دکتر حکمت‌الله ملاصالحی: تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان بشری، تاریخ خیزش‌ها و ریزش‌هاست؛ خیزش‌ها و ریزش‌ها در اندیشه و خرد و آگاهی انسان. تاریخ و سرگذشت خیزش‌ها و ریزش‌هایی که هر بار و هراز‌گاه که از زیرلایه‌های ارض وجود آدمی و از نهانگاه‌های اندیشه و خرد او خروج کرده‌اند و سر از نقطه‌ها و مرزها و منطقه‌های عزیمت و افتتاح و گشودگی‌های عظیم در تاریخ برکشیده‌اند، چهره فرهنگ و زندگی جامعه و جهان بشری ما را دگرگون کرده‌اند.

هزاره نخست پیش از میلاد در گستره مهمی از جغرافیای پُرچین و شکن تاریخ و فرهنگ بشری ما به‌ویژه جغرافیای تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین و جوامع مدیترانه شرقی، چنین هزاره‌ای است. هزاره خیزش‌های مدنی، معنوی، فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی عظیم و سرنوشت‌ساز.

در منطقه‌های شرقی جامعه و جهان ایرانی زرتشت پیامبر، با قامتی بلند در طلوع‌گاه حیات مدنی و معنوی و خرد و نقطه عزیمت و افتتاح و گشودگی تاریخ نبوی ایرانیان ایستاده است. در میانه همین هزاره، در منطقه‌های غربی مردمان همین سرزمین و جغرافیای تاریخی، کوروش، شهریار نامدار ایرانی، در طلوع‌گاه و نقطه عزیمت و حرکت و افتتاح و گشودگی تاریخ سیاسی و مدنی ایرانیان چونان دولت‌-‌ملتی نوبنیاد ایستاده است.

جایگاه و موقعیت و مقام کوروش در میانه آن هزاره مهم، تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز در طلوع‌گاه تاریخ ایرانیان و پیامدهای عظیم سپسین آن، فروکاستن به شهریاری نامدار و سرداری هوشمند و توانا، هم ستم بزرگی است به او، هم به ایرانیان.

کوروش و سلسله به‌هم‌پیوسته و شرایط درهم‌تنیده عصری که او در آن می‌زیست، عصر خیزشی عظیم در اندیشه، خرد و آگاهی تاریخ ایرانیان بود. شهریار نامدار ایرانی، خود، معمار و مصداق چنین خیزشی در اندیشه، خِرَد و آگاهی سیاسی و مدنی و معنوی ایرانیان بود. این‌چنین، ایران در طلوع‌گاه تاریخ سیاسی و مدنی و معنوی‌اش چونان دولت-ملتی نوبنیاد در مقیاس جهانی آن زمان بر صحنه آمد.

حافظه تاریخی و فردی و جمعی جامعه و جهان بشری ما محدودیت‌های خاص خود را دارد. هر آنچه در تاریخ و جغرافیای تاریخی جامعه و جهان بشری ما اتفاق می‌افتد، نمی‌تواند به خاطر بسپارد. نمی‌تواند تداعی‌شان کند؛ اما رخدادهای بزرگ، خیزش‌ها و ریزش‌های عظیمی که هر بار در تاریخ افق گشوده است و اتفاق افتاده است و چهره تاریخ، فرهنگ و زندگی ما را تغییر داده و دگرگون کرده‌اند، به خاطر داشته و هر بار در بزنگاه‌ها و منطقه‌ها و برهه‌های مرزی تاریخ به بازخوانی، نقد و سنجش‌گری‌شان فراخوانده است‌.

 و هیچ بازخوانی و هیچ نقد و سنجش‌گری و تفسیر تاریخی در عدم و در برهوت اتفاق نمی‌افتد. در روشن‌گاه پرسش‌های فکری و فلسفی و علمی و با دست و دامنی گشوده به سوی و به مدد کشف منابع موثق‌تر و قابل اعتمادتر اتفاق می‌افتد.

فلسفه، حکمت و خرد نشستی که به نام شهریار نامدار ایرانی آذین بسته است و اینک زیر سقف موزه ملی ایران برگزار می‌شود، در همین قاب و قامت و چارچوب، موجه و مقبول است و توجیه‌پذیر. تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان ایرانی، تاریخ، فرهنگ، جامعه و جهان خیزش‌ها و ریزش‌های بزرگ و بازخوانی‌های عظیم و سرنوشت‌ساز تاریخی است، این‌چنین توانسته است استمرار یابد. این‌چنین توانسته است در زمینه خیزش‌ها و ریزش‌های فکری و مدنی و معنوی و بازخوانی‌های تاریخی و سنجش‌گری‌های هوشمندانه به حیاتش ادامه دهد و از کوره‌پیچ‌ها و پرتگاه‌های هلاکت‌بار تاریخ به سلامت هرچند پر‌هزینه و گاه سخت سوگ‌ناک عبور کند و بگذرد

 و بگریزد. 

فردوسی و شهاب‌الدین سهروردی از مصادیق و چهره‌های شاخص و برجسته و فرزانه چنین بازخوانی‌ها یا به مفهوم دقیق‌تر بازفراخوانی‌های ژرف و ریشه‌ای و ریشه‌کاوانه در تاریخ فکر و فرهنگ و خرد ما ایرانیان هستند.

 و ما همچنان وامدار و میراث‌دار و میراث‌بان آن بازخوانی‌های ژرف و ریشه‌کاو و ریشه‌یاب و سرچشمه‌ای و سرنوشت‌ساز تاریخی در بزنگاه‌های خطرخیز تاریخ هستیم.

شهریار نامدار ایرانی، کوروش، خود در صف مقدم چنین بازخوانی و افق‌گشایی تاریخی و سیاسی و مدنی ایستاده است. گزنفون، مورخ هلنی، آنچه در وصف کوروش و نامه زندگی و نحوه شهریاری او نوشت، در وصف پریکلس و روزگار زرینش ننوشت. هندسه و مهندسی و فضای معماری روزگار هخامنشی به‌ویژه معماری تخت جمشید تصویری از، هم گشودگی تاریخی، هم حرکت و عزیمت به سوی افتتاح تاریخ سیاسی و مدنی و معنوی ایرانیانی در روشن‌گاه خرد و حکمت ایرانی بود.

 

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *