دنیای «جی آر. آر. تالکین»، همیشه مملو از نقشهای ماندگار است که فقط طرفداران متوجه آن میشوند. با انتشار فصل 2 سریال آمازون پرایم، بد نیست نگاهی به حقایق پنهان فصل دوم سریال ارباب حلقه ها بیاندازیم.
فصل دوم سریال ارباب حلقه ها حلقه های قدرت بعد از یک فصل ابتدایی نسبتاً نامتعادل، با قدرت بیشتری به روایت داستانهای سرزمین میانه در دوران دوم میپردازد.
فصل دوم سریال ارباب حلقه های قدرت با اضافه شدن بازیگران بیشتر، بهبود فیلمنامه و کشف مناطق جدید سرزمین میانه، مخاطبان را به دنیای گستردهتری از ماجراها و رازهای پنهان میبرد.
دانلود قسمت اول تا سوم فصل دوم سریال ارباب حلقهها با زیرنویس چسبیده
ادامه مطلب در ادامه
بیشتر بخوانید:
برای اطلاع از آخرین اخبار سینمای جهان، میتوانید به بخش اخبار سینما و تلویزیون و برای دانلود فیلمها و سریالهای روز دنیا به کانال تلگرامی فیگار مراجعه کنید.
حقایق پنهان فصل دوم سریال ارباب حلقه ها
با استفاده از لیست زیر میتوانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:
در هر صحنه از فصل دوم ارباب حلقه های قدرت ، جزئیات کوچک و ارجاعات پنهانی به آثار «جی. آر. آر. تالکین» دیده میشود که شاید برای بینندگان عادی قابل توجه نباشند؛ اما طرفداران دوآتشه سرزمین میانه، به ویژه کسانی که آثار «تالکین» را بارها مطالعه کردهاند، بهراحتی آنها را شناسایی میکنند.
این نکات پنهان که در لابهلای دیالوگها و تصاویر سریال به کار رفتهاند، نه تنها برای دوستداران تالکین جذابیت خاصی دارند، بلکه بهعنوان پلی میان سریال و ادبیات غنی او عمل میکنند.
دیالوگ گندالف از زبان سائورون
فصل دوم سریال ارباب حلقه ها قسمت اول با یک فلشبک به گذشته، در قالبی متفاوت از «سائورون» (با بازی جک لودن) آغاز میشود. در این صحنه، «سائورون» در مقابل، گروهی از اورکهای ناراضی ایستاده و در تلاش هستند تا به عنوان ارباب تاریکی جدید، جایگزین «مورگوث» شود.
او در این لحظه میگوید:
همیشه پس از یک شکست، سایه به شکل دیگری درمیآید و دوباره رشد میکند.
این جمله در بافت داستانی سریال، اشارهای به تلاش «سائورون» برای تصاحب جایگاه «مورگوث» دارد؛ اما در عین حال، این جمله تقریباً بهطور کلمه به کلمه از یکی از کتابهای «تالکین»، یعنی یاران حلقه (که از معدود متونی است که حلقههای قدرت میتواند از آن اقتباس کند)، گرفته شده است.
در کتاب یاران حلقه، «گندالف» این جمله را برای توضیح به «فرودو» بیان میکند:
همیشه پس از یک شکست و یک دوره آرامش، سایه به شکل دیگری درمیآید و دوباره رشد میکند.
در آن بافت، این جمله به بازگشت «سائورون» در آستانه وقایع ارباب حلقهها اشاره دارد. اگرچه معنای آن در سریال کمی متفاوت است، اما همچنان بار معنایی پیشگویانه و هولناک خود را حفظ میکند، حتی اگر این نسخه جدید، دقیقاً قبل از آن باشد که «سائورون» توسط پیروان خود کشته و مجبور به تغییر شکل دوباره شود.
برج های سفید در لیندون
در فصل دوم سریال ارباب حلقه ها قسمت ۱ ، «گالادریل» (با بازی مورفید کلارک) در حال تعقیب «الروند» (با بازی رابرت آرامایو) است تا سه حلقه را از دست پیامآور «گیل-گالاد» بگیرد. در حالی که بیشتر این صحنههای اکشن به صورت نمای نزدیک فیلمبرداری شدهاند، در چند نمای معدود، دوربین به بالای درختان میرود و در پسزمینه، سازههای سفیدرنگی دیده میشوند که از دل جنگلها و کوهستانها سربرآوردهاند.
اگرچه نمیدانیم دقیقاً این سازهها چه هستند (احتمالاً بخشی از سرزمین لیندون)، اما حضور برجهای سفید در لیندون یک جزئیات دقیق و مطابق با کتاب است. در واقع، سه برج معروف به نام برجهای سفید وجود دارند که در سری فیلمهای ارباب حلقهها به آنها اشاره شده بود:
سه برج الفی باستانی هنوز در تپههای برج در آن سوی مرزهای غربی دیده میشوند. آنها در نور ماه از دور میدرخشند. بلندترین آنها دورتر و تنها بر روی تپهای سبز ایستاده بود. هابیتهای وستفارتینگ میگفتند که از بالای آن برج میتوان دریا را دید؛ اما هیچ هابیتی تاکنون شناخته نشده که از آن بالا رفته باشد.
این برجهای سفید در سراسر سهگانه ارباب حلقهها نیز بارها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم مطرح میشوند. این برجها همچنین نقشی در نبردهای دوران دوم ایفا میکنند، اما برای بحث بیشتر درباره این موضوع، باید منتظر فصلهای بعدی سریال باشیم.
علامت چشم روی زین
در همان قسمت ابتدایی فصل دوم ارباب حلقه ها ، زمانی که غارتگران در سرزمین رون در حال جاسوسی از غریبه، «نوری» و «پاپی» هستند، یکی از آنها سوار بر اسب و دور میشود. پشت زین اسب او، حتی در تاریکی نیز، یک نماد چشم قابل مشاهده است و هر کسی که با دنیای سرزمین میانه آشنایی داشته باشد، میداند که چشم نماد بسیار مهم است.
حضور این نماد در قسمت ابتدایی فصل دوم ارباب حلقه ها حلقه های قدرت ، باعث میشود که تردیدها و سوالاتی به وجود آید. «سائورون» تا مدتها بعد خود را با تصویر چشم به طور قوی مرتبط نمیکند. شاید این سریال در حال تسریع این ارتباط و نشان دادن این است که «سائورون» از همین حالا در «رون»، در حال فعالیت است، یا اینکه فرد دیگری (شاید یک جادوگر) از نسخهای متفاوت از این نماد چشمی استفاده میکند.
جسد در آب
در قسمت سوم فصل 2 سریال ارباب حلقه ها ، پس از فرار «ایزیلدور» از چنگالهای «شلوب»، او با اسب خود، به سمت مکانی امن میرود. این سفر طولانی است و او نیاز به غذا و آب دارد.
در یکی از لحظات، او در کنار یک برکه ایستاده و قصد دارد از آب بنوشد؛ اما متوجه میشود که در آب، جسدی غوطهور است. او در نهایت لباسهای خود را با لباسهای جسد عوض میکند و شمشیر او را برمیدارد، اما نکته پنهان در این صحنه، اشارهای به قبر آبی است.
وقتی برای اولینبار جسد را میبینیم، آن در آب زرد رنگ و تقریباً درخشان غوطهور است و پوست سفید و بیمارگونهای دارد. این صحنه به وضوح یادآور مردابهای مردگان است که «فرودو»، «سم» و «گالوم» در دو برج از آن عبور میکنند. آن منطقهی افسردهکننده، مملو از اجساد سفیدرنگ شناور است که در آنجا توسط ارواح تسخیر شدهاند.
نکته جالبتر این است که «ایزیلدور» در نهایت در نبرد «داگورلاد» که در پایان عصر دوم رخ میدهد و در نزدیکی همان جایی است که او در قسمت سوم قرار دارد، شرکت میکند. این نبرد همانجایی است که اجساد مردگان در مردابهای مردگان به وجود میآیند. صحنهای که او این جسد را در شرایط مشابه پیدا میکند، نه تنها جالب، بلکه نشاندهنده پیشبینی اتفاقات هولناک آینده است.
جمجمه دامرود
در سریال ارباب حلقه ها فصل دوم ، هنگامی که «دمرود» برای اولینبار در صحنههای موردور ظاهر میشود، او را میبینیم که با قدرت از میان اردوگاه «آدار» عبور میکند.
اولین تصویری که از او میبینیم، نمای نزدیکی از پشت اوست که در آن پارچهای شبیه به تور با جمجمهها و استخوانهای متعدد در هم تنیده شده است. این ارتباط ترولها با استخوانها، ارجاعی جالب به یکی از اشعار کتاب یاران حلقه بهشمار میرود که توسط «سموایز گمجی»، یکی از شخصیتهای محبوب «تالکین»، سروده و اجرا شد بود.
این شعر درباره رویارویی یک ترول و شخصیتی به نام «تام» است.
موهای گالادریل
اگر در قسمت چهارم سریال، به موهای گالادریل دقت کرده باشید، متوجه میشوید که او آنها را شبیه یک تاج بافته که مستقیماً اشاره به اسمش دارد. موهای او اشاره مستقیمی به اسمش دارد.
گالادریل در زبان مردم ارباب حلقهها، معنی ملکهای را میدهد که با موهای درخشیانی تاجگذاری شده است. همچنین «تالکین» بهصورت مستقیم تأکید کرده که او در زمان جنگ، چنین موهایی داشته است.
درخت اولدمن آیرون وود
درختی که «غریبه» را در قسمت چهارم به طور کامل میبلعد، «درخت پیر چوب آهن» یا همان Old Man Iron Wood نام دارد که به نظر میرسد نسخهای از درخت پیر است. در آثار «تالکین»، درخت پیر یک روح درختمانند است که زمانی در جنگل قدیمی «تام بامبادیل» وجود داشت.
موسیقی تیتراژ پایانی و اشعار تام بامبادیل
تیتراژ پایانی این قسمت، با یکی از اشعار «تام بامبادیل» به اتمام میرسد. متن این شعر میگوید:
اکنون بگذار ترانه را آغاز کنم. بگذار همگی با هم از خورشید، ماه، ستارگان، باران و ابرهای آسمان که روی شبنم هستند بخوانیم. از بادی بر فراز تپهها بخوانیم. از صدای ناقوس بخوانیم. از نیلوفرهای آبی در کنار آبگیرهای پر از ستاره بخوانیم.
این شعر را «بامبادیل» زمانی میخواند که الفها و دورفها نزدیک خانه او میشدند.
دروازههای دورین
در قسمتهای اخیر سریال حلقههای قدرت، شاهد رونمایی از دروازههای دورین بودیم که با طراحی زیبا و نمادین خود، توجه مخاطبان را به خود جلب کرد. این دروازهها که توسط «نروی» ساخته شدهاند، با یک رمز عبور محافظت میشوند که تنها دوستان میتوانند آن را ببینند.
همانطور که طرفداران ارباب حلقهها میدانند، این رمز عبور، کلمه الفی mellon است که دوست معنی دارد. این کلمه، در داستان اصلی ارباب حلقهها نیز نقش مهمی ایفا میکند.
با رونمایی از دروازههای دورین، شاهد ارتباط مستقیم بین این سریال و داستان اصلی ارباب حلقهها هستیم. این دروازهها، به عنوان نمادی از دوستی و همکاری بین الفها و دورفها، در آینده نقش مهمی در داستان سریال ایفا خواهند کرد.
پالانتیر
در صحنهای تأثیرگذار از سریال، شاهد گفتگویی میان «میریل» و «الندیل» هستیم که در آن، «الندیل» از رؤیایی که در «پالانتیر» دیده، سخن میگوید. «پالانتیر»، همان گوهرهای بینایی هستند که در آثار «تالکین» برای پیشگویی آینده به کار میروند.
در رؤیای «الندیل»، خود را سوار بر اسبی میبیند که از شهری ناشناخته دور میشود. با توجه به سرنوشت تراژیک نومنور که در آینده رخ میدهد، این رؤیا به وضوح نشانهای از اتفاقات ناگواری است که در انتظار این جزیره است؛ اما این رؤیا به جای آنکه «میریل» را نگران کند به او آرامش میدهد.
این صحنه، بار دیگر به عمق و پیچیدگی داستان میافزاید و مخاطب را به تفکر درباره سرنوشت نومنور و شخصیتهای اصلی داستان وا میدارد. رؤیای «الندیل» نه تنها پیشنمایشی از رویدادهای آینده، بلکه نشانهای از تضاد درونی شخصیت «الندیل» نیز است.
بالروگ
در عمق تاریک خزد-دوم، «دیسا» به چیز عجیبی برمیخورد. هنگامی که او با صدای خود به دنبال بلور کوک خود میگردد، نالهای مهیب از زیر آب به گوش میرسد؛ اما چه موجودی در زیر آبهای تاریک خزد-دوم پنهان شده است؟
با توجه به روایات ارباب حلقهها و پیشنمایش فصل دوم سریال، به نظر میرسد که این موجود چیزی جز بالروگ نباشد. بالروگ، موجودی قدرتمند و باستانی است که در اعماق کوهها زندگی میکند. حضور بالروگ در این سریال، به داستان عمق و پیچیدگی بیشتری میبخشد و ارتباطی آشکار میان رویدادهای سریال و داستان اصلی ارباب حلقهها برقرار میکند.
دیالوگ بامبادیل و گندالف
در نیمه دوم قسمت ششم سریال حلقههای قدرت، «ایستاری» (غریبه) سعی میکند تا ابتدا دوستانش را نجات دهد و سپس به دنبال چوب دستی جادوییاش برود. در این سکانس، «تام» به «غریبه» میگوید:
خیلی از کسانی که میمیرند، لایق زندگی هستند و خیلی از کسانی که زندهاند، باید زندگی کنند. تو کی هستی که بخوای جلوی این قضیه را بگیری؟
این جمله دقیقاً همان جملهای است که «گندالف» به «فرودو» در معادن خزد دوم گفت. سریال دقیقاً با همین جمله، میخواهد مشخص کند که «ایستاری» همان «گندالف» است.
چکش فئانور
در آغاز این قسمت، ما شاهد استفاده دوباره از چکش فئانور توسط «کلبریمبور» هستیم. این چکش، ابزاری است که آن الگوی بزرگ، یعنی فئانور که نیاکان «کلبریمبور» نیز به شمار میرود، برای ساخت سیلماریلها از آن استفاده کردهاند.
فئانور یکی از بزرگترین و با استعدادترین هنرمندان و نجاران تاریخ سرزمین میانه به شمار میرود. او با استفاده از این چکش، نه تنها سیلماریلها را خلق کرد، بلکه به نوعی روح خلاقیت و هنر را در میان الفها به تصویر کشید. سیلماریلها، جواهراتی بینظیر و پر از نور بودند که هر یک از آنها حاوی نوری از دو درخت بزرگ والینور بودند.
استفاده «کلبریمبور» از این چکش در داستان، نمادی از پیوند عمیق او با تاریخ و میراث نیاکانش است. او با این عمل، نهتنها به یاد فئانور و دستاوردهایش احترام میگذارد، بلکه به نوعی در تلاش است تا خلاقیت و هنر را در دنیای خود احیا کند.
درخت خزد-دوم
زمانی که «دورین» و «الروند» دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند، فرمانده الفها به درختی نگاه میکند که سالها پیش به شاهزاده داده بود. این درخت جوانه طلایی از درختی در لیندون است و نماد ارتباط بین الفها و کوتولهها به شمار میرود؛ ارتباطی که در این گفتوگو بهویژه اهمیت زیادی دارد.
درختی که الروند به دورین هدیه داده بود، نه تنها یک نشانه از دوستی و همبستگی میان این دو نژاد است، بلکه تاریخ پرفراز و نشیب روابط آنها را نیز نشان میدهد. الفها و کوتولهها در طول تاریخ، با وجود تفاوتهای فرهنگی و زبانی، همواره در نقاط عطفی از تاریخ سرزمین میانه با یکدیگر همکاری کردهاند. این درخت، بهعنوان یک نماد زنده، نشاندهندهی امیدها و آرزوهای مشترک آنها برای آیندهای بهتر است.
نارسیل
«الندیل» در «نومِنور» شمشیری را بهدست میآورد که در واقع «نارسیل» نام دارد. این همان شمشیری است که «ایزیلدور» در جنگ آخرین اتحاد از آن برای بریدن انگشتر «سائورون» استفاده میکند. این شمشیر بهعنوان شمشیر شکسته شناخته میشود، چراکه در اثر این واقعه، تیغهاش میشکند. بعدها، «آراگورن» در دوران سوم از این شمشیر استفاده میکند.
سوالات متداول
فصل دوم سریال ارباب حلقه ها کی پخش میشه ؟
این سریال از 29 اوت 2024 (8 شهریور 1403) آغاز شده و هر پنجشنبه از شبکه آمازون پرایم ویدیو منتشر میشود.
سریال the lord of the rings در چه زمانی رخ میدهد؟
داستان این سریال در عصر دوم سری کتابهای ارباب حلقههای «جی آر. آر. تالکین» جریان دارد.
بیشتر بخوانید:
نظر شما دربارهی مطلب حقایق پنهان فصل دوم سریال ارباب حلقه ها چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.
source