ساعت 24 – در پی حملات اخیر آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، به‌ویژه سایت غنی‌سازی فردو، شکاف جدیدی میان جریان «چنارها» و «پاجوش‌ها» پدید آمد. این اختلاف از واکنش‌ها به توییت‌های مهدی محمدی مشاور محمدباقر قالیباف در توییتر آغاز شد. اختلافاتی که می‌توان با بررسی جوانب آن مسیر آینده‌ای را که ایران ممکن است دنبال کند بهتر حدس زد.

ایران کدام مسیر را طی خواهد کرد؟ پاسخ محدود در حد «عین‌الاسد»؟حمله همه‌جانبه با طعم بستن تنگه هرمز ‌ یا توافق با آمریکا؟ توییت مشاور قالیباف که در آن حمله به فردو را «اتفاق جدیدی» تلقی نکرده بود، جنجالی در زیر پست او برپا کرد که واکاوی آن مدل‌های مختلف مواجهه با این پدیده را بر ما بیشتر آشکار می‌کند.

مشاور ارشد قالیباف در توییتش نوشته بود: «از دید ایران اتفاق چندان عجیبی نیفتاده. ایران چند شب است که منتظر حمله به فردو است. سایت مدت‌هاست تخلیه شده و در حمله آسیب غیرقابل بازگشتی هم ندیده».

این خط توسط برخی دیگر از سرشاخه‌های مجازی این جریان در فضای سایبری نیز دنبال شد. اما مهم‌تر از آن این بود که تنها چند ساعت قبل از حمله آمریکا به تاسیسات اتمی ایران، حمیدرضا مقدم‌فر، معاون دفتر حفظ و نشر آثار رهبری و همچنین مشاور رسانه‌ای سپاه و دانشگاه آزاد، در برنامه‌ای تلویزیونی ادعا کرد که فردو اصلا در برنامه هسته‌ای ایران اهمیت چندانی ندارد: «حالا بیاید یه چیزی هم در فردو بیندازد. فردو چقدر موثر است؟

دانشمندان هسته‌ای امروز باید بگن. عموما نظرشان این است که اصلا تعیین‌کننده نیست. اصلا فردو را بیاید با بمب‌های ۱۴ تنی و… نابود کند چه اتفاقی می‌افتد؟ ما اولا فناوری را در ذهن و فکر دانشمندان داریم. ثانیا آن‌قدر تاسیسات و ساختار داریم در هسته‌ای که فردو اصلا امروز حاشیه است…».

با توجه به اینکه هر دو فرد ذکرشده به جریان چنارها در اصولگرایان نزدیک‌تر هستند، شاید بتوان اهمیت این اظهارات را بیشتر درک کرد. اما در مقابل شاهد حمله به مشاور قالیباف بودیم. اظهارات مشاور قالیباف در توییتر با واکنش تند جریان مصاف و حامیان جلیلی در انتخابات روبه‌رو شد. تا جایی که حتی یکی از اکانت‌های ناشناس اما نزدیک به جریان مصاف خطاب به او نوشت: «آمریکا به م… تجاوز کرده بی‌ش… ! اتفاق چندان عجیبی نیفتاده؟ همنشینی با غرب‌گدایان شما وفاقیون رو عقیم کرده!». اکانت دیگری نزدیک به این جریان نیز نوشت: «آمریکا مستقیما به خاک ایران تجاوز کرده اتفاق چندان عجیبی نیفتاده!!». در مواجهه با این اظهارنظر که «فردو چندان اهمیتی ندارد» سه واکنش قابل مشاهده و رویت بود.

تحلیل اول: «اتفاق خاصی نیفتاده»؛ مدیریت بحران با روایت تقلیل‌گرا

این تحلیل که از سوی چهره‌هایی مانند مشاور قالیباف و مقدم‌فر ارائه شد، مبتنی بر این پیش‌فرض است که آستانه تحمل ایران در برابر حملات دشمن افزایش یافته و همچنین قدرت واقعی برنامه هسته‌ای ایران نه در تاسیسات، بلکه در دانش بومی آن نهفته است. در این نگاه، هدف نه‌فقط آرام‌سازی فضای عمومی، بلکه آماده‌سازی افکار عمومی برای پرهیز از اقدامات پرهزینه و غیرقابل کنترل نیز به نظر می‌رسد. به‌ بیان دیگر، با روایت «حمله‌ای بی‌اثر»، می‌کوشند: 

‌خطر جنگ همه‌جانبه را دفع کنند، ‌حملات پرهزینه و دامنه‌ای که می‌تواند تداوم درگیری را زیاد کند، محدود کند و افکار عمومی را به سمت صبر استراتژیک یا تلافی محدود سوق دهند.

این دیدگاه، در ظاهر واقع‌گرایانه و «مدیریت‌محور» به نظر می‌رسد، اما از دید منتقدان، نوعی عادی‌سازی تجاوز به خاک ایران و تنزل سطح بازدارندگی است. منتقدان می‌گویند این گفتمان اگرچه آرامش‌بخش است، اما ممکن است دشمن را به تکرار حملات تشویق کند.

تحلیل دوم: «به خاک ایران تجاوز شده»؛ رویکرد واکنشی و بازدارنده تهاجمی

دومین تحلیل که بیشتر از سوی جریان حامیان جلیلی و پاجوش‌ها مطرح شد، بر پایه این اصل بنا شده که هرگونه حمله به تاسیسات ایران، حمله به خاک ایران و نقض آشکار حاکمیت ملی است و باید به‌طور گسترده پاسخ داده شود. در این نگاه، نه‌فقط نابودی فیزیکی سایت، بلکه آغاز جنگ میان ایران و آمریکا مسئله محوری است و تا نابودی آمریکا باید پیش رفت. از نگاه این جریان: 

 ‌عدم پاسخ فوری و شدید، پیام ضعف به دشمن می‌دهد؛ راهبرد «خویشتن‌داری» در برابر تجاوز نظامی تکرار اشتباه‌های گذشته است؛ پاسخ باید به‌گونه‌ای باشد که تمام ابعاد وجودی آمریکا را در بر بگیرد. در این رویکرد، حملاتی مشابه پاسخ ایران به عین‌الاسد هم کارساز نیست، بلکه باید به سمت درگیرکردن شرکای آمریکا در منطقه و بستن تنگه هرمز هم حرکت کرد.

تحلیل سوم: «اگر فردو مهم نیست، چرا تا حالا پای توافق نمی‌آمدید؟»؛ رویکرد انتقادی-دیپلماتیک

این تحلیل، برخلاف دو نگاه پیشین، تلاش می‌کند تناقض‌های روایی درباره فردو را برجسته کند. در این نگاه تحلیل و سوال می‌شود که «اگر فردو این‌قدر بی‌اهمیت است، چرا در تمام مذاکرات هسته‌ای، از سال ۲۰۱۳ تاکنون، ایران برای حفظ آن چنین هزینه‌ای داده؟

چرا هیچ‌گاه حاضر به تعطیلی یا واگذاری آن در برابر امتیازهای کلان نشده است؟». در این نگاه، حمله آمریکا نشانه‌ای از فروپاشی بازدارندگی دیپلماتیک ایران نیز تلقی می‌شود و پیامد آن، لزوم بازبینی در سیاست خارجی کشور است. حامیان این تحلیل می‌پرسند: ‌آیا ایران در موضع ضعف قرار گرفته که فردو ناگهان «بی‌اهمیت» شده؟‌ آیا این اظهارات، مقدمه‌ای برای بازشدن باب جدیدی از مذاکره نیست؟ آیا تبدیل تهدید به فرصت، با ابزار توافق، کارآمدتر از روش‌های دیگر نیست؟

ا

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *