به گزارش خبرگزاری آنا، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ نه تنها نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران، بلکه یکی از مهمترین رخدادهای تحولساز در تاریخ جهان معاصر است؛ تحولی که برخلاف بسیاری از انقلابهای گذشته، فقط ساختار سیاسی یک کشور را تغییر نداد، بلکه بنیانهای هویتی، فرهنگی و معنوی یک ملت را به کلی دگرگون کرد. این انقلاب، محصول ترکیبی از تجارب تاریخی، فشارهای استعماری، و رنجهای عمیق اجتماعی بود که در طول دههها انباشته شده بود، اما نقطه تمایز آن در این بود که بهجای تکرار الگوهای غربی و ایدئولوژیک، پاسخی تمدنی و هویتی به چرخهای طولانی از تحقیر، وابستگی، و ناتوانی در حفظ استقلال ملی ارائه داد.
تجربه انقلاب ایران را نمیتوان تنها در چارچوب یک انقلاب سیاسی ساده جا داد؛ چرا که این حرکت مردمی با محوریت رهبری هوشمندانه امام خمینی و تداوم آن توسط مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای، تلاش کرد تا در مقابل امواج استعمار نوین و زیادهخواهی قدرتهای جهانی، بخصوص ایالات متحده آمریکا، ایستادگی کند. ایالات متحده که طی قرن بیستم با سیاستهایی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گرفته تا حمایتهای بیدریغ از رژیم شاه، و بعد از انقلاب، با بدعهدیهای متعدد از جمله شکست وعدههای برجام، نشان داد که همراهی با این کشور، برای ایران به معنای از دست دادن حاکمیت و استقلال است.
در واقع، بدعهدیهای تاریخی آمریکا که از دوران کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد و تا به امروز در قالب تحریمها، جنگ روانی، و فشارهای اقتصادی ادامه دارد، یکی از مهمترین زمینههای شکلگیری و استمرار مقاومت انقلاب اسلامی است. این تجربهها نشان میدهد که ایران چگونه توانست با عبرت گرفتن از تاریخ و توجه به هشدارهای رهبران خود، مسیر خود را از خطر وابستگی و فراموشی مصون نگه دارد.
از سوی دیگر، بررسی تاریخی انقلابهای بزرگ دنیا مانند انقلاب فرانسه که به رغم آرمانهای بلند خود، به دلیل فراموشی اهداف اصلی و تسلط احساسات کور، به خشونت و افراط کشیده شد، به ما کمک میکند تا عمق و پیچیدگی موفقیت انقلاب اسلامی را بهتر درک کنیم. انقلاب اسلامی، برخلاف آن الگوها، با حفظ هوشمندی سیاسی و معنوی، توانست از دامهایی، چون احساسات زودگذر و فراموشی تاریخی عبور کند و الگویی پایدار و الهامبخش در برابر سلطهطلبی غربیها باشد.
این گزارش، با نگاهی جامع به بدعهدیهای آمریکا و غرب، و تحلیل روانشناختی و سیاسی تجربههای انقلاب فرانسه، تلاش میکند تصویری روشن و دقیق از چگونگی شکلگیری، پایداری، و تفاوت بنیادین انقلاب اسلامی ایران ارائه دهد. همچنین با تکیه بر بیانات مقام معظم رهبری، مسیر انقلاب را به صورت روشن و منسجم ترسیم میکند و نشان میدهد چرا ایران، «فرانسه نشد» و چگونه این انقلاب توانست به عنوان یک «انقلاب تمدنی» در تاریخ ثبت شود.
بدعهدیهای آمریکا در تاریخ معاصر ایران: یک روایت از خیانتهای پیدرپی
در تاریخ معاصر ایران، کمتر نقطهای از تحولات سیاسی را میتوان یافت که نادیده گرفتن یا بدعهدی آمریکا نقش مهمی در آن نداشته باشد. از آغاز قرن بیستم تا به امروز، ایالات متحده با سیاستهای مختلفی در جهت منافع خود به ویژه در ایران عمل کرده و در این راستا بسیاری از معاهدات و توافقات بینالمللی را نادیده گرفته است. این بدعهدیها نه تنها منجر به ناامیدی مردم ایران از ایالات متحده شد، بلکه سبب ایجاد شکاف عمیق در روابط دو کشور گردید که پیامدهای آن همچنان در تاریخ سیاسی ایران و جهان باقیمانده است.
بدعهدی آمریکا قبل از انقلاب اسلامی ایران
از سالهای اولیه قرن بیستم، دخالتهای آمریکا در ایران شکلگیری و تأثیرات جدی بهویژه در عرصههای اقتصادی و سیاسی کشور داشته است. آغاز این روند را میتوان در سال ۱۹۴۱ و زمانی که ایالات متحده با کمکهای اقتصادی و نظامی خود به بریتانیا برای سرنگونی دولت ملی و مستقل دکتر محمد مصدق در کودتای ۲۸ مرداد کمک کرد، مشاهده نمود.
این کودتا، که با حمایت آشکار آمریکا صورت گرفت، نه تنها یک دولت مستقل ملی را سرنگون ساخت، بلکه به نوعی آغازگر روندی بود که در آن ایران تبدیل به کشوری وابسته به قدرتهای خارجی، بهویژه ایالات متحده، شد.
کودتای ۲۸ مرداد، آغازگر سلسلهای از اقداماتی شد که در آن آمریکا از هیچ گونه فرصتی برای تقویت موقعیت سیاسی و اقتصادی خود در ایران دریغ نکرد. شاه ایران که در آن زمان وابستگی کامل به آمریکا پیدا کرده بود، به عنوان ابزار این کشور در پی حفظ منافع غرب در منطقه عمل میکرد. این وابستگی و بیتوجهی به خواستههای مردم ایران باعث شد تا رفته رفته نارضایتیهای عمیقی در میان تودهها شکل بگیرد.
آمریکا که همواره در تلاش بود تا نفوذ خود را در ایران گسترش دهد، با کمک به رژیم پهلوی، شرایطی را ایجاد کرد که منجر به افزایش فقر، فساد و بیعدالتی در کشور شد. این وضعیت نه تنها هیچگونه پیشرفتی برای مردم ایران به همراه نداشت، بلکه با ارائه وعدههای توخالی و استمرار حمایت از رژیم دیکتاتوری شاه، اعتماد مردم به آمریکا و قدرتهای خارجی را کاملاً از بین برد.
بدعهدیهای آمریکا پس از انقلاب اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، ایالات متحده همچنان به سیاستهای بدعهدانه خود ادامه داد. در ابتدای انقلاب، بهرغم این که جمهوری اسلامی ایران سعی داشت روابط دوستانهای با ایالات متحده برقرار کند، آمریکا با عدم پذیرش جمهوری اسلامی بهعنوان یک واقعیت جدید سیاسی و حمایت از شاه مخلوع، نشان داد که هیچگاه تغییرات اساسی در سیاستهای خود در قبال ایران را نخواهد پذیرفت.
تحولات بعدی، بهویژه گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در سفارت ایالات متحده در تهران، آغازگر مرحله جدیدی از بحرانها در روابط دو کشور بود. این رویداد که در ۴ نوامبر ۱۹۷۹ رخ داد، باعث تشدید بدبینیها نسبت به آمریکا در ایران شد. این گروگانگیری و تحولات ناشی از آن، بهویژه در همراهی با تهدیدات نظامی و اقتصادی آمریکا، چهره واقعی این کشور را برای مردم ایران آشکار ساخت.
آمریکا پس از انقلاب اسلامی ایران، همواره در تلاش بود تا جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهد. از آغاز تحریمهای اقتصادی گرفته تا تهدیدات نظامی، هرگونه تلاشی برای احیای روابط دیپلماتیک با ایران، بهویژه در سالهای بعد از انقلاب، با مخالفت و بدعهدیهای آمریکا روبهرو میشد. در نهایت، این سیاستهای مداوم ایالات متحده بود که باعث شد تا ایران به سمت استقلال بیشتری حرکت کند و تلاش کند تا با اتکا به خود، به توسعه و پیشرفت دست یابد.
اتفاقات برجام و بدعهدیهای جدید
نقطه اوج بدعهدیهای آمریکا در دوران معاصر را میتوان در مذاکرات برجام مشاهده کرد. این توافق که در سال ۲۰۱۵ میان ایران و گروه ۱+۵ به امضاء رسید، امیدهایی را در ایران و جهان ایجاد کرد که منجر به لغو تحریمهای بینالمللی و بازگشت به روند توسعه اقتصادی ایران شود. اما تنها دو سال بعد، ایالات متحده بهطور یکجانبه از این توافق خارج شد و نهتنها به تحریمهای جدید علیه ایران دست زد، بلکه بسیاری از کشورها و شرکتهای بینالمللی را نیز تحت فشار قرار داد که به هیچوجه با ایران تعامل اقتصادی نداشته باشند.
خروج آمریکا از برجام، علاوه بر این که نشاندهنده عدم پایبندی این کشور به توافقات بینالمللی بود، موجب شد تا ایران این تجربه تاریخی را به یاد آورد که تکیه بر قدرتهای خارجی نهتنها منجر به دستاوردهای واقعی نخواهد شد، بلکه در نهایت به خسارات جدی نیز منتهی خواهد شد.
عبرتهایی از بدعهدی آمریکا
تجربههای تاریخی بدعهدی آمریکا در ایران، از کودتای ۲۸ مرداد تا برجام و تحریمهای جدید، همچنان برای مردم ایران یک درس عبرتآموز باقیمانده است. این بدعهدیها بهوضوح نشان میدهد که نهتنها آمریکا به تعهدات خود در قبال ایران عمل نکرد، بلکه همواره در پی منافع خود بوده و هیچگاه منافع ملت ایران برایش اولویت نداشته است. در این راستا، تجربه انقلاب اسلامی ایران و مقاومت در برابر فشارهای خارجی نشاندهنده عزم و اراده ملت ایران برای حفظ استقلال و هویت ملی خود است.
این عبرتها، بهویژه در بیانات مقام معظم رهبری، همواره یادآوری میشود که نباید در برابر وعدههای فریبنده و اقدامات ناقص و بیپایه کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، دچار اشتباهات گذشته شد. چرا که تجربه تاریخی ایران، به وضوح نشان میدهد که تکیه بر توان داخلی، مسیر واقعی پیشرفت و استقلال است.
انقلاب اسلامی ایران؛ انقلابی متمایز از انقلابهای غربی
انقلاب اسلامی ایران، اگرچه از منظر ساختار سیاسی و سرنگونی نظام پیشین با بسیاری از انقلابهای تاریخ جهان، بهویژه انقلاب فرانسه، اشتراکاتی دارد، اما از نظر انگیزهها، اهداف، و نتایج، تفاوتهایی اساسی و عمیق با آنها نشان میدهد. این تفاوتها را میتوان در سه حوزه اصلی شناخت: ساختار هویتی انقلاب، ماهیت تودههای انقلاب، و مسیر تحولی که به دنبال داشت.
تفاوت در ماهیت و هدف انقلاب
انقلاب فرانسه که در اواخر قرن هجدهم رخ داد، یکی از مهمترین تحولات سیاسی جهان مدرن است که با هدف برچیدن نظام استبدادی پادشاهی مطلقه و ایجاد نظام جمهوری مبتنی بر آزادی، برابری و برادری انجام شد. با این حال، در بستر این تحول، احساسات غلیظ سیاسی، خشونت گسترده مسیری طی شد که آرامش یک روز هم به فرانسه باز نگشت و استقلال و امنیت و پیشرفت فرنچها در آن سالها متوقف شد.
در طرف مقابل، امام خمینی (ره) با جهت دهی به احساسات انقلابی مردم ایران و برافروختن روحیه خودباوری و «ما میتوانیم» در مردم، بعد از یکصد و اندی سال، نفوذ و دخالت بیگانگان و سرخوردگی تاریخی مردم ایران از دوره قاجار تا پهلوی، استقلال آنها را تضمین کرد و علی رغم توطئه خارجی و فشار بیگانه برای بازگشت همان دوران سیاه، با آگاه ساختن مردم، مقابل متجاوزان ایستادگی شد و قوای امنیتی و نظامی ایران به این باور رسید که میتواند از کیان این مرزو بوم پاسداری کند و همزمان جوانان ایران در زمینههای علمی و فناوری، دست به ابتکاراتی زدند که تا امروز ادامه دارد.
در واقع انقلاب اسلامی تلاش داشت نظامی نوین مبتنی بر اصول دینی، عدالت، استقلال و معنویت برپا کند. همانطور که مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای بارها تاکید کردهاند، «انقلاب اسلامی یک حرکت مردمی، معنوی و تمدنی بود، نه صرفاً یک تغییر سیاسی.» این انقلاب به دنبال «تغییر سبک زندگی» و بازگرداندن عزت و هویت واقعی ایرانیان و مسلمانان بود، نه صرفا تغییر ساختار قدرت.
روند شکلگیری و نقش احساسات
یکی از نکات کلیدی در تفاوت انقلابها، نحوه مواجهه با احساسات و عقلانیت در فرایند انقلاب است. انقلاب فرانسه، تحت تاثیر جو هیجانی و احساسی زمانه، دچار آشوبها و خشونتهای فراوان شد که در نهایت باعث فراموشی بخشی از اهداف اصلی انقلاب گردید. این روند همان چیزی است که رهبر انقلاب از آن به عنوان «احساسات کور» و «فراموشی تاریخی» یاد میکند.
در مقابل، انقلاب اسلامی ایران توانست با رهبری هوشمندانه امام خمینی (ره) و استمرار آن توسط مقام معظم رهبری، این احساسات را به سمت «بصیرت» و «هوشیاری» هدایت کند. بیانات رهبری، در طول سالها، مردم را به حفظ «حافظه تاریخی» و یادآوری مکرر بدعهدیها و خیانتهای دشمنان خارجی فراخواند تا از انحراف مسیر انقلاب جلوگیری شود.
فراموشی تاریخی؛ نقطه ضعف انقلابهای غربی
یکی از عبرتهای مهمی که انقلاب اسلامی از تجربه انقلاب فرانسه میگیرد، جلوگیری از فراموشی تاریخی است. پس از انقلاب فرانسه، بسیاری از اصول اعلام شده به دلیل قدرتطلبی و تضادهای درونی، فراموش شد و نظام جدید در نهایت به یک استبداد دیگر تبدیل گردید.
اما در ایران، طبق تاکیدات مکرر حضرت آیتالله خامنهای، «ملت ایران با هوشیاری، تاریخ خود را زنده نگه داشته و فراموش نکرده که کجا بوده و چه میخواهد.» این حافظه تاریخی قوی، بزرگترین سرمایه انقلاب اسلامی است که اجازه نمیدهد اهداف اولیه با گذر زمان دستخوش فراموشی و انحراف گردد.
رهبری به عنوان محور حفظ مسیر انقلاب
نقش رهبری در حفظ انسجام و مسیر انقلاب اسلامی، یکی از عناصر بیبدیل این تفاوتهاست. رهبر انقلاب همواره در بیانات خود بر اهمیت «پایبندی به اصول»، «مقاومت در برابر فشارهای خارجی» و «توجه به خواستههای واقعی مردم» تاکید کرده است. این رهبری هوشمند و مقتدر توانسته انقلاب را از موجهای متلاطم داخلی و خارجی عبور دهد و به الگویی ماندگار تبدیل کند.
رهبر انقلاب در سخنرانی امروز سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) بار دیگر با تاکید بر تدابیر الهی از نقش تدابیر ایشان در بجای گذاشتن میراث ولایت فقیه گفتند: «درباره ولایت فقیه توضیحات زیادی داده شده، بنده نمیخواهم وارد آن بشوم. ولایت فقیه جنبه دینی این انقلاب را حفظ کرد. اگر ولایت فقیه نبود، این انقلابی که با انگیزه دینی، با گذشت ناشی از ایمان به خدا به وجود آمده بود، از راه دین منحرف میشد.»
انقلاب اسلامی ایران نه صرفاً یک واقعه تاریخی یا تغییر سیاسی، بلکه یک پاسخ تمدنی است که با آگاهی عمیق نسبت به گذشته و عبرت گرفتن از بدعهدیها و نیرنگهای غرب شکل گرفت. هوشیاری تاریخی، همراه با رهبری حکیمانه و حفظ حافظه جمعی ملت، عامل کلیدی ماندگاری این انقلاب بوده است. برخلاف انقلابهای دیگر که در دام احساسات زودگذر و فراموشی تاریخی افتادند، انقلاب اسلامی با درک دقیق از دشمن و به دور از توهم، مسیر مستقل خود را با صلابت طی کرده است.
بنابراین، انقلاب اسلامی ایران نمونهای بیبدیل از تلاقی تاریخ، سیاست، و فرهنگ است که با تکیه بر باورهای دینی و ملی، توانسته است نه تنها ساختار قدرت را تغییر دهد، بلکه هویت و اراده یک ملت را نیز بازتعریف کند. این دستاورد عظیم، پیام مهمی برای همه ملتهای جهان دارد: پایداری واقعی در گرو شناخت عمیق از تاریخ، هوشمندی سیاسی و رهبری با بصیرت است.
source