سرنوشت سرزمین باستانی ایران یکی از شگفتیهای تاریخ کشورها بهشمار میآید. این سرزمین روزهای سخت و سمی پرشماری را بهخود دیده است.قومهای گوناگونی بر ایران استیلا یافته و خاک این سرزمین را با خون ایرانیان آب دادهاند و کوشش بسیار کردهاند که فرهنگ و روش زندگی و آداب و ادب ایرانیان را تهی کنند، اما تاریخ نشان داده که ایران از دل آتشهای بلند و سوزان ساخته و پرداخته دیگران سر درآورده و زندگی را دنبال کرده است.

با این حال اما شهروندان ایرانی با تمام گرفتاریهایی که دارند و با همه سختیهایی که بر دوش میکشند باید با چشمهایی باز و گوشهایی تیز سرشت و سرنوشت ایران را دنبال کنند و از کنار هیچ رخدادی در درون و بیرون که یکپارچگی این سرزمین را نشانه گرفتهاند، به راحتی گذر نکنند. این درست است که شهروندان ایرانی یک نظام سیاسی را با همه کاستیها و نیرومندیهایش برای نگهداری از آب و خاک و آبروی ایرانیان بالای سر خود میبینند، اما این تمام کار نیست. ایستادگی در برابر آزمندی شماری از همسایهها و کشورهای پیرامونی باید در پله اول خواستههای ایرانیان باشد تا این سرزمین بیش از این آسیب نبیند.
شاید کوشندگان راه درست و دوستداران دلسوز این مرزوبوم بپرسند مگر کدام رویداد تازهای است که این نوشته را با هراس روبهرو کرده و میخواهد به ایرانیان هشدار دهد. درست این است که آنچه در سالهای تازهسپریشده میبینیم آزمندی و آسیب زدن به ایران از سوی برخی همسایههاست که این هراس را جلوهگر میسازد. نظام سیاسی ایران برای دوردست خود و کشور برنامهای با راهبرد شکست دادن استکبار آمریکا آماده کرده و همه رفتارهای تاکتیکی و موضوعی را به این راهبرد گره زده است. مقامهای ایرانی ادارهکننده کشور بارها با روراستی گفتهاند باید امپریالیسم شکست بخورد تا ایران نفس بکشد. سیاست خارجی ایران و نیز حتی سیاست داخلیاش بر همین پایه و اندیشه بنا نهاده شده است.
پیامدهای این راهبرد نرمخویی و مدارا در برابر کشورهای بزرگ اقتصادی و نظامی بهویژه چین و روسیه است. نظام سیاسی ایران با این دوکشور قراردادهای راهبردی بیست و بیستوپنج ساله بسته یا میخواهد ببندد و در همین بستر است که نمیخواهد زورگویی و نیرنگهای چین و روسیه را ببیند و راه خود را کج کند تا آنها را نبیند. راست و درست این است که جمهوری اسلامی با این راهبرد در دام کشورهایی افتاده است که هرکدام از جایی و با ابزاری میخواهند امروز و فردای ایران را بدرند و مدارای ایرانیان را با ناتوانی مردم ایران یکی گرفتهاند. در ادامه این گفتار نگاهی به برخوردهای ناشایست برخی کشورها درباره مناسبات با ایران داریم تا داستان از تاریکی احتمالی بیرون آید.
ایران و عربستان
با وجودی که ایران و عربستان در همین سالهای تازهسپریشده کوشش کردهاند مناسبات کمتنشی را پیگیری کنند، اما نیک میدانیم تیرگی ژرف در دادوستد سیاسی دوکشور هنوز پررنگ است.
در یک گزارش منتشرشده در دویچهوله آمده است، ایران چندین میدان نفت و گاز مشترک با عربستان دارد که تنها موفق به تولید روزانه ۳۵هزار بشکه نفت از میدان «فروزان» (در عربستان مرجان گفته میشود) شده است؛ در حالی که عربستان ۱۴برابر ایران تولید نفت از این میدان دارد و با قراردادی ۱۲میلیارد دلاری با شرکتهای بینالمللی طی پنجسال گذشته، در نظر دارد تولید نفت این میدان را با رشدی ۶۰درصدی به ۸۰۰هزار بشکه در روز برساند و تولید روزانه گاز از آن را نیز ۷۰میلیون مترمکعب افزایش دهد. ایران یک میدان گازی بزرگ مشترک دیگر با عربستان در نزدیکی همین میدان با نام «فرزاد» (در عربستان حصبه نامیده میشود) را دارد که بیش از یکدهه است مذاکرات جمهوری اسلامی با شرکتهای هندی که کاشف این میدان بودهاند، به نتیجهای نرسیده و خود ایران نیز توان سرمایهگذاری ۵ میلیارد دلاری برای توسعه این میدان با ساختار بسیار پیچیده را ندارد. این در حالی است که عربستان بلافاصله بعد از کشف این میدان توسط هندیها در سال ۲۰۰۸، آن را توسعه داد و از سال۲۰۱۳ تولید گاز از این میدان مشترک را آغاز کرده است. هماکنون عربستان روزانه بیش از ۳۰میلیون مترمکعب گاز از این میدان تولید میکند و طرح توسعه شرکت ملی نفت عربستان، آرامکو، برای تولید روزانه ۷۵میلیون مترمکعب نیز به سرعت ادامه دارد.
کویت و آرش
کشور کوچک و نفتخیز کویت نیز چندسالی است دو میدان مشترک نفت و گاز اسفندیار (لولو) و آرش (الدره) را با ایران دارند که اولی را سالهاست توسعه داده و دومی را قرار است با سرمایهگذاری ۱۰میلیارد دلاری از اواخر امسال توسعه دهند و تا پنجسال آینده تولید روزانه ۳۰میلیون مترمکعب گاز و ۸۴هزار بشکه میعانات گازی از آن را آغاز کنند. کویت همچنین میخواهد میدان گازی آرش را بدون توجه به سهم ایران در دستور اجرا قرار دهد. کشور کویت سهم ایران در میدان آرش را رد کرده و میگوید حق انحصاری برداشت از این میدان گازی را خودشان دارند؛ موضعی که ایران آن را قبول ندارد.
افغانستان، طالبان و هیرمند
طالبان که حالا خاک و شهروندان افغانستان را در چنگ دارد، باوجود همه کوششهای حکومت ایران برای دادن حقابه ایران، آن را پشتگوش انداخته است. این در حالی است که انتشار تصاویر ماهوارهای از انحراف بخش عمدهای از آب رودخانه مرزی مشترک(هیرمند) به سمت شورهزار گودزره در این کشور، بار دیگر حاشیهساز شده است.
به گزارش همشهری، افغانستان سالهاست از آزادسازی حقابه رودخانه مرزی هیرمند سرباز میزند. با اینکه مقامات افغانستان، آزادسازی حقابه رودخانه هیرمند را به بارندگیهای مناسب در این کشور مشروط کردهاند، اما باوجود بارشهای فرانرمال در این کشور، نهتنها حقابه ایران از رودخانه هیرمند آزاد نشده، بلکه این کشور با استفاده از بندهای کوچک و متعدد انتقال و انحراف آب، مانع از جاری شدن رودخانه به پاییندست حوضه آبریز هیرمند
در ایران میشود.
با اینکه انتشار برخی تصاویر جاری شدن آب در پاییندست حوضه آبریز رودخانه هیرمند در سیستانوبلوچستان هرازگاهی در فضای مجازی دستبه دست میشود و موجی از شادمانی را در بین مردم محلی سبب میشود، اما پرداخت حقابه براساس معاهده سال ۱۳۵۱ تعریف مشخصی دارد و آزادسازی سیلاب سرشکن از سدهای بالادست که محدود به یکی، دو نوبت در سال است، به معنای عمل کردن افغانستان به تعهدات قانونیاش در زمینه پرداخت حقابه هیرمند نیست.
زنگزور و آذربایجان
در حالی که نظام سیاسی ایران نخستین کشوری بود که استقلال آذربایجان را از شوروی به رسمیت شناخت اما علیافهای پدر و پسر با نظام سیاسی ایران رفتار مناسبی نشان ندادهاند. دوستی راهبردی با اسرائیل و سختگیری بر ارمنستان و بازی کریدورهایی که این روزها به اوج رسیده است، نشان میدهد ایران از نظر همسایههایش بخت و شانس بدی دارد. این روزها آذربایجان با کشیدن پای روسیه به میدان ونیز حمایت پیدا و پنهان روسیه، میخواهد ایران را از نظر ژئوپلیتیک خفه کند.
هند و پاکستان
ایران دارای دومین ذخایر گازی جهان بهشمار میآید اما ناتوانی در جذب سرمایه و تکنولوژی کارآمد برای توسعه میدانهای گازی ونیز استفاده حداکثری از گاز برای تامین انرژی شهروندان و صنعت راه را برای صادرات این کالا بسته است. با این همه ایران میخواست گاز خود را از مسیر پاکستان به هند برساند که نشد و هند و پاکستان آسیب بزرگی به ایران وارد کردهاند. از طرف دیگر اما هندیها علاوهبر بدعهدی درباره توسعه میدانهای نفت و گاز ایران با درنگ در توسعه مکران و بندر چابهار، ایران را در محاق قرار داده است. پاکستان نیز بدهیهای خود به ایران را به بهانه تحریم ایران از سوی آمریکا بهدرستی پرداخت نمیکند.
امارات و سه جزیره
کشور کوچک اماراتمتحده عربی در حاشیه خلیجفارس از یک سو صادرکننده عمده کالا به ایران است و از سوی دیگر داستان عجیب مالکیت بر سهجزیره ایرانی تنببزرگ و تنبکوچک و ابوموسی برای ایران به یک دردسر تبدیل شده است. امارات توانسته با دادن امتیاز به کشورهای چین و روسیه که خود را متحد راهبردی ایران میدانند، آنها را هوادار خود کند که این برای ایران یک آسیب حیثیتی است.
انزوای اقتصادی
واقعیت این است که اقتصاد ایران در یک انزوای سخت بهسر میبرد و با بخش بالنده و عظیم اقتصاد جهانی دادوستد ندارد. سهم اقتصاد ایران از تجارت جهانی به کمتر از 30صدم درصد رسیده است. سرمایهگذاری کشورهای جهان در ایران به سمت صفر میرود و ایران از دسترسی به تکنولوژی روز جهان دور شده است.
مدارای ایرانیان همیشگی نیست
ایرانیان ساکن در این سرزمین و نیز ایرانیان خارج از کشور که شمار آنها بسیار بالاست نمیتوانند تا ابد ببینند کشورهای دیگر آزمندانه به ثروتهای طبیعی ایران نگاه کرده و دستدرازی به ثروت ایران را مباح میدانند. کشورهایی که با تصور ناتوانی نظام سیاسی میخواهند کار خود را پیش ببرند، باید از فردای خشم ایرانیان بترسند.
source