پردازش اخبار واقعی نسبت به اخبار جعلی داشت. مردم تمایل بیشتری داشتند اطلاعات حقیقی را که با دیدگاه‌های سیاسی‌شان مغایرت داشت رد کنند و اطلاعات جعلی را که از دیدگاه‌های ایدئولوژیک آن‌ها حمایت می‌کرد، بپذیرند.

جفری ال. کوهن، استاد روان‌شناسی و نویسنده ارشد این تحقیق، گفت: “همه فکر می‌کنند مشکل از دیگران است. مردم می‌گویند، ‘من این‌طور نیستم!’ اما واقعیت این است که این مشکل تقریباً در همه احزاب سیاسی و در تمامی سطوح آموزشی وجود دارد. مشکل فقط اطلاعات نادرست نیست، بلکه فیلترهای ذهنی ماست – شاید حتی بیشتر.”

منابع خبری و باورهای سیاسی

این مطالعه بر اساس تحقیقاتی بر روی نمونه‌ای از جمعیت ایالات متحده در سن رأی‌گیری انجام شده که با آمار جمعیت‌شناختی سرشماری مطابقت دارد. این گروه شامل حامیان و مخالفان رئیس‌جمهور پیشین، دونالد ترامپ، بود.

یکی از جنبه‌های متمایز این تحقیق، انحراف آن در روش‌شناسی نسبت به مطالعات قبلی است. به گفته کوهن، شاید به همین دلیل باشد که نتایج با یافته‌های قبلی مغایرت دارد. در حالی که سایر مطالعات از تیترهای خبری موجود استفاده کرده بودند، این تحقیق شامل تیترهای ساختگی بود.

همچنین، در تحقیقات قبلی، شرکت‌کنندگان منابع خبری را می‌دیدند که ممکن بود بر پذیرش یا رد اطلاعات تأثیر بگذارد، در حالی که این مطالعه بر تیترها به‌تنهایی تمرکز داشت.

نقش تیترها

تیم تحقیق تیترهای جعلی مانند “ترامپ استاد بزرگ شطرنج را شکست داد” و “ترامپ در مهمانی خصوصی هالووین با مجالس جنسی به لباس پاپ شرکت کرد” را ابداع کرد.

به‌طور شگفت‌انگیز، پژوهشگران دریافتند که حامیان و مخالفان ترامپ بیشتر به تیترهایی که با دیدگاه‌هایشان هم‌خوانی داشت باور می‌کردند تا اینکه تیترهای واقعی که با باورهایشان مخالفت داشتند را بپذیرند.

پژوهشگران معتقدند یکی از عوامل مؤثر بر این وضعیت، افزایش مصرف رسانه‌های جانب‌دارانه است.

شوآلبه گفت: “ما دریافتیم که قوی‌ترین پیش‌بینی‌کننده‌های جانب‌داری شامل دیدگاه‌های افراطی در مورد ترامپ، مصرف یک‌طرفه رسانه‌ها و باور به بی‌طرفی و عدم جانب‌داری جناح سیاسی خود نسبت به جناح دیگر است.”

نگرانی رو به افزایش در مورد مصرف اخبار

یافته‌های این مطالعه نگرانی‌هایی را درباره مصرف اخبار در قرن ۲۱ برجسته می‌کند، به‌ویژه با ظهور رسانه‌های اجتماعی و دسترسی مداوم به اخبار سیاسی.

دسترسی آسان‌تر به اطلاعات یک‌طرفه می‌تواند باورهای افراد به بی‌طرفی شخصی را تقویت کرده و با گذشت زمان به تعمیق قطب‌بندی منجر شود.

راه‌های ممکن برای بهبود

پس از شناسایی مشکل، گام منطقی بعدی ارائه راهکارهاست. یکی از اقدامات پیشنهادی توسط کوهن، که به “پیش‌بینش” معروف است، شامل بررسی فعال واقعیت است که در آن منابع خبری به مخاطبان در مورد امکان وجود اطلاعات نادرست هشدار می‌دهند یا مردم به‌طور مستقل یاد می‌گیرند که تاکتیک‌های دستکاری را تشخیص دهند.

با این حال، کوهن و شوآلبه تأکید کردند که راه‌حل تنها در تغییرات سیاستی متمرکز بر اخبار جعلی نهفته نیست؛ مردم همچنین در عدم باور به اخبار حقیقی نیز دچار جانب‌داری هستند.

به همین دلیل، آن‌ها بر اهمیت ترویج تواضع فکری تأکید می‌کنند که در آن مصرف‌کنندگان رسانه به خطاپذیری ذهن‌هایشان اذعان کرده و یاد می‌گیرند که برداشت‌های خود را زیر سؤال ببرند.

شوآلبه گفت: “هنوز کارهای بیشتری برای فهم این مشکل باید انجام شود.” بنابراین، در حالی که این مطالعه پایه‌ای محکم برای اکتشافات بیشتر فراهم می‌کند، تردیدی نیست که ما در ابتدای این مسیر تحقیقی هستیم.

این مطالعه در مجله روان‌شناسی تجربی: عمومی منتشر شده است.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *