
در حالی که خاک ایران زیر آتش مستقیم آمریکا و اسرائیل قرار گرفت و جهانیان شاهد نقض آشکار حقوق بینالملل بودند، مصطفی محققداماد و محمد درویشزاده با انتشار مقالهای بحثبرانگیز، انگشت اتهام را نه به سمت متجاوز، بلکه به سمت نظام جمهوری اسلامی گرفتند؛ تحلیلی که به باور داود مدرسیان، پژوهشگر علوم سیاسی، نه علمی است، نه حقوقی، و نه حتی ملی – بلکه امتداد روایت دشمن با ادبیاتی بومیسازیشده است.
به گزارش خبرگزاری آنا، در حالی که تنها چند هفته از تجاوز مستقیم و تمامعیار رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی ایران میگذرد و هنوز ابعاد حقوقی، امنیتی و انسانی آن در حال بررسی است، انتشار مقالهای از سوی سیدمصطفی محققداماد و محمد درویشزاده با عنوان «جهل مقدس» با واکنشهای گسترده و انتقادی روبهرو شده است. مقالهای که نه تنها اشارهای روشن به تجاوز بیسابقه به خاک یک کشور مستقل نکرده، بلکه تمرکز آن بر مسئول جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران در وقوع جنگ و آنچه “تسلیح حقوقی دشمن” خوانده شده، استوار شده است.
در واکنش به این مقاله، داود مدرسیان، پژوهشگر علوم سیاسی تصریح کرد که این یادداشت نه مبنای حقوقی دارد، نه سندیت بینالمللی، و نه حتی انصاف علمی. به گفتهی وی، این مقاله «ترکیبی از بیسوادی حقوقی، بغض سیاسی و فرافکنی هدفمند» است که در بزنگاه جنگی، بهجای دشمن متجاوز، انگشت اتهام را بهسوی جبهه مقاومت و حاکمیت ایران گرفته است.
مدرسیان با اشاره به بندهای حقوق بینالملل تأکید کرد که نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی هیچ مجوز قانونی از سازمان ملل، شورای امنیت یا نهادهای وابسته برای اقدام نظامی علیه ایران نداشتهاند. با این حال، نویسندگان مقاله بهجای افشای این بیقانونی آشکار، تلاش کردهاند با واژگان علمی و فقهی، افکار عمومی را متقاعد کنند که خود ایران، زمینهساز حمله بوده است.
این پژوهشگر علوم سیاسی افزود: «مقالهای که باید به تحلیل ابعاد نامشروع حمله به ایران میپرداخت، به تحریف واقعیت و ترور فکری روی آورده است. آقای محققداماد بهجای پرداختن به جنایات جنگی ارتش اسرائیل، نظام سیاسی ایران را نشانه گرفته و با تعابیری، چون جهل مقدس، تمام مسئولیت را به سمت داخل سوق داده است. این نوع نوشتار نه دفاع از مردم است، نه دفاع از حقوق. این تنها بازتولید روایت دشمن در زبان فارسی است.»
مدرسیان با انتقاد صریح از شخص محققداماد گفت: «من تا پیش از این تصور میکردم که ایشان یکی از چهرههای باسواد و متین جریان اصلاحات است، اما با مطالعهی این متن، در بیپایه بودن این تصورم تردید نکردم. این مقاله نه تنها آغشته به بیدقتی حقوقی است، بلکه گواهی است بر یک انحراف خطرناک فکری که از دل دانشکدههای حقوق و مجامع فقهی برخاسته، اما شمشیرش را بهجای تلآویو، به قلب تهران گرفته است.»
او افزود: «مفهوم جهل مقدس، آنگونه که در این مقاله آمده، بهشدت وارونه فهمیده شده است. نویسندگان مدعیاند که برخی کنشهای داخلی باعث تحریک دشمن شده است؛ حال آنکه معنای واقعی جهل مقدس در همان رفتار کسانی تجلی مییابد که در برابر تجاوز، یا سکوت میکنند یا شمشیر تحلیلهای انحرافی را به جای دفاع از وطن، علیه آن میچرخانند.»
مدرسیان با اشاره به فضای رسانهای پس از حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران، گفت: «جامعه دانشگاهی ما وظیفه داشت در این مقطع تاریخی، بهجای تسویهحسابهای جناحی، وارد میدان دفاع از حقیقت شود. در شرایطی که وزیر جنگ رژیم صهیونیستی رسماً اعلام کرده بود زیرساختهای امنیتی جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند، اینگونه نوشتارها که از بدنهای به ظاهر نخبگانی منتشر میشود، نه تنها توجیهگر تجاوز است، بلکه آب به آسیاب رسانههای دشمن میریزد.»
وی در پایان تأکید کرد: «مقاله آقای محققداماد در عمل، تکرار همان خط بیانیه میرحسین موسوی، همان نامهی ۱۸۰ نفره و همان تیترهای شبکه اینترنشنال است. تنها تفاوت در زبان و ظاهر آکادمیک آن است. اما خروجیاش دقیقاً یکیست: بیاعتبار کردن مقاومت، تضعیف روحیه ملی، و عادیسازی تجاوز بیسابقه به مرزهای ایران.»
بهنظر میرسد انتشار چنین مقالاتی در دل بحران امنیتی کشور، تنها بر شکافهای موجود میافزاید و بهجای همصدایی برای دفاع از تمامیت سرزمینی، به مشروعیتزدایی از موضع ملی دامن میزند. جامعه دانشگاهی و حقوقی ایران، اگر واقعاً دغدغه علم و اخلاق دارند، باید نسبت به این مسیر انحرافی موضع شفاف و جدی اتخاذ کنند، نه اینکه سکوت کنند و میدان را به تحلیلهای آلوده به اغراض سیاسی بسپارند.
source