به گزارش خبرگزاری آنا، پس از تجاوز آشکار ایالات متحده آمریکا به تأسیسات هستهای ایران در بامداد روز گذشته، همه نگاهها به تهران دوخته شده است؛ جایی که بهنظر میرسد مقامات جمهوری اسلامی ایران با خونسردی، در حال طراحی یک پاسخ هوشمند، زمانبندی شده و چندلایه به این اقدام تحریکآمیز هستند.
بر اساس بررسیهای میدانی و تحلیلهای منابع امنیتی، ایران نه در مسیر واکنش شتابزده، بلکه در حال طراحی یک نبرد فرسایشی، پیچیده و تدریجی است. در این مسیر، گزینههای متعددی روی میز تهران قرار دارد که از محورهای میدانی در منطقه تا اهرمهای اقتصادی و سایبری را شامل میشود.
یمن؛ جبههای که پیش از پاسخ رسمی ایران فعال شد
یکی از اولین تحرکات میدانی پس از حمله آمریکا، در یمن رقم خورد. رزمندگان انصارالله بهصورت یکجانبه اعلام کردند که از توافق آتشبس با آمریکا خارج شدهاند و بلافاصله عملیات پهپادی و موشکی خود علیه پایگاههای آمریکا و متحدانش در منطقه را از سر گرفتند.
این اقدام یمنیها بدون صدور فرمان مستقیم از سوی تهران انجام شد، اما پیام روشنی برای منطقه و جهان داشت؛ یمنیها خود را بخشی از محور مقاومت میدانند که حتی بدون هماهنگی با ایران، آمادهاند هزینههای میدانی پاسخ به آمریکا را بر دوش بکشند.
فعالسازی جبهه یمن، این پیام را به واشنگتن ارسال کرد که حتی پیش از تصمیمگیری رسمی ایران، متحدان میدانی این کشور، ابتکار عمل را در دست میگیرند و جنگ میتواند همزمان در چند جبهه جریان یابد.
گزینه اقتصادی؛ مالیات به جای بستن تنگه هرمز
در میان گزینههای احتمالی ایران برای پاسخ به تجاوز اخیر آمریکا، اعمال مالیات بر عبور کشتیهای تجاری از تنگه هرمز به جای بستن آن، یکی از سناریوهای کمهزینه، با بازدهی بالا و تأثیر جهانی محسوب میشود.
این گزینه نهتنها در میدان اقتصادی مؤثر است، بلکه ابعاد حقوقی، روانی و سیاسی آن میتواند مسیر بازی را به نفع تهران تغییر دهد.
ابعاد حقوقی | ایران و آمریکا هر دو خارج از کنوانسیون حقوق دریاها
ایران عضو کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS) نیست. آمریکا نیز این معاهده را امضا نکرده است. این خلأ حقوقی، به ایران این اجازه را میدهد که بدون الزام به مفاد این کنوانسیون، شرایط عبور کشتیها از تنگه هرمز را بهصورت مستقل تعیین کند.
در واقع، ایران میتواند با استناد به حاکمیت ملی بر آبهای سرزمینی و منطقه انحصاری اقتصادی خود، برای عبور کشتیها مالیات تعیین کند. عدم عضویت آمریکا در این کنوانسیون نیز عملاً امکان استناد حقوقی واشنگتن برای مقابله با این اقدام را بسیار محدود میکند.
ابعاد اقتصادی | فشار تدریجی بر بازارهای جهانی انرژی
تنگه هرمز شاهراه حیاتی انرژی جهان است؛ حدود ۲۰ درصد صادرات نفت خام جهانی از این تنگه عبور میکند.
بهجای بستن تنگه و ورود به یک بحران فوری و پرهزینه، اعمال مالیات میتواند هزینه حملونقل انرژی و عبور کشتیها را بهصورت تدریجی افزایش دهد و بازارهای جهانی انرژی را با فشار پیوسته مواجه سازد.
این فشار اقتصادی مستقیماً کشورهای بزرگ مصرفکننده از جمله آمریکا، ژاپن، هند و اروپا را تحت تأثیر قرار میدهد و برای ایران، یک اهرم درآمدی پایدار و قابل مدیریت فراهم میآورد.
در عین حال، این گزینه میتواند بخشی از منابع مالی تحریمشده ایران را بهصورت مشروع جبران کند.
ابعاد میدانی | کنترل عملیاتی کامل بر تنگه هرمز
ایران سالهاست که کنترل میدانی تنگه هرمز را با حضور مستمر یگانهای دریایی، قایقهای تندرو و سامانههای نظارتی هوشمند در اختیار دارد.
این برتری میدانی، تهران را قادر میسازد که بهصورت اجرایی و میدانی، اعمال مالیات یا محدودیت بر عبور کشتیها را با قدرت به مرحله اجرا برساند.
هیچ بازیگر منطقهای یا فرامنطقهای بدون درگیری گسترده نمیتواند این برتری میدانی ایران را تغییر دهد.
ابعاد روانی | تغییر ادبیات بازی
آمریکا و متحدانش طی سالهای گذشته این تصور را جا انداخته بودند که تهدید ایران در تنگه هرمز صرفاً در بستن تنگه خلاصه میشود.
اما انتخاب گزینه مالیاتی، سطح بازی را تغییر میدهد. ایران بدون تهدید نظامی آشکار، میتواند هزینههای عبور را بالا ببرد و قواعد جدیدی در این آبراه حیاتی تعریف کند.
این پیام روانی، به بازارهای جهانی و واشنگتن ارسال میکند که ایران نهتنها دارای گزینه نظامی بلکه صاحب یک استراتژی اقتصادی مؤثر و مداوم است.
ابعاد اجتماعی | ضرورت ایجاد پویش ملی
برای تحقق این سناریو، تصمیمگیری سریع و ورود قاطع نهادهای مسئول در حوزههای امنیتی، اقتصادی و حقوقی ضرورت دارد.
با توجه به حساسیت این اقدام، ایجاد یک پویش ملی برای مطالبهگری و تسریع تصمیمگیری در کشور، ضروری است.
این پویش باید با حمایت رسانهها، نخبگان، دانشگاهیان و افکار عمومی شکل بگیرد تا مسیر تصمیمسازی در نهادهای حاکمیتی تسریع شود و فضای اجتماعی کشور برای اجرای این سیاست کاملاً آماده گردد.
در صورت راهاندازی این پویش، ایران میتواند این گزینه را بهعنوان یک حق مشروع، هم در افکار عمومی داخلی و هم در منطقه تثبیت کند و از سوءاستفاده رسانههای معاند پیشگیری نماید.
تهران در مسیر جنگ هوشمند، نه درگیری هیجانی
ایران در پاسخ به تجاوز اخیر آمریکا، وارد یک نبرد شطرنج شده است؛ نه یک درگیری خیابانی.
تهران بهخوبی آگاه است که واشنگتن بهدنبال کشاندن ایران به یک واکنش سریع و احساسی است تا بتواند اجماع جهانی ضدایرانی ایجاد کند و مسیر مداخلههای گستردهتر را هموار سازد.
اما انتخاب راهبرد هوشمند، زمانبندی شده و تدریجی از سوی ایران، نشان میدهد که تهران تصمیم گرفته هزینههای آمریکا را بهصورت مستمر و در چند جبهه همزمان افزایش دهد.
سه جبهه اصلی پاسخ ایران بهصورت زیر در حال شکلگیری است:
- جبهه میدانی: با فعالسازی نیروهای مقاومت در یمن، عراق، سوریه و فلسطین.
- جبهه اقتصادی: با استفاده از ابزارهای جدید در تنگه هرمز مانند سیاست مالیاتی.
- جبهه سایبری: با بهرهگیری از توانمندیهای پیشرفته ایران در جنگ دیجیتال.
ایران در حال مدیریت میدانی است که در آن زمان به نفع تهران میگذرد و هزینهها برای واشنگتن و متحدانش به صورت تصاعدی بالا میرود.
برای خبرنگاران حوزه امنیتی، تحلیلگران دفاعی و سیاستگذاران بینالمللی، اهمیت دارد که صحنه پاسخ ایران را در یک بازه زمانی چندمرحلهای و زنجیرهای دنبال کنند؛ چرا که بهاحتمال زیاد، پاسخ ایران نه یک حمله منفرد، بلکه مجموعهای از اقدامات هوشمند، چندلایه و مستمر خواهد بود.
این جنگ، جنگ محاسبه است؛ نه جنگ هیجان.
source