حمیدرضا عظیمی
قصه اینترنت ایرانی قصه پرغصهای است که داغش هر چند وقت یک بار تازه میشود! داستانی است که هرازگاه، در بوق و کرنا میکند و معلوم نیست چطور و از کجا دوباره باید این داستان کهنه و پرتکرار را روایت کرد. حالا این قصه که با وجود فیلتر طولانی بخشهای مختلف از سکوهای خارجی، به غصهای مدام تبدیل شده وقتی آه و افسوس را از نهاد همه بیرون میآورد که خبر میرسد ترکیه -همین کشوری که بیخ گوش ماست و بنا به دلایلی اینستاگرام را فیلتر کرده بود- هنوز 10 روز طول نکشیده دوباره یک نفر، پیچ اینترنت جهانی را باز کرده و اینستاگرام از فیلتر درآمده است. داستان وقتی غمانگیزتر میشود که در این کشور یک بازپرس که بعدها در پرونده «طبری» با اتهام «تأثیر نفوذ اشخاص دولتی» و «اخذ رشوه» در پرونده «وریا مولانایی» و تأثیردادن نفوذ در پرونده «حسین حاجیزاده» و «نادر شریفزاده» محکوم به پرداخت مبلغ ۲۸ میلیارد ریال شد، در سال 97 دستور فیلتر یکی از سکوهای پیامرسان خارجی را صادر کرده و با وجود اینکه دولتمردان زیادی از تمایل خود به رفع فیلتر خبر دادهاند، اما هیچکدام تا لحظه تنظیم این مطلب نتوانستهاند اینترنت جهانی را از شر فیلترینگ در این کشور خلاص کنند.
یک نامه با طعم قدردانی
روز گذشته شرکت متا، که مالک اینستاگرام و فیسبوک است، بیانیهای صادر کرد که در آن از دولت ترکیه قدردانی شده بود. شرکت «متا پلتفرم» در این بیانیه از اقدام ترکیه در برقراری مجدد دسترسی به شبکه اجتماعی اینستاگرام در این کشور استقبال کرد. اندی استون، مدیر ارتباطات و سخنگوی شرکت «متا» اعلام کرد: ما خشنودیم که میبینیم اینستاگرام دوباره در ترکیه قابل دسترس شده است. [بااینحال] این شرکت به گفتوگو با مقامات ترکیه درباره محتوا و حسابهایی که از سیاستهای این شرکت تخطی میکنند، ادامه میدهد و در برابر هرگونه تخلف محتوا و حسابها، همچنان اقدام خواهد کرد. این موضوع شامل حذف محتوایی میشود که از سیاست «متا» درباره سازمانها و افراد خطرناک تخطی میکنند.
ترکیه، شنبه همین هفته، دسترسی به اینستاگرام را پس از ۹ روز فیلتر آن، احیا و اعلام کرد شرکت «متا» پذیرفته است برای رسیدگی به نگرانیهای دولت، با مقامات همکاری کند. مسئولان این کشور دسترسی به اینستاگرام را در 17 مرداد به دلیل کوتاهی در رعایت قوانینومقررات این کشور، مسدود کرده بودند. مسئولان ترک، اینستاگرام را متهم کردند پستهای همدردی درباره ترور و شهادت اسماعیل هنیه، رئیس جنبش سیاسی حماس را حذف کرده است. بااینحال در ترکیه نیز مانند ایران نگرانیهایی به وجود آمد و رسانهها از واکنش کاربران و شرکتهایی که از طریق این سکو، فعالیتهای تجاری ارائه میدادند، گزارشهای همدلانهای منتشر کردند. کار به قدری در ترکیه بالا گرفت که در فضای مجازی رسما علیه مسئولان ترکیهای نفرتپراکنی میشد. بر این اساس مطابق اخبار منتشرشده، دادگاهی در ازمیر، دوشنبه گذشته، دستور دستگیری یک زن را به اتهام نفرتپراکنی و توهین به رئیسجمهوری ترکیه صادر کرد که از ممنوعیت اینستاگرام انتقاد کرده بود.
در بیانیه «متا» بر این موضوع تأکیده شده است که این شرکت، سیاستهای خود را تغییر نداده، اما موافقت کرده است درستی اقدامات انجامشده درباره محتوا و حسابهای نقضکننده خطمشی این شرکت را در ترکیه در روزهای بعد از ترور هنیه، بازبینی کند. هرچند شرکت متا این موضع را اعلام کرده است اما در ایران همان زمان که مسئولان ترک از مذاکره با شرکت متا خبر داده بودند با هیجان تیتر زدند که «اینستاگرام شرایط ترکیه را پذیرفت».
گرانی و فیلتر
ایران معلوم نیست با کدام استدلال دارد به بنبست ارتباطی تبدیل میشود. از یک سو فیلترینگ بخش زیادی از ارتباطات را سد کرده و از سوی دیگر گرانی اینترنت که اواخر سال گذشته رقم خورد، محدودیتهای زیادی را به وجود آورده است. سال گذشته نامه تعدادی از اپراتورهای ارائهدهنده بستههای اینترنتی، منتشر شد و قصهای جدیدی را در زمیبنه گرانی این خدمات آغاز کرد. آن روز هرچند قصهای شروع شد و خیلی زود مورد پذیرش عموم قرار گرفت اما گرانی خدمات ارتباطی در ایران از زمان آغاز تا امروز ادامه دارد. زمانی، وقتی هنوز تلفنها در این مُلک ثابت بود، در دورهای که محمد غرضی بر مسند وزارت پست و تلگراف و تلفن تکیه داشت، ناگاه خبر آمد که قرار است یک جور تلفنی به کشور بیاید که هرجا هستی، همراهت باشد؛ تلفنی که میشود زمانی که از این شهر به آن شهر بروی، آن را با خودت ببری و در کوچه و خیابان هم، به خلقالله جواب بدهی. آن زمان برای مالکیت نخستین شمارهها (سیمکارت) با قیمتی گزاف نسبت به زمان خودش، مردم در صف طولانی خرید آنچه «موبایل» نامیده میشد، ایستادند و با واریز پولهایی مطابق آنچه وزارتخانه پست، تلگراف و تلفن، گفته بود بعد از چند ماه، صاحب سیمکارتی میشدند که حالا بهوفور در کوچه و خیابان پیدا میشود. همان زمان این زمزمه مطرح شد و این سؤال که چرا در ایران، قیمت یک سیمکارت در مقایسه با دیگر نقاط دنیا، باید چنین باشد و در پاسخ زمزمههایی مطرح بود که اگر سیمکارت ایرانی گران است، به آن دلیل است که قرار شده آنچه برای سیمکارت میدهید، ودیعهای باشد که بعدها تبدیل به سهام مخابرات شود و معلوم نیست اگر آن زمزمهها درست بوده، چرا کسی پیگیر آن نشد و اساس اینکه چرا چنین زمینه پر از سودی، آن شکل از واگذاری را تجربه کرد و چرا وادی ارتباطات در این کشور به این سمت پیش رفت؟!
صرفنظر از چنین رخدادی که به منصه ظهور نرسید (تبدیل ودیعه گران سیمکارت به سهام مخابرات) و در هیچ مقطع گویی که سخنی از سهیمشدن مردم در مخابرات نبوده، همیشه به نظر میرسد این گمان در میان مسئولان بوده که هیچ ایرادی ندارد اگر مردمان این دیار، محصولاتی را گرانتر از مردم دیگر نقاط دنیا مصرف کنند و گویا این شیوه در قامت یک تدبیر ظهور پیدا کرده و هیچکس هم به آسیبهای حاصل از چنین تدبیری توجه ندارد. نمونههایی از این گرانی، چنان فراوان است که بر هیچکس پوشیده نیست و در یک مورد بسیار معروف، دیگر فقط حافظ شیرازی و یحتمل خواجه عبدالله انصاری این را نمیدانند که خودرو در ایران، چقدر گرانتر از دیگر نقاط دنیا، به دست مردمان این مُلک میرسد. وقتی هم که قرار است برای فرار از انحصار چنین بازاری سراغ استراتژیهای حذف انحصار برویم، موقعیت چنان مضحک میشود که اصل ماجرا در کوچه و خیابان و میان مردم تبدیل به جوک میشود و همه به آن میخندند.
این نمونه و یک دو جین نمونه دیگر، چنین تصوری را برای مردم ایجاد کرده است که نکند قرار است هزینه سربار ناتوانی در مدیریت در حوزههای مختلف، لزوما از سوی مردم، پرداخت شود؟ و نکند مسئولان هیچ تلاشی در ارتقای تواناییهای خود نمیکنند و تمام تلاشها قرار است از سوی مردم انجام شود؟
این سؤالها، در کنار دیگر سؤالات بیپاسخ، نهتنها به شفافیت درست و حسابی (چنانکه مردم بتوانند از شنیدن آن پاسخ نفس راحتی بکشند) منجر نشده، بلکه هر روز نمونههای دیگر از زیر خاک بیرون میزند و انتقادات بیشتر و بیشتری را روانه صحنه جامعه میکند. در یکی از نمونهها که چندی پیش به رؤیت همه مردم رسید و در مقطع خود سروصدایی هم برپا کرد (در کنار آنچه درباره سیمکارتهای نسل اول در ایران گفته شد و خودرو که تکتک مردم بهتر از مسئولان آن را درک کردهاند)، گرانی اینترنت بود که در هنرنمایی خاص، اپراتورهای تلفن همراه، گرانترشدن اینترنت را درخواست کردند؛. گرانیای که همراه با گرانترشدن دیگر اقلام، عرصه را بر مردم تنگ و تنگتر کرد و هیچکس هم به این موضوع توجه نداشت که این اینترنت با چنین سرعتی خودش به اندازه کافی گران است و حالا اگر قرار باشد با وجود فیلترینگ شدید، که نیاز به خرید فیلترشکنها را از مافیای وطنی و آشنای این حوزه ضروری میکند، پول چندبرابری به اپراتورها هم بدهیم، دیگر باید فاتحه دنیای ارتباطات را خواند. در همین زمینه «رضا احمدنیا»، کارشناس حوزه آیتی و نرمافزار کامپیوتر، در گفتوگو با «شرق» درباره گرانی خدمات این حوزه گفت: اینکه قیمت اینترنت و خدمات ارتباطی در ایران همیشه گران بوده، هیچ شکی نیست و تقریبا تمام کارشناسان، بر این موضوع اتفاق نظر دارند. آنهایی هم که میگویند چه اینترنت و چه دیگر خدمات ارتباطی و مخابراتی ارزان بوده و حالا به اندازه یک مشت تخمه هم گران نشده. مثلا در زمینه اینترنت باید به سرعت اینترنت، سرعت دانلود و آپلود و قطعی مدام و… و در مجموع کیفیت اینترنت توجه داشته باشند و با مقایسه این پارامترها با دیگر نقاط دنیا نظر بدهند. من معتقدم ارائهدهندگان اینترنت با این کیفیت (در مقایسه با اینترنت در کشورهای همین منطقه خودمان) باید هزینهای هم به مردم بدهند؛ بهایندلیل که اعصاب مردم در استفاده از اینترنت با این کیفیت بیش از اینها دچار آسیب میشود. او افزود: همین حالا جستوجو کنید و خواهید دید که نتایج کاهش قیمت اینترنت در دنیا در دسترس است و همه میتوانند بهراحتی متوجه شوند که اینترنت در دنیا در پنج سال گذشته، به طور متوسط 75 درصد کاهش قیمت یافته است. من گزارشی دیدم که سایت معتبر cable.co.uk به عنوان مرجع اطلاعات اینترنت با بررسی قیمت داده در 200 کشور دنیا، بر این نکته تأکید کرده بود که میانگین قیمت هر گیگابایت داده در سال 2023، در مقایسه با سال 2019 به حدود یکچهارم کاهش یافته است. اینها دلیل دارد، یعنی به این راحتی نیست که فکر کنید همینطور قیمت اینترنت در دنیا کاهش یافته است. دلیلش این است که در قدیم محتوا بیشتر در قالب متن بود و امروز محتوای در دسترس بیشتر در قالب فیلم است که نیاز به استفاده از حجم داده بسیار بالاتری دارد، بنابراین طبیعی است که برای این اینترنت ارزانتر شود تا عموم اقبال بیشتری به استفاده از آن داشته باشند و درآمدها از مسیر دیگر افزایش داشته باشد که بحثی تخصصی است و در جای خود قابل طرح است. او گفت: اینترنت در دنیای امروز یکی از پایهها و مختصات توسعه است. شما وقتی با برنامههایی موافقت میکنید که دسترسی بخشی از شهروندان خود را به اینترنت از دست میدهید، رسما این گروه را به معترضان میافزایید، چون این گروه به جمع آنهایی خواهند پیوست که احساس تبعیض بیشتری میکنند. تصور این بخش از جامعه که دسترسی سختتر به اینترنت خواهند داشت، این خواهد بود که ناعدالتی از موضوعات معیشتی به موضوعات دمدستیتر هم رسیده است.
آنچه این کارشناس حوزه آیتی میگوید، همان عنوانی است که ربط مستقیم به حوزه امنیت ملی دارد. کارشناسان حوزه امنیتی بهویژه در سطح امنیت ملی، معتقدند شیوع احساس تبعیض، از وجود تبعیض خطرناکتر است و بههمیندلیل در تمام کشورها به شیوههایی سعی میشود احساس تبعیض در جامعه شایع نشود.
یک بحث تکراری
اینکه چه میزان از اشتغال ایرانیان بر بستر فضای مجازی شکل گرفته است، جای خود. اینکه در مقطعی، قطعی اینترنت را باعث ضرر روزانه هزار میلیاردتومانی اعلام کردند، هم جای خود، اما آنچه در همین ایام انتخابات و رقابتهای آن، بهویژه در روزهای مناظرات در دید عموم قرار گرفت، این بود که تمام نامزدها چه آقایان جلیلی، زاکانی و قاضیزاده در آن طرف طیف و چه آقایان پورمحمدی و قالیباف به عنوان افراد میانهرو و چه مسعود پزشکیان که امروز بر اریکه ریاستجمهوری تکیه زده، همه جملگی به فیلتربودن اینترنت اعتراض داشتند و استفاده از فیلترشکنها را (غیر از اینکه هزینهها را بالا میبرد)، با آسیبهای اخلاقی همراه میدانستند. اینها همه این سؤال را به وجود میآورد که چه اتفاقی میافتد که در ترکیه کمتر از 9 روز طول میکشد که فیلترشدن سکویی مثل اینستاگرام برطرف میشود اما در ایران همه و همه درباره آسیبزا بودن فیلترینگ و هزینهزا بودن آن حرف میزنند و با هم همصدا میشوند اما در نهایت بخش مهمی از فضای اینترنت همچنان فیلتر باقی میماند. این معما به یکی از چالشهای ذهنی جامعه ایرانی تبدیل شده است و باید منتظر ماند و دید آیا مسعود پزشکیان میتواند در این مسیر کاری از پیش ببرد یا خیر؟
source