یکم– هنگامی که اقتصاددانان، اقتصاد دولتی را ناکارآمد میدانند و اصرار دارند باید فعالیتهای اقتصادی از دولت جدا شود و شهروندان اقتصاد را خودشان اداره کنند، از چند جا صدا برمیخیزد که میخواهند چه کنند و چه کنند و دنبال سیاستهای بانک جهانی هستند. خب حالا مگر چه شده که شروع نوشته اینقدر خشمآلود است؟ اگر خبرهای اقتصادی منتشر شده از سوی رسانهها را دنبال کنید خشمگین خواهید شد.
دوم– میتوانید مثالی بزنید که همین دیروز اتفاق افتاده باشد؟ بله، به این خبر توجه کنید: «مدیر طرح خودروهای وارداتی وزارت صمت با اشاره به بروز خطای سیستمی در خصوص اطلاعیه آغاز ثبتنام خودروهای وارداتی گفت: هنوز تاریخ مشخصی برای واردات اعلام نشده است اما به زودی عرضه خواهیم داشت.»
سوم– چرا این خبر آدمی را خشمگین میکند؟ خب دقت کنید: یک وزارت داریم که باید سیاستگذاری صنعتی کرده و استراتژی صنعتی کشور را با توجه به وضعیت بنگاههای ایرانی و نیز تحولات جهانی حکمرانی کند اما بهجای این کارها یک معاونت خودرو درست میکند. این معاونت برای خودش چند اداره کل درست میکند و برای هر اداره کل یک مدیرکل میگذارد. آن مدیرکل باید به شماری زیر دست دستور دهد پس منشی میخواهد، رییس دفتر میخواهد و…
چهارم– این چه عیبی دارد؟ عیبش این است که این مدیرکل برای اینکه نشان دهد وجود او ضرورت دارد یک سامانه راه میاندازد تا برای کسانی که میخواهند واردات خودرو انجام دهند تعیینتکلیف کند. این مدیرکل برای مصرفکنندگان نیز تعیینتکلیف میکند.
پنجم– شما عصبانی نمیشوید یک اداره کل درست شود که برای واردات اتومبیل از خارج که خریدار و فروشندگان خصوصی دارد مقررات بنویسد. مشکل این است که در هر وزارتخانه دهها مدل مدیرکل داریم که حقوقشان را مردم میدهند و آنها به مردم دستور میدهند.
جهان صنعت
source