منصور انصاری-روزنامه‌نگار:  در سال‌های دور آن‌گاه که تحریم‌ها کم‌کم قوت می‌گرفت، مقاله‌ای با عنوان «اقتصاد جنگی یا جنگ اقتصادی» در یک مجله تخصصی کشاورزی به نام «دامپروران» انتشار دادیم که در آن زمان برای بسیاری جالب و برای تعداد دیگری از خوانندگان علاقه‌مند به مفاهیم بدیع سؤال‌برانگیز بود که مگر با اقتصاد می‌توان جنگید؟ جنگ اقتصادی نه توپ دارد، نه تانک، نه موشک و نه ارتش و نیروی رزمنده، پس چگونه می‌توان با اقتصاد جنگید؟

تداوم تحریم‌ها و اثرات زیان‌بار آن بر اقتصاد کلان در جزء و کل به ما آموخت که در مقابل تحریم‌ها با عناصری از اقتصاد صف‌آرایی کنیم و بجنگیم. حال هم این مفهوم را مطرح می‌کنیم که کشور ما در وضعیت کنونی می‌تواند به خون‌خواهی، انتقام سخت یا هر دلیل موجه دیگری بعد از ترور اسماعیل هنیه در خاک کشورمان، با سازمان‌دهی آمادگاهی گسترده و از هر سو وارد جنگی کلاسیک، البته نه الزاما جبهه‌ای و در خط که امکانش نیست، بلکه با عمده قوای دورپروازی و شیوه‌های نوین شود که حتما درگیری‌های بعدی آن تا مدت‌ها همه ذی‌نفعان و غیرذی‌نفعان منطقه و خارج از آن را لامحاله و حسب ژئواستراتژی حساس خاورمیانه وارد جنگی تمام‌عیار، سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده به‌مثابه «ام‌المعارک» بزرگ و تاریخی خواهد کرد و شرایطی با ویژگی صف‌بندی ناپایدار، متغیر، بی‌ثبات و به‌اصطلاح برای دشمن و خودی فراهم می‌کند.

اگر فرض کنیم ابرقدرت‌های آن سوی دریاها یا در شرق و غیر آن برای سهم‌خواهی وارد این معرکه خانمان‌سوز نشوند، در کنار آن طبعا باید برای کشور یک اقتصاد جنگی متناسب با ابعاد درگیری، از بنیاد سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی شود.

شیوه دیگری که در شرایط کنونی کشور ما محتمل است، جنگ دیپلماتیک بر‌اساس ساختار و روابط بین‌الملل، هر‌چند ناعادلانه باشد و اتخاذ روشی بر‌اساس عقلانیت، بزرگ‌منشی و پدر‌سالارانه برای کاهش تنش‌های ویرانگر و دوری از تقابل‌جویی نظامی است. جنگی که در تاریخ سرزمین ما با این تعبیر که ایران می‌توانست موجودیت دشمن ناجوانمرد را در مخاطره جدی قرار دهد ولی عاقلانه از آن گذشت، نیکو خواهد ماند. در‌این‌صورت در عالم سیاست و تعادل قوا و صف‌بندی‌های متداول نظامی کمتر حکومتی در عرصه گیتی این تدبیر عقل‌گرایانه دوراندیشانه را ناشی از ضعف و ناتوانی یا عقب‌نشینی قلمداد می‌کند.

جهان امروز الزاما و در تمام موارد فقط عرصه جنگ و تفوق و برتری‌جویی نظامی نیست. جنگ سیاسی می‌تواند جایگزین یک سیاست جنگی با سرانجام مثبت و سازنده هر‌چند فعلا نامعلوم و مبهم شود و اقتداری اندیشمندانه و بی‌بدیل از خود بر جای بگذارد.

تاریخ سرزمین‌ها از هزاران سال پیش تاکنون مملو از تدابیر عقل‌گرایانه جنگ سیاسی، چه در میان قبایل، چه کشورها و چه مناطق وسیع در قالب پیمان‌ها، عهدهای پایدار و نیمه‌پایدار برای عبور از بحران‌های جنگی بوده است. در کنار این نوع جنگ سیاسی، جنگ‌ها، کشتارها و ویرانی‌های گسترده می‌تواند با تدبیر بزرگانی باشد که مسئولیت اداره سرزمین‌ها و ژئوپلیتیک‌ها را بر‌عهده داشته و دارند که اینها هم در تاریخ به یادگار می‌مانند!

 

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *