نقد فیلم نبرد پشت نبرد به بررسی جاه‌طلبانه‌ترین اثر پل توماس اندرسون می‌پردازد؛ فیلمی اکشن‌ که با بازیگران بزرگ و امتیازهای مختلف توجه‌ها را ربوده است.

نبرد پشت نبرد تازه‌ترین ساخته پل توماس اندرسون، ورود جسورانه یک فیلم‌ساز مؤلف به جهان اکشن‌ـ‌تریلر مدرن است؛ جهانی که در آن اسطوره‌های سیاسی، رستگاری فردی و خشونت سازمان‌یافته در هم تنیده می‌شوند.

اندرسون پس از سال‌ها تلاش برای اقتباس از رمان واینلند اثر توماس پینچن، سرانجام بخشی از جهان ادبی پینچن را با روایت‌ها و دغدغه‌های شخصی خودش پیوند داده است.

فیلم با حضور بازیگرانی همچون لئوناردو دی‌کاپریو، شان پن و بنیسیو دل‌تورو، قصه یک انقلابی سابق را روایت می‌کند که پس از سال‌ها انزوا، بار دیگر به دل خشونت و تعقیب‌های سیاسی پرتاب می‌شود.

نقد فیلم نبرد پشت نبرد

نقد فیلم نبرد پشت نبرد
نقد فیلم نبرد پشت نبرد

فیلم نبرد پشت نبرد محصول سال ۲۰۲۵، با بازی لئوناردو دی‌کاپریو، شان پن و بنیسیو دل‌تورو، اثری است که توانسته در راتن تومیتوز امتیاز ۹۶ درصد از منتقدان و ۸۵ درصد از مخاطبان را کسب کند.

این فیلم با ستاره‌های بزرگ، بودجه هنگفت و یک کارگردان صاحب سبک، یک پروژه عظیم سینمایی است و نمایش آن در فرمت IMAX، آن را به رخ سینمای تجربی مدرن می‌کشد. با این وجود موفقیت منتقدانه قابل توجه فیلم، به خودی خود می‌تواند نشانه‌ای باشد که اثر با نوعی اغراق و تضاد اخلاقی مواجه است.

داستان فیلم حول محور شخصیت گتو پَت (بعدها به باب فرگوسن معروف می‌شود) با بازی دی‌کاپریو می‌چرخد؛ فردی که به عنوان متخصص بمب‌گذاری در گروه انقلابی ضدفاشیستی کالیفرنیا به نام فرنچ ۷۵ فعالیت می‌کند.

رهبری این گروه را شریک رادیکال و کاراکتر پرکشش اما کاریکاتوری، پرفیدیا بورلی هیلز (با بازی تیانا تیلور) بر عهده دارد. این زوج، با ترکیبی از خشونت سیاسی و شور جنسی، در تقابل با ساختار قدرت و نهادهای حکومتی قرار می‌گیرند.

یکی از ویژگی‌های بارز فیلم، نمایش خشونت سیاسی به سبک کمیک و اغراق‌آمیز است؛ از جمله حمله آن‌ها به مرکز بازداشت مهاجران و مقابله با فرماندهی افراطی و فراگیر، کلنل استیون جی. لاک‌جاو (با بازی شان پن) که تجسم کاریکاتوری از مردانگی شدید و راست‌گرایی افراطی است. نکته حائز اهمیت این است که شخصیت لاک‌جاو، با مضامین سرکوب شده جنسی همراه است و فیلم تلاش می‌کند این تضاد را با طنز سیاه بازتاب دهد.

نقد فیلم نبرد پشت نبرد
نقد فیلم نبرد پشت نبرد

روند داستان، با پیچیدگی‌های اخلاقی و جنسی پرفیدیا، شامل رابطه‌ای مرموز و تبهکارانه با لاک‌جاو، بارداری و خشونت هیستریک او می‌شود که صحنه‌هایی آزاردهنده خلق می‌کند.

یکی دیگر از محورهای فیلم، ماجرای دختر احتمالی باب و لاک‌جاو، ویلا است که تحت تعقیب هردو والد احتمالی قرار می‌گیرد. باب که سال‌ها در انزوا و مصرف مواد مخدر فرو رفته، به شکلی بی‌هدف و سرگردان در جستجوی اوست.

شخصیت ویلا در نهایت، به نماد خشونت انقلابی و میراث ایدئولوژیک والدینش بدل می‌شود. این مفهوم، یادآور اسطوره‌های سینمایی نجات‌دهنده نسل بعدی، همانند پیام مادر سارا کانر به جان در فیلم نابودگر است و نشان‌دهنده اعتقاد اندرسون به انتقال آرمان‌های رادیکال به نسل‌های آینده است.

در این میان، نقش بنیسیو دل‌تورو و مربی او، سرجیو سنت کارلوس، به مثابه یک نسخه مدرن از شبکه‌های مخفی کمک به مهاجران و فعالان اجتماعی، به تصویر کشیده شده است؛ اما چنین روایت‌هایی، در پس زمینه‌ای از طنز خشونت‌بار و اغراق‌آمیز، به شکلی خطرناک نوعی رمانتیسیزه کردن تروریسم داخلی و خشونت سیاسی را ارائه می‌دهند.

نقد فیلم نبرد پشت نبرد
نقد فیلم نبرد پشت نبرد

نبرد پشت نبرد اقتباسی آزاد از رمان واینلند توماس پینچن است، اما پل توماس اندرسون، با تلفیق روایت‌های شخصی خود، خشونت‌های دهه ۱۹۶۰ و جنبش‌های رادیکال ضدساختار را به گونه‌ای نمایش می‌دهد که با واقعیت‌های سیاسی امروز آمریکا هم‌پوشانی پیدا می‌کند.

فیلم به طور ضمنی حملات اخیر جریان‌های چپ رادیکال علیه راستگرایان را تجلیل می‌کند و با استفاده از طنز، خشونت و اغراق، پیام سیاسی خود را به مخاطب جوان منتقل می‌کند.

مشکل اصلی فیلم، شخصیت‌پردازی سطحی و اغراق‌آمیز است. کاراکترها آنقدر کاریکاتوری و یک‌بعدی هستند که نمی‌توان با آن‌ها همذات‌پنداری کرد. باب، لاک‌جاو، پرفیدیا و دیگران، همگی در قالبی ثابت و فاقد تحول باقی می‌مانند و تجربه تماشای فیلم، با طول دو ساعت و چهل دقیقه، بیشتر شبیه یک محاکمه اخلاقی و سیاسی است تا سفر قهرمانی.

حتی صحنه‌های هیجانی و تعقیب و گریزهای بلند فیلم به دلیل فقدان عمق و انگیزه‌های واقعی، بیشتر به وسیله‌ای برای پیشبرد فضای سیاسی تبدیل شده‌اند تا ابزار روایت.

فیلم همچنین با بهره‌گیری از موسیقی نامتعارف و شلوغ، مانند صدای پیانویی که با ضرب‌آهنگ بی‌رحمانه‌ای ترکیب شده، نوعی بی‌قراری و اضطراب مستمر برای مخاطب ایجاد می‌کند؛ جلوه‌ای که با سبک بصری و فضاسازی گسترده ترکیب شده است، اما به جای افزایش لایه‌های معنایی، صرفاً شدت و اغراق را تقویت می‌کند.

در نهایت، در نقد فیلم One Battle After Another مشخص شد که این فیلم با ترکیبی از خشونت، طنز سیاه و پیام‌های سیاسی صریح، فیلمی است که هم سرگرم‌کننده و هم مخاطره‌آمیز است.

فیلم، نه تنها مرزهای اخلاقی را به چالش می‌کشد، بلکه با پیام ضمنی «انقلاب تنها راه حل است»، مخاطب را درگیر نوعی ترغیب ایدئولوژیک می‌کند.

نقد فیلم نبرد پشت نبرد
نقد فیلم نبرد پشت نبرد

اگر بخواهیم اثر را از منظر فلسفی تحلیل کنیم، نبرد پشت نبرد نمایشی از تضاد میان اخلاق و ایدئولوژی است؛ جایی که اقدامات خشونت‌بار به عنوان ابزار تحقق آرمان‌های سیاسی مشروع جلوه داده می‌شوند و مخاطب درگیر مسئله پیچیده نسبیت اخلاق و سیاست می‌شود.

پل توماس اندرسون با تلفیق کمیک، خشونت و اغراق، نوعی جهان‌نگری پوچ‌گرایانه و در عین حال انتقادی را ارائه می‌دهد که در آن مفهوم عدالت و فساد اخلاقی به گونه‌ای مبهم در هم تنیده شده است.

با وجود کارگردانی ممتاز و بازیگران برجسته، فیلم از نظر روایت شخصیت و عمق انسانی ناکام است. فیلمی که می‌توانست تجربه‌ای بی‌نظیر و پرمعنا باشد، در نهایت به وسیله گرایش‌های سیاسی و اغراق در خشونت، بیش از حد به سمت شعارزدگی و تبلیغ ایدئولوژیک کشیده شده و انگار وسیله‌ای برای دومین اسکار لئوناردو دی‌کاپریو است.

نتیجه‌گیری و امتیازدهی

نقد فیلم نبرد پشت نبرد
نقد فیلم نبرد پشت نبرد

در جمع‌بندی، نبرد پشت نبرد فیلمی است که هم به عنوان اثر سرگرم‌کننده و هم به عنوان یک تجربه فلسفی و سیاسی، مخاطب را در وضعیت اضطراب‌آور و دوگانه قرار می‌دهد؛ اثری که لذت بصری و هیجانی را با نقد اخلاقی و سیاسی درهم آمیخته، اما در عین حال پیام انسانی ملموسی ارائه نمی‌دهد.

این فیلم، نمایشی از جهان امروز است؛ جهانی که در آن خشونت، ایدئولوژی و سرگرمی در هم تنیده شده و مرز میان هنر و تبلیغ سیاسی به چالش کشیده شده است.

وب‌سایت فیگار به این فیلم نمره 5 از 10 را می‌دهد.

نظر شما درباره‌ی فیلم سینمایی جدید پل توماس اندرسون چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار در میان بگذارید.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *