با توجه به نقد انیمه اوزوماکی ، برخی از نکات مهم این انیمه را به صورت هفتگی با یکدیگر بررسی می‌کنیم و به دنیای مارپیچی این اثر می‌رویم.

این اثر یکی از محبوب‌ترین و در عین حال آزاردهنده‌ترین داستان‌های «جونجی ایتو» به شمار می‌آید و به نظر می‌رسد که این نمایش واقعاً در حال به تصویر کشیدن هنر سیاه و سفید دقیق و بی‌نظیری است که در آثار او بسیار به وضوح دیده می‌شود.

انیمه اوزوماکی داستان یک شهر نفرین‌شده را روایت می‌کند و به احتمال زیاد ترسناک‌تر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می‌رسد. با توجه به چند نقد انیمه Uzumaki ، به تماشای این سریال نشستیم و قرار است که هر هفته، به بررسی قسمت‌های جدید این اثر بپردازیم.


ادامه مطلب در ادامه

بیشتر بخوانید:

برای اطلاع از آخرین اخبار سینمای جهان، می‌توانید به بخش اخبار سینما و تلویزیون و برای دانلود فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا به کانال تلگرامی فیگار مراجعه کنید.


نقد انیمه اوزوماکی

با استفاده از لیست زیر می‌توانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:

مطلب نقد انیمه اوزوماکی به صورت هفتگی و پس از پخش قسمت‌های بعدی، بروزرسانی‌ می‌شود.

نقد انیمه اوزوماکی
نقد انیمه اوزوماکی

با توجه به پخش این انیمه سریالی و تماشای قسمت ابتدایی، کاملاً مشخص می‌شود که این اثر ارزش انتظار را داشت و این موضوع شاید برای کسانی که با تلاش‌های قبلی برای به تصویر کشیدن آثار او آشنا هستند، شوک بزرگی باشد.

نقد قسمت اول

نقد انیمه اوزوماکی
نقد انیمه اوزوماکی

در همان ابتدای داستان، شخصیت اصلی با نقل قول از کتاب «از میان دروازه‌های کلید نقره‌ای» اثر «اچ. پی. لاوکرفت» می‌گوید:

هیچ مرگ، هیچ سرنوشت شوم و هیچ اندوهی نمی‌تواند ناامیدی فراگیر را که از فقدان هویت سرچشمه می‌گیرد، برانگیزد. ادغام شدن با پوچی، فراموشیِ آرامش‌بخشی است؛ اما آگاه بودن از وجود و دانستن اینکه دیگر یک موجود مشخص متمایزی نسبت موجودات دیگر وجود ندارد، می‌تواند وحشتناک باشد.

این گذر و نقل‌قول از «لاوکرفت» که به زیبایی وحشت وجود اشاره دارد، منبع وحشت انیمه اوزوماکی است. این که کیهان، واقعیت خود، نسبت به وجود شما بی‌تفاوت است را می‌توان به صورت صریح با تحلیل انیمه Uzumaki دید.

در قسمت اول اوزوماکی، مشاهده می‌کنیم که «جنجی ایتو» با استفاده از ترس ناشناخته و وحشتِ از دست دادن هویت، مخاطب را به عمق وحشت وجودی می‌کشاند. شخصیت‌های داستان، با مشاهده مارپیچ‌های عجیب و غریب که در محیط اطراف آن‌ها ظاهر می‌شوند، احساس می‌کنند که کنترل بر زندگی خود را از دست می‌دهند و به تدریج با این مارپیچ‌ها ادغام می‌شوند. این فرآیند، نمادی از از دست دادن هویت و فرو رفتن در یک جریان بی‌نهایت و نامشخص است.

«جنجی ایتو» با استفاده از تصاویر ترسناک و داستان‌پردازی ماهرانه، مخاطب را به دنیایی تاریک و وهم‌انگیز می‌برد. در قسمت ابتدایی، او به شکل هنرمندانه‌ای این دنیایی که در آن شخصیت‌ها با ترس از از دست دادن خود و ادغام شدن با یک نیروی بزرگ‌تر و نامشخص دست و پنجه نرم می‌کنند را به تصویر می‌کشد.

داستان اوزوماکی حول‌محور دو نوجوان به نام‌های «شوئیچی سایتو» و «کیوکو فوجیکاوا» می‌چرخد که به طور اتفاقی متوجه وقایع عجیبی در شهر کوچک خود، می‌شوند. «شوئیچی» درباره وسواس پدرش نسبت به مارپیچ‌ها نگران است و هر خطی که به دور خود بچرخد، توجه کامل او را جلب می‌کند.

مانگا، هر کشف عجیب در شهر را یکی یکی بررسی می‌کند؛ اما انیمیشن با توجه به محدودیت زمانی و قسمتی که دارد، موفق به انجام این کار نمی‌شود. انیمه چند خط داستانی را از چند صفحه بزرگ و مهم اولیه مانگا را ترکیب می‌کند و به همین دلیل، پیچیدگی‌های درهم تنیده شده در قسمت اول، توجه مخاطب عام را جلب نمی‌کند و «جنجی ایتو» نیز دقیقاً به دنبال همین است.

در تنها 22 دقیقه، چهار طرح جداگانه وجود دارد که سه مورد از آن‌ها می‌توانند با داشتن زمان کافی برای خود، اپیزودهای عالی بسازند و یکی از آن‌ها احتمالاً می‌تواند فضای بیشتری را در ادامه خط زمانی پیدا کند.

انیمه زمانی که جلوه‌های اضافی به تصاویر اضافه می‌کند که در صفحه مانگا نیز وحشتناک هستند، در بهترین حالت خود قرار می‌گیرد. لحظه‌هایی وجود دارند که زبان یک شخصیت به طور غیرطبیعی کشیده می‌شود و دیدن آن در حرکات، در نوع خودش بسیار یونیک تلقی می‌شوند.

در برخی از سکانس‌ها، شخصیت‌ها طوری حرکت می‌کنند که انگار روتوسکوپ شده‌اند و این احساس غیرعادی واقعی اما غیر واقعی، در بسیاری از صحنه‌های کمتر دراماتیک اپیزود، روی مخ بیننده راه می‌رفت که باز هم از جذابیت‌های این سریال محسوب می‌شود.

نقد قسمت دوم

نقد انیمه اوزوماکی
نقد انیمه اوزوماکی

قسمت اول انیمه اوزوماکی هفته گذشته توانست تأثیر شگرفی بر جای بگذارد. روایت داستان به قدری دلخراش است که روح انسان را درد می‌آورد و ارائه سیاه‌وسفید آن، تصاویری ناآرام را از منبع اصلی به‌خوبی تقویت می‌کند؛ اما مهم‌ترین نکته این است که آیا قسمت‌های باقی‌مانده می‌توانند این سطح از جذابیت و هنر ترس را حفظ کنند تا به یک موفقیت واقعی در دنیای انیمه تبدیل شوند یا خیر.

پس از تماشای قسمت دوم، به نظر می‌رسد که این سریال می‌تواند به نحوی عملکرد اولیه خود را پیش ببرد. اگر فکر می‌کنید که بلعیده شدن «آزامی» توسط مارپیچ ترسناک بود، باید بگویم که هنوز تماشای آنچه این قسمت به تصویر کشیده را تجربه نکرده‌اید.

قسمت دوم علاوه بر اینکه افراد را به جنون می‌کشاند، بلکه تاثیر این نفرین را به روش‌های مختلف روی مردم نشان می‌دهد. به‌ویژه، برخی افراد به‌طور مرموزی به حلزون‌های انسان‌نما تبدیل می‌شوند. در ابتدا فکر می‌کردم این موضوع کاملاً تصادفی است، اما بلافاصله متوجه شدم که پوسته‌ها نیز شکل مارپیچ دارند؛ اما عجیب‌ترین بخش این قسمت، موهای «کیریه» بود که شروع به شکل‌گیری یک مارپیچ کرد.

در قسمت دوم اوزوماکی لحظات دیگری نیز وجود داشت که به طرز ناراحت‌کننده‌ای به تصویر کشیده شدند؛ از جمله فداکاری «یاماگوچی» برای اثبات عشقش به «کیریه» و درهم‌تنیدگی «کازونوری» و «یوریکو» بر اثر عشقشان به یکدیگر.

لحظاتی که در این قسمت وجود دارند به‌مراتب نگران‌کننده‌ترین صحنه‌هایی بودند که تا به حال در یک انیمه مشاهده کرده‌ام. تصاویری سورئال و به طرز کابوس‌واری تیره و تار را به‌طرزی جذاب به نمایش می‌گذارد.

نقد قسمت سوم

نقد انیمه اوزوماکی
نقد انیمه اوزوماکی

بیمارستان کورووزو در حال به هم ریختگی است. زنان باردار خشمگین و نوزادان ترسناک در اطراف «کیریه» جمع شده‌اند و زندگی او را به خطر انداخته‌اند. بعد از تماشای قسمت 2، متوجه شده‌ام که این سریال با واکنش‌های منفی نسبت به سبک انیمیشن خود مواجه شده است.

پس از نمایش فوق‌العاده قسمت اول، کیفیت قسمت دوم به طور قابل‌توجهی کاهش یافت و حرکات شخصیت‌ها به طرز عجیبی خشک به نظر می‌رسید. مشخص شد که تیم انیمیشن در طول تولید این سریال با مشکلاتی مواجه شده‌اند. قسمت سوم نیز که در همان مشکلات به سر می‌برد، با همان سبک انیمیشن ادامه داد؛ اما داستان این انیمیشن به قدری شما را درگیر مفهوم روانشناختی و نگران‌کننده خود می‌کند که این ضعف، تقریباً به چشم مخاطب نمی‌آید.

قسمت سوم نیز نظریه مارپیچی خود را بیشتر تقویت می‌کند. در این اپیزود، «کیریه» و «شوئیچی» درمی‌یابند که یک بیمارستان چقدر می‌تواند ترسناک باشد. «کیریه» در کنار زنان باردار که خون مردم را می‌نوشند حضور دارد و در این قسمت نیز می‌بینیم که نوزادانی سخنگو، درون خود یک قارچ پرورانده‌اند.

این وحشت به همین جا ختم نمی‌شود. در نیمه دوم این قسمت شاهد تلاش‌های «شوئیچی» و «کیریه» برای بقا در پی وقوع سلسله طوفان‌هایی هستیم که شهر «کورووزو» را درگیر کرده‌اند. این طوفان‌ها باعث می‌شوند که آن‌ها و خانواده «کیریه» به یک پناهگاه نقل مکان کنند تا از خطرات در امان بمانند؛ اما به نظر می‌رسد که این مکان نیز نتوانسته آن‌ها را از نفرین حلقه‌های مارپیچی محافظت کند.

حرکات شخصیت‌ها در این قسمت گاهی نسبت به قسمت اول کمی خشک و بی‌روح به نظر می‌رسید؛ اما هنوز هم با هنرمندی سیاه و سفید خود در تصاویر نگران‌کننده، این کمبود را جبران می‌کند. به نظر می‌رسد که تأثیر روایی انیمه Uzumaki کمی کاهش یافته است و ما به تدریج به پایان این سفر سوررئالیستی نزدیک می‌شویم.

این قسمت همچنان با ترکیب عناصر وحشت و دلهره به خوبی توانسته است فضای ترسناک و جذابی را برای بینندگان فراهم کند.

بیشتر بخوانید:

نظر شما درباره‌ی مطلب نقد انیمه اوزوماکی چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *