به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه پیام ما مینو مرتاضی، پژوهشگر و فعال حقوق زنان، به بررسی مفهوم زنان به‌عنوان «امر سیاسی» پرداخت و بر این نکته تأکید کرد که تعریف زنانگی در جامعه معاصر بیشتر تحت تأثیر قدرت و سیاست قرار دارد. او به تحلیل نقش بدن در درک و تجربه امر سیاسی پرداخت و اشاره کرد که بدن مردانه و زنانه به طور متفاوتی تحت تأثیر قدرت‌ها قرار می‌گیرد. مرتاضی همچنین به تبعیض‌های تاریخی و فرهنگی که بر زنان تحمیل شده، پرداخت و بر ضرورت همبستگی اجتماعی برای مقابله با این نابرابری‌ها تأکید کرد.

مینو مرتاضی، پژوهشگر و فعال حوزۀ زنان، با بیان اینکه مسئلۀ ما خودِ زن است و می‌خواهیم زن به‌منزلۀ امر سیاسی را مورد بررسی قرار دهیم، گفت: وقتی به مفهوم زن می‌رسیم، به تعاریف فرهنگی فلسفی می‌رسیم؛ در صورتی که هیچ تعریفی از زنانگی یا مردانگی وجود ندارد. اما در تعریف زن و مرد، برای زن‌ها ادبیات و شاعرانگی زیاد است و معمولاً با صفت‌هایی از آن نام می‌برند، مرد هم همین‌طور. اما مرد در تعریف معین و یا دهخدا، مرد بالغ ، پهلوان، حامی و جنگجوی شایسته است. اما در تعریف زن می‌گویند، زن کسی است که مرد نیست؛ تعاریفی که از نظر من توهین‌آمیز است. مرتاضی افزود: وقتی می‌خواهم مفهوم زن را تعریف کنم، با استفاده از نظریۀ بدن‌مندی زن را تعریف کنم. همۀ انسان‌ها دوران مختلف زندگیشان، حتی نامی که دارند را توسط بدن شناسایی می‌کنند.

ما به‌واسطۀ بدن، جهان را شناسایی و تجربه می‌کنیم. در واقع مفاهیمی مثل آزادی، اختیار، جبر و حتی امر سیاسی را به‌واسطۀ بدنمان درک می‌کنیم و بدون این بدن، قابل درک نیست. در واقع بدن مردانه یا زنانه، درک متفاوتی از امر سیاسی دارند؛ درحالی‌که هر دو در دوران مدرن، بدن انسان به مثابه امر سیاسی در اختیار قدرت‌ها قرار دارد و قدرت‌ها سعی می‌کنند اگر دولت‌ها مفصل‌بندی انضباطی داشته باشند و چفت‌وبسطشان با کنترل باشد، زن و مرد هر دو مورد کنترل قرار می‌گیرند و به تعبیر «فوکو»، انضباط بر آن‌ها از طریق دانشگاه ، بهداشت، ارتش و… اعمال می‌شود؛ در واقع شهروندان جنسیتی و مطیع می‌سازند.

مرتاضی ادامه داد: ما در سنت اگر بخواهیم زن را شناسایی کنیم، زن را در سه بدن شناسایی می‌کنیم؛ زنی که مادر است که همواره تقدیم می‌شود، زن همسر یا کدبانو که همیشه تحدید می‌شده و زنْ، معشوقی که همیشه تمنا می‌شود. این سه قالب بدنی برای زنان در دوران پیشامدرن که ما به آن سنت می‌گوییم، (وقتی صحبت از سنت می‌کنم، منظور سنت چندین‌هزارساله است) مطرح بوده است. اما در دوران جدید زن در سه عنوان زن سنتی، زن مدرن یا مصرفی یا زن مبارز شناسایی می‌شود. زن سنتی کسی است که همچنان تابع سنت‌های آبااجدادی است، با عواطف شناخته می‌شود، زنی پایبند خانواده، تابع جلسات زنانه و صحبت‌های دوستانه و خانوادگی، وجه قالب آن است. زن مصرفی یا عروسکی هم، زنی است که نعل به نعل، چیزی که از غرب آمده را تقلید می‌کند و از هر چیزی که آن را به سنت نزدیک می‌کند، دوری می‌کند. زن مبارز هم که سعی می‌کند اراده‌گرایانه هویت خود را تعریف کند، به نظر می‌رسد از سنت و مدرن فهم‌نشده کنار بکشد و حوزۀ جدیدی برای خودش تعریف کند.

او ادامه داد: زن ایرانی از مشروطه، دوران قحطی نان و از واقعۀ تنباکو به بعد، به نقش خودش در سیاست‌ورزی پی برد؛ البته که از طبقات بالا این تغییرات شروع شد. از آنجا به بعد، زنان دیگر هرگز به پستوهای خود بازنگشتند تا امروز و خیزش‌هایی که در جنبش‌های مختلف می‌بینیم. اما بدن زن و مرد در دوران دولت‌ملتی، خیلی درون‌زا نبود. یعنی عاملیت نوگرایی زن و مرد ایرانی، از خودش گرفته شد، به «رضاشاه» واگذار شد. یعنی رضاشاه نوسازی درون‌گرای ایرانی را تبدیل به پروژۀ مدرنیزاسیون به عاملیت دربار کرد؛ این پروژه، دولت‌ملتی ساخت که انواع تفکیک‌ها و تعریف‌ها در آن پیدا شد. طوری‌که مدرن‌شدن فرمایشی شد. تبعیضات قومی و مذهبی شکل گرفت و بدن آنان تبدیل به امر سیاسی شد. یعنی بدن‌های طبقاتی ساخته شد. بنابراین این نابرابری فقط جنسیتی نبود، هرچند زنان تقاطع تبعیض جنسیتی هستند.

این فعال حقوق زنان اضافه کرد: امر سیاسی به‌معنای متأثربودگی از حوزۀ سیاست است. امر سیاسی برآمده از سیاست متأثر از هر چیزی می‌شود که برآمده از قدرت است. آنجاست که زن به‌منزلۀ امر سیاسی، تحت‌تأثیر قدرت قرار می‌گیرد و این تا اعماق خانواده و لایه‌های زندگی نفوذ می‌کند و آنان را به بند می‌کشد. زن به‌منزلۀ امر سیاسی، فرزند هم اگر به وجود می‌آورد، کاری می‌کند تابع حکومت باشد، تابع پدر باشد، تا شهروند تابع برای حکومت باشد. همۀ ما همچنان اسیر این تربیت‌ها هستیم. همۀ ما از دیدگاه امر سیاسی، خود را بررسی و قضاوت می‌کنیم، خودمان را سانسور می‌کنیم، خودمان را از زاویۀ مردان نگاه می‌کنیم. حالا که این سه مدل زن از تجربۀ امر سیاسی به هم نگاه می‌کنند، بنابراین لازم است با تکیه بر این تجربه، با هم همبسته شوند و از این نگاه دوری کنند. از طریق همبستگی اجتماعی و مدنی است که می‌توان بدن مدنی ساخت تا نتواند تابع امر سیاسی شود.

در ادامه، انشا مالک استاد دانشگاه و پژوهشگر از جامو و کشمیر، به‌صورت آنلاین دربارۀ «مقاومت زنان مسلمان و رقابت سلطه» صحبت کرد. او درس‌هایی از کشمیر برای زنان ایران که ما زنان در کشمیر چطور در مورد خودمان فکر می‌کنیم و ایدۀ مصرف‌گرایی که من یک فرد هستم و مصرف می‌کنم را کنار گذاشتیم و به ایدۀ توجه به ایجاد همبستگی و تقویت نهادهای مدنی توجه کردیم را برشمرد.

انشا مالک، استاد دانشگاه و پژوهشگر از جامو و کشمیر، به‌صورت آنلاین در مورد «مقاومت زنان مسلمان و رقابت سلطه» سخنرانی کرد. او تجربیات زنان کشمیر را به عنوان الگویی برای زنان ایران مطرح کرد و بر اهمیت ایجاد همبستگی و تقویت نهادهای مدنی به جای تمرکز بر مصرف‌گرایی تأکید کرد.

هما همت، نویسنده و کنشگر مدنی از افغانستان، به‌صورت زنده در مورد «تلاش‌های زنان پیش و پس از تغییرات سیاسی» سخنرانی کرد. او به چالش‌های زنان در دوران طالبان و تأثیرات سیاست‌های جدید بر آزادی‌های زنان پرداخت و بیان کرد که علی‌رغم محدودیت‌ها، زنان افغان به مقاومت خود ادامه می‌دهند و در تلاش برای حفظ دستاوردهای پیشین هستند. همت همچنین به لزوم پرداختن به حقوق بشر به جای تمرکز صرف بر حقوق زنان در شرایط کنونی اشاره کرد.

همچنین هما همت از افغانستان، به‌صورت زنده (لایو) در مورد «تلاش‌های زنان پیش و پس از تغییرات سیاسی» در دوران طالبان سخنرانی کرد. این نویسنده و کنشگر بیان کرد: طالبان در دورۀ جدید با سیاست زیرکانه‌تری سراغ زنان آمدند و سپس کم‌‍کم شروع به تحدید آزادی‌های زنان، بستن مدارس و دانشگاه‌ها، آرایشگاه‌‎ها و تالارهای عروسی و… کردند و کم‌کم همه‌چیز را از ما گرفتند. هربار دربارۀ زنان حکمی را صادر می‌کنند، تنها ایستادگی زنان این است که بیشتر آنان سعی می‌کنند لباس و پوشش خود را تغییر ندهند یا برخی از زنان شهری در هرات که قبلاً چادر می‌گذاشتند، چادر را کنار گذاشتند و به‌تازگی بازدیدی که از کابل داشتم، زنان تلاش می‌کنند در مورد این مسائل در مقابل طالبان بایستند.

هما همت افزود: دربارۀ کنشگری زنان در زمان جمهوریت، ما نسلی بودیم که دورۀ جوانی ما در زمان جمهوریت و دموکراسی گذشت و آن ایام دورۀ اوجی برای زنان بود و پر از انرژی و شور و هیجان بودند و خیلی از زنان به سیاست راه پیدا کرده بودند.

تا ۱۰ سال بعد از استقرار دموکراسی هم، زنان جرئت نمی‌کردند برقع از صورت بردارند. عرف و فرهنگ این اجازه را به زنان نمی‌داد، اما زنان کم‌کم شروع کردند و به پیش آمدند و خیلی از عرف‌ها را کنار گذاشتند. منظورم این است، جوری شده بود زنان افغانستان کم‌کم روی پای خود ایستادند و حکومت عوض شده بود، اما با آمدن دوبارۀ طالبان، انگار پس از اینکه طعم آزادی را چشیدیم، ناگهان در قفس افتاده باشیم. اما اغلب این زنان با هم همبستگی دارند و با پوشش‌های خاص خود و به‌صورت جمعی بیرون می‌رود یا به هم تدریس می‌کنند.

او با اشاره به راه‌اندازی مدارس دینی و نوع آموزش و پوشش آنان توسط طالبان و سلطۀ سیاست در کشورهای استبدادزده افزود: متأسفانه ما در ایران و افغانستان، مجبوریم دربارۀ حقوق زنان صحبت کنیم، اما وقتی از طالبان صحبت می‌کنیم، نه در مورد حقوق زنان، بلکه باید در واقع دربارۀ حقوق بشر صحبت کنیم؛ زیرا اکنون بیش از مسئلۀ زنان، موضوع حقوق بشر تحت سیطره و فشار است.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *