فیلترینگ جمع نمی‌شود، بساط فیلترشکن‌فروشی هم جمع نمی‌شود

در شرایطی که مسعود پزشکیان نتوانسته مشکل فیلترینگ را رفع کند، دستور او برای بررسی “دقیق و جدیِ فیلترشکن‌فروشی”، در بهترین حالت موجب ممنوعیت فروش فیلترشکن می‌شود و همین دسترسی دشوار کنونی مردم به فضای جهانی اینترنت را نیز از بین می‌برد. (‌ هرچند توضیح بعدی ناظر بر پای بندی بر وعده رفع فیلترینگ بود ولی سخنان تازه وزیر ارتباطات باز فضا را مبهم کرده).

همان طور که دیگران هم در نقد دستور اخیر پزشکیان گفتند، مسئلۀ مردم نه فروشندگان فیلترشکن بلکه فیلترینگ فضای مجازی است. اگر شما روی گوشی یا لپ‌تاپ یا کامپیوتر خانگی‌تان فیلترشکن نداشته باشید، عمیقا متوجه می‌شوید که فیلترینگ فضای مجازی در ایران تا چه حد وخیم است.

هومان دوراندیش در ادامه در عصر ایران نوشت: بسیاری از روزنامه‌ها و نشریات معتبر دنیا در ایران فیلتر شده‌اند. مثلا وب‌سایت شبکۀ خبری سی.ان.ان و روزنامۀ نیویورک‌پست را بدون فیلترشکن نمی‌توانید بخوانید. حالا ممکن است حضراتی که کارشان تشخیص “محتوای مجرمانه” در فضای مجازی است، در جواب بگویند در سی.ان.ان و نیویورک‌پست گزارش‌ها و تحلیل‌هایی وجود دارد که مورد تایید ما نیست، ولی قصه به این دو رسانه ختم نمی‌شود.

مثلا روزنامه‌های لوموند و لیبراسیون نیز در دسترس مردم ایران نیستند. در حالی که در ایران اولا کمتر کسی زبان فرانسوی بلد است، ثانیا این روزنامه‌ها هر دو چپگرا هستند. تارنما یا وب‌سایت این دو روزنامۀ چپگرای فرانسوی در حالی فیلتر شده که بازار کتاب در ایران، لبریز از کتب مارکسیستی و سوسیالیستی است. 

کاملا پیداست که سیاست فرهنگی واحدی در دستور کار بخش‌های گوناگون دولت (به معنای مجموعۀ سیستم حکمرانی) وجود ندارد. اگر انتشار کتب مارکسیستی در ایران آزاد است (که باید هم آزاد باشد)، چرا وب‌سایت دو روزنامۀ مشهور سوسیالیست‌های فرانسه را فیلتر کرده‌اید؟ 

تنها جوابی که برای این سؤال به ذهن آدم می‌رسد، این است که در این دو روزنامه ممکن است عکسی فلان سیاستمدار یا هنرپیشۀ زن منتشر شده باشد که دامنش کمی کوتاه است یا لبخندش شبیه لبخند ژوکوند، بیننده را درگیر خودش می‌کند! 

سال گذشته که فرانس بکن‌بائر درگذشت، یادداشتی دربارۀ او نوشتم و نام او را به انگلیسی در گوگل وارد کردم تا عکس‌هایی از او در فاصلۀ سال‌های 1966 تا 1990 پیدا کنم، ولی چون روی لپ‌تاپم فیلترشکن ندارم، متوجه شدم اکثر وب‌سایت‌های ورزشی‌ انگلیسی و آلمانی‌ای که عکس‌های مناسبی از او منتشر کرده‌اند، فیلتر شده‌اند! 

فرقی نمی‌کند که شما اسم بابی مور را به انگلیسی در گوگل وارد کنی یا تروتسکی را. در هر صورت اکثر وب‌سایت‌هایی که پیش رویت قرار می‌گیرند، فیلتر شده‌اند. در حالی که بابی مور کاپیتان تیم ملی انگلیس در جام جهانی 1966 بود و تروتسکی هم مارکسیست انقلابی مشهوری بود که تز “صدور انقلاب” را به انقلابیون خود ما آموخته. کتاب‌هایش هم که در کتابفروشی‌های شهر هر روز بیشتر از دیروز به چشم می‌خورند. 

پس چرا ما در اینترنت به سختی می‌توانیم مقاله‌ای دربارۀ بابی مور یا تروتسکی بخوانیم؟ چون آن کسانی که مسئول و مشغول فیلترینگ هستند، عقل سلیم ندارند و مثل بولدوزر همه چیز را فیلتر می‌کنند تا مبادا چیز ناجوری از زیر دستشان در رود و شغلشان به خطر افتد. 

در چنین شرایطی، معلوم نیست چرا جناب پزشکیان دستور داده است زمینۀ برخورد با فیلترشکن‌فروشان فراهم شود. اگر این صنف محترم از کار بیکار شوند، ما که کلا پشت دیوار آهنین می‌مانیم! 

با این حال می‌توان مطمئن بود که همین دستور رئیس‌جمهور هم عملی نخواهد شد. فروش فیلترشکن در ایران، مثل فروش آنتن ماهواره است. مگر وقتی که نیروی انتظامی عزمش را جزم کرده بود آنتن‌های ماهواره را از پشت‌بام‌ها و بالکن‌های خانۀ مردم جمع کند، موفق شد فروش آنتن ماهواره را در ایران ریشه‌کن کند؟ فروش فیلترشکن که صدبار آسان‌تر از فروختن شیء حجیمی به نام آنتن ماهواره است.

کسانی که آنتن ماهواره وارد می‌کردند، حتما آدم‌های دم‌کلفتی بودند که کسی نمی‌توانست مانع کارشان شود. پدیدۀ فروش فیلترشکن هم قطعا ربطی به دم‌کلفت‌های این جامعه دارد.

 خوشبختانه در جامعۀ ما مسائل حل نمی‌شوند. البته لاینحل بودن مسائل چیز خوبی نیست، ولی حسنش این است که بساط فیلترینگ جمع نمی‌شود، بساط فیلترشکن‌فروشی هم جمع نمی‌شود! 

مسائل ما آن قدر حل نمی‌شوند تا به تدریج منحل شوند. مثلا الان دیگر استفادۀ مردم از آنتن ماهواره، مسئله‌ای منحل‌شده است. اگر قرار بود این مسئله حل شود، نهادهای قانونگذار و مجری قانون و سایر نهادهای متعدد مربوطه، باید صریحا اعلام می‌کردند مردم حق دارند شبکه‌های ماهواره‌ای گوناگون را تماشا کنند و این کار جرم نیست.

چنین چیزی اعلام نشد، ولی پلیس هم به تدریج دست از سر مردم برداشت و دیگر پیگیر این موضوع نشد که چه کسی روی پشت‌بام یا داخل بالکن خانه‌اش آنتن ماهواره نصب کرده.

کافی است الان برگردیم و سخنان اسماعیل احمدی مقدم فرماندۀ وقت نیروی انتظامی را در اوایل دهۀ 1390 دربارۀ ضرورت برخورد با کسانی که از آنتن ماهواره استفاده می‌کنند، مرور کنیم. 

اگر آن حرف‌ها برخاسته از عقل سلیم بود، پس چرا از دستور کار خارج شد؟ اگر هم برخاسته از عقل سلیم نبودند، آیا حق و عدالت ایجاب نمی‌کرد پلیس بابت آن برخوردش با مردم دست کم یک عذرخواهی خشک و خالی کند که ببخشید مدام مزاحم شما می‌شدیم و حس ناامنی را به شما می‌چشاندیم؟ 

البته پلیس مأمور است و معذور. آن کسانی که نیروی انتظامی را موظف کرده بودند چنان رویه‌ای را در پیش گیرد، باید یکبار هم که شده، به جای مطالبه‌گری دائم، از درِ پاسخگویی درآیند و ادب عذرخواهی داشته باشند. 

باری، قصۀ مبارزه با فروش فیلترشکن هم به جایی نخواهد رسید چراکه فیلترشکن‌فروشی، زاییدۀ فیلترینگ است. هر وقت بساط فیلترینگ جمع شود، دیگر نیازی نیست مردم از کسی فیلترشکن بخرند. 

آقای رئیس‌جمهور اگر نگران جیب مردم است، به جای تمرکز بر مبارزه با فیلترشکن‌فروشانی که احتمالا دم‌کلفت‌ها و گردن‌کلفت‌ها نیز پشت و پشتیبانشان هستند، بهتر است به وعدۀ خودشان عمل کنند و مردم ایران را از شر فیلترینگ خلاص کنند. 

در واقع آقای پزشکیان چون دیده است کار اصلی را – دست کم فعلا – نمی‌تواند انجام دهد، برای اینکه بگوید کاری انجام دادم، دستوری داده است که اگر اجرا شود، فقط کار مردم سخت‌تر می‌شود. خوشبختانه دستور ایشان اجرا هم نخواهد شد و اگر فیلترینگ بپاید، فیلترشکن‌فروشی هم خواهد پایید.   

آقای پزشکیان حتی اگر نمی‌تواند به فیلترینگ خاتمه دهد، دست کم می‌تواند از شدت و حدت این پدیده بکاهد. مثلا چه دلیلی دارد یوتیوب فیلتر باشد؟ آیا در یوتیوب فقط با ویدئوهایی مواجهیم که علیه جمهوری اسلامی‌اند؟ انبوهی از ویدئوهای ورزشی و علمی و تاریخی در یوتیوب هست که الان فقط با فیلترشکن قابل استفاده‌اند. بگذریم که موافقان جمهوری اسلامی هم در یوتیوب به شدت فعال‌اند و فیلترینگ این رسانه، تولیدات آن‌ها را هم از دسترس مردم خارج می‌کند. 

آیا این مطابق “حق و عدالت” است که این همه فوتبالدوست ایرانی، نتوانند مثلا ویدئوهای مربوط به بازی‌های پله و مارادونا و کرایف و پلاتینی را در یوتیوب تماشا کنند، صرفا به این دلیل که چهار تا فعال و تشکل سیاسی، در یوتیوب علیه حکومت ایران برنامه تولید کرده‌اند؟ 

و یا وب‌سایت مشهور gettyimages در ایران سالهاست که فیلتر شده. در حالی که به کار بسیاری از متخصصان و رسانه‌ها و شرکت‌ها و … می‌آید و مردم عادی هم قطعا می‌توانند از عکس‌های موجود در این رسانه استفاده کنند. رفع فیلتر این وب‌سایت و هزاران تارنمای دیگر، که مسدود شدن آن‌ها توجیه سیاسی هم ندارد، قطعا گامی مهم در راستای کاهش دامنۀ فیلترینگ در ایران است. 

دولت پزشکیان اگر نتواند مشکل فیلترینگ را به کلی رفع کند، که به احتمال زیاد نمی‌تواند، دست کم می‌تواند از وسعت این مشکل بکاهد. این کمترین انتظاری است که رای‌دهنگان به پزشکیان و البته عموم عقلا از دولت چهاردهم دارند. فرصت خدمت کوتاه است و زمان شتابان می‌گذرد. 

پزشکیان بهتر است تعلل نکند زیرا همان طور که خودش هم در آخرین توئیتش گفته، آمده است تا به “محدودیت‌های کشنده‌ی فضای مجازی” خاتمه دهد. این محدودیت‌ها در شان ملت ایران (و هیچ ملتی) نیست. حتی اگر کشنده نباشند، حقیقتا مصداق توهین‌اند. 

نمی‌شود که مقامات کشور مدام از ملت ایران تجلیل کنند ولی عملا آن‌ها را لایق برخورداری از اینترنت آزاد ندانند. پزشکیان اگر در دوران بلند یا کوتاه ریاست جمهوری‌اش همین یک کار را انجام دهد، یعنی فیلترینگ را حذف کند، اولا کاری کرده کارستان، ثانیا نام نیکی از خودش به یادگار خواهد گذاشت.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *