مریم مرامی-کارشناسارشد علوم شناختی: رسانههای اجتماعی در ابتدا برای ارتباط با مردم و تسهیل ارتباط ایجاد شدند. اما آنچه بهعنوان یک نوآوری با نیت خوب آغاز شد، اکنون به منبعی از بار حسی مداوم تبدیل شده است که بر مغز ما غلبه میکند و انعطافپذیری روانی ما را در معرض آزمایش قرار میدهد. مغز ما برای پردازش انبوهی از اطلاعاتی که هر روز در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مصرف میکنیم، طراحی نشده است. جریان مداوم اطلاعات میتواند باعث استرس شود، بر عادات خواب ما تأثیر بگذارد و در نهایت به ایجاد بیماری روانی کمک کند. این واقعیت که پلتفرمها طوری طراحی شدهاند که تا جایی که ممکن است توجه ما را به خود جلب کنند، مشکل را تشدید میکند. علاوه بر این، ما در دوران بحرانها و درگیریهای جهانی زندگی میکنیم. ناآرامیها و جنگهای حاضر، بحران اقتصادی و بسیاری از درگیریهای دیگر، یک احساس همیشگی از عدم اطمینان و ترس ایجاد میکند که فشار بیشتری را بر ما وارد میکند؛ بهویژه انتشار اطلاعات نادرست و اخبار جعلی در رسانههای اجتماعی به این احساس عدم اطمینان کمک میکند و ترس و استرس ما را افزایش میدهد.
پیامدهای سیل اطلاعات
در دنیای دیجیتال امروزی، گشتوگذار در اینترنت اغلب مانند سفر در دریای بیپایان امواج اطلاعاتی است. هر پیمایش، هر کلیک، ما را به افقهای جدیدی از دادهها، اخبار و گزارشها هدایت میکند. این سیل دائمی اطلاعات میتواند غنی شود، همچنین میتواند طاقتفرسا باشد. شرایطی که در آن حجم انبوه اطلاعات موجود، از توانایی ما برای پردازش کافی و استفاده معنادار از آن فراتر میرود. این پدیده در دنیایی که اطلاعات در همه جا وجود دارد و دائما در دسترس است، اهمیت خاصی پیدا کرده است. اضافه بار اطلاعات نتیجه سیل بیوقفه اطلاعاتی است که هر روز به سمت ما میآید؛ چه رسانههای اجتماعی که ما را با پستها و بهروزرسانیها بمباران میکنند، چه پورتالهای خبری که شبانهروز به تیتر اخبار میپردازند، ایمیلها صندوقهای ورودی ما را پر میکنند یا سرویسهای پیامرسان دائما پیامهایی ارسال میکنند. این سیل دائمی اطلاعات میتواند به یک تجربه اثرگذار تبدیل شود. اگرچه مفهوم اضافه بار اطلاعات جدید نیست، اما عصر دیجیتال ابعاد جدید و شدیدتری به این پدیده آورده است. دیجیتالیشدن بسیاری از حوزههای زندگی، برخی از کارها را آسان کرده است؛ بااینحال، در بسیاری از موارد، پیچیدگی زندگی حرفهای و خصوصی را بهشدت افزایش داده است. اما این به تنهایی دلیلی برای اضافه بار اطلاعات نیست. این زمانی اتفاق میافتد که تقاضا برای پردازش اطلاعات از ظرفیت پردازش اطلاعات موجود بیشتر شود. به عبارتی زمانی به وجود میآید که حجم اطلاعات خیلی زیاد باشد و زمان بسیار کمی برای پردازش اطلاعات وجود داشته باشد یا اطلاعات مستقل زیادی باید همزمان پردازش شوند و کیفیت اطلاعات پایین باشد، بنابراین باید به دنبال اطلاعات خوب باشیم. اطلاعات بیش از حد، کیفیت پایین اطلاعات و اطلاعات نادرست عمدی میتواند باعث استرس و تصمیمات اشتباه شود. دانشمندان هشدار میدهند که تحریک بیش از حد اطلاعات دیجیتال، فشار زیادی بر مغز ما و همچنین بر جوامع وارد میکند. آنها خواستار آن هستند که سیل اطلاعات دیجیتال در زندگی روزمره مهار شود. دولتها باید در برابر آلودگی اطلاعات اقدام کنند. کارشناسان اضافه بار حسی را در عصر دیجیتال در حد آلودگی هوا، آب و محیط زیست قرار میدهند. به لطف اینترنت و تلفنهای هوشمند، اکنون اطلاعات در هر زمان تنها با چند کلیک در دسترس است. این بهطور گستردهای زندگی روزمره ما را تسریع و ساده کرده است. اما به دلیل فراگیربودن اطلاعات، ما هر روز با دادههایی بیشتر از آنچه میتوانیم پردازش کنیم، مواجه میشویم. فراوانی اطلاعات دیجیتالی، ما را از هضم آن و تصمیمگیری بازمیدارد. این باعث کاهش رضایت شغلی و انگیزه ما میشود؛ بااینحال، در کل ما را سرگرمتر و شادتر میکند. در نتیجه حتی گاهی اوقات خود را کنار میکشیم و ارتباطات اجتماعی خود را محدود میکنیم. از دیدگاه دانشمندان، مشکل در سه سطح گسترده است: فرایندهای عصبی و شناختی در مغز افراد، فرایندهای تصمیمگیری در گروهها و آداب عمومی اجتماعی. بااینحال، این سطوح ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و بنابراین باید بهعنوان یک ساختار کلی در نظر گرفته شوند. اگر تکتک اعضای یک گروه تحت تأثیر اطلاعات بیش از حد قرار گیرند، میتواند کل تیم را مختل کند. محققان میگویند حجم اطلاعات امروزی، اثراتی مشابه سایر تحولات تاریخی بر کل جامعه دارد. همانطور که انقلاب صنعتی منجر به آلودگی هوا، آب و محیط زیست شد، عصر دیجیتال نیز از طریق سیل اطلاعات خود منجر به آلودگی اطلاعات شده است. مطالعات مختلف نشان داده است اضافه بار مداوم اطلاعات میتواند اثرات منفی متعددی داشته باشد. اینها شامل استرس، افزایش خستگی تصمیمگیری و اختلال در عملکردهای شناختی ما مانند تمرکز و حافظه است. این تحریک بیش از حد مداوم، میتواند تشخیص اطلاعات مرتبط از نامربوط را برای ما دشوار کند که به نوبه خود منجر به استفاده ناکارآمد از منابع ذهنی ما میشود. دشواری در تشخیص و پردازش اطلاعات مهم میتواند باعث شود که ما نتوانیم تصمیمات آگاهانه بگیریم. از طرفی، پردازش اطلاعات در شرکتها یک موضوع بسیار پیچیده است: چه مقدار اطلاعات باید پردازش شود و چه مدت طول میکشد؟ چه کسی دارای کدام حقوق دسترسی است؟ چه کسی باید به چه کسی و در چه شرایطی اطلاع دهد؟ اطلاعات چگونه ذخیره میشود و چه کسی مسئول آن است؟ فرهنگ شرکتی نیز نقش مهمی ایفا میکند، زیرا در فضای نبود اطمینان، مردم تمایل دارند اطلاعات بیشتری را برای افراد بیشتری ارسال کنند تا از اقدامات خود محافظت کنند. با توجه به این چالشها، سؤال کلیدی این است که چگونه میتوان تعادلی بین نیاز به اطلاعات و اجتناب از اضافه بار اطلاعات پیدا کرد. این امر نیاز به تلاشی آگاهانه برای مدیریت و تنظیم تعاملات ما با رسانههای دیجیتال دارد. توسعه استراتژیهای مؤثر است که به ما کمک میکند تا سیل اطلاعات را بدون غرقشدن در دریای اضافه بار دیجیتال هدایت کنیم.
راهبردهای مقابله با اضافه بار اطلاعات
ما خوششانس هستیم که در جهانی با دسترسیهای بیقیدوشرط زندگی میکنیم اما حالا آنقدر به اطلاعات دسترسی داریم که بر زمان و کیفیت زندگی ما تأثیر منفی گذاشته است. سیل افسارگسیخته اطلاعات هر روز ما را غرق میکند و مغز ما را فراتر از حد ظرفیتش سرریز میکند. تقریبا در همه جا با فشار زمان، شلوغی، سیل فزاینده اطلاعات، در دسترس بودن مداوم، درگیریها و نبود شناخت و قدردانی در زندگی روزمره و محل کار مواجه میشویم. نتیجه، اغلب احساس بار اضافی، ترس و درماندگی و همچنین خستگی مداوم، اختلالات خواب و فرسودگی کامل است. واضح است که ما باید راه بهتری برای مقابله با اضافه بار اطلاعات پیدا کنیم تا از سلامت روان خود محافظت کنیم و زندگی دیجیتالی سالمی داشته باشیم. این فقط صرف وقت کمتر در رسانههای اجتماعی نیست. برای مقابله مؤثر با چالش اضافه بار اطلاعات، استراتژیهایی وجود دارد که بهویژه در عمل مؤثر هستند. یکی از اساسیترین و مؤثرترین روشها دریافت اطلاعات انتخابی است. این استراتژی مستلزم آن است که ما آگاهانه تصمیم بگیریم که به کدام منابع توجه کنیم و از کدام منابع اجتناب کنیم. در عمل، این به معنای بررسی انتقادی منابع خبری، حسابهای رسانههای اجتماعی و اشتراکهای ایمیل است، برای تعیین اینکه آیا آنها اطلاعات ارزشمند و مرتبطی را ارائه میدهند یا صرفا به اضافه بار اطلاعات کمک میکنند. ابزارهای دیجیتالی مانند تجمیعکننده فید (برنامههای ارسالی از ایستگاه مرکزی) و برنامههای مدیریت اطلاعات میتوانند به فیلترکردن و سازماندهی سیل اطلاعات کمک کنند. این ابزارها امکان ترکیب فیدها از منابع مختلف و مرتبسازی آنها براساس موضوع یا اولویت را فراهم میکنند که از دریافت اطلاعات هدفمند و کارآمد پشتیبانی میکند. به بیان دیگر، مکانیسمهای رسانههای اجتماعی را بشناسید. این مهم است که بفهمیم پلتفرمهای رسانههای اجتماعی چگونه کار میکنند و چگونه میخواهند توجه ما را به خود جلب کنند. خود را آموزش دهید تا مکانیسم رسانههای اجتماعی را درک کنید و یاد بگیرید که چگونه مصرف دیجیتال خود را بهتر مدیریت کنید. دورهها و کتابهای آنلاین متعددی وجود دارد که میتواند به شما در درک بهتر نحوه عملکرد این پلتفرمها و نحوه دفاع از خود در برابر آنها کمک کند. استراتژی مهم دیگر برای مقابله با اضافه بار اطلاعات، تعیین مرزهای دیجیتالی واضح است. این را میتوان با تنظیم زمانهای خاص برای استفاده از رسانههای دیجیتال به دست آورد. برنامهها و ابزارهای متعددی وجود دارند که به شما کمک میکنند زمان صرفشده در رسانههای اجتماعی را محدود کرده و آگاهانهتر از آن استفاده کنید. از این ابزارها برای محدودکردن زمان آنلاین و مدیریت بهتر توجه خود استفاده کنید. ارتباط مداوم میتواند بسیار استرسزا باشد. بههمیندلیل مهم است که به خودتان استراحتهای دیجیتالی منظم بدهید. لازم است استراحتهای عمدی و برنامهریزیشدهای داشته باشید که در آن بر فعالیتهای غیرمرتبط با فناوری تمرکز میکنید. این میتواند یک پیادهروی در طبیعت، یک کتاب خوب یا فقط چند دقیقه سکوت باشد. فیلترکردن اطلاعات و سمزدایی دیجیتال میتواند به آرامش ذهن، کاهش استرس و تقویت توانایی تمرکز کمک کند. بهاینترتیب، استراتژیهای مقابلهای مؤثر شامل یادگیری توانایی شناسایی اطلاعات مرتبط، تعیین اولویتها هنگام جذب اطلاعات و برنامهریزی آگاهانه برای وقفههای دیجیتال است. تنها از طریق چنین مقررات آگاهانهای میتوانیم از مزایای عصر دیجیتال بهرهمند شویم، بدون اینکه تحت تأثیر چالشهای آن قرار بگیریم. در دنیایی که به طور فزایندهای مملو از اطلاعات و استرس است، مهم است که یاد بگیریم از خود محافظت کنیم و رفاه دیجیتالی داشته باشیم. زمان آن فرارسیده است که کنترل محیط دیجیتال خود را دوباره به دست بگیریم و یاد بگیریم که با سیل اطلاعات به جای اینکه بگذاریم بر ما غلبه کند، کنار بیاییم. به هر حال، سلامت روان ما، دارایی ارزشمندی است که باید از آن محافظت کرد.
تنظیمات بلندمدت برای یک زندگی دیجیتال سالم
برای اینکه سیل اطلاعات را در درازمدت تحت کنترل داشته باشیم، باید عادات دیجیتالی خود را بازنگری کرده و تطبیق دهیم. این نیاز به تفکر دقیق درباره فعالیتهای آنلاین ما دارد. سؤالاتی مانند «چرا از پلتفرمهای خاصی استفاده میکنم؟» یا «من در آنجا به دنبال چه چیزی هستم؟» میتواند به ما کمک کند تا از حضور دیجیتال خود آگاهتر شویم. یک سبک زندگی دیجیتال سالم شامل طرفداری از رسانههای باکیفیت و رد آگاهانه محتوای کلیکی است. رسانههای باکیفیت معمولا اطلاعاتی را ارائه میدهند که بهخوبی تحقیق و تأیید شدهاند؛ درحالیکه کلیکبت (clickbait) اغلب با هدف ایجاد هیجان و گمراهکردن است. علاوه بر این تنظیمات، مراحل سمزدایی دیجیتالی منظم، میتواند به طور درخورتوجهی رفاه ما را بهبود بخشد. در طی این مراحل، ما آگاهانه خود را از رسانههای دیجیتال جدا میکنیم تا ذهن خود را تسکین دهیم و توانایی خود را برای تمرکز عمیق تقویت کنیم. این مراحل بسته به نیازها و امکانات فردی میتوانند از وقفههای روزانه کوتاه تا دورههای طولانیتر بدون رسانه دیجیتال، متغیر باشند. به طور کلی، مدیریت بیش از حد اطلاعات و ایجاد یک زندگی دیجیتالی سالم به ترکیبی از استراتژیهای کوتاهمدت و تنظیمات بلندمدت نیاز دارد. با تنظیم آگاهانه تعاملات دیجیتالی خود و انتخاب عاقلانه محتوایی که مصرف میکنیم، میتوانیم تعادلی پیدا کنیم که به ما امکان میدهد از مزایای دنیای دیجیتال بهره ببریم.
سخن پایانی
مدیریت آگاهانه اطلاعات بسیار مهم است. مقابله با اضافه بار اطلاعات و اجتناب از فرسودگی دیجیتال برای رفاه ما در عصر دیجیتال حائز اهمیت است. این درباره بازیابی کنترل بر محیط دیجیتال و تصمیمگیری آگاهانه است که چه اطلاعاتی را دریافت کنیم و چگونه آنها را پردازش کنیم. به گمانم استفاده آگاهانه از اطلاعات و رسانهها، کلید تسلط بر چالشهای عصر اطلاعات است.
source