ساعت 24 – ایران با توجه به رویکرد ایدئولوژیک و سیاستهایی که پس از انقلاب بهویژه در سه دههی اخیر اتخاذ شده، متاسفانه میتوان گفت که از تاریخ بیرون افتادهاست. ویژگی مهم این دوره تاریخی این است که ایران در جهت خلاف نظم بینالملل در حرکت بودهاست. در نتیجه کُنه تحولات جهان را چه در حوزه انقلاب ارتباطات و اطلاعات و چه در سایر حوزهها چون نانوفناوری، هوش مصنوعی، انرژیهای تجدیدپذیر و انقلاب زیستفناوری درنیافته است.
در حالیکه این تحولات به تغییر سبک زندگی، نظام ارزشی و حتی نظام اخلاقی مردمان جهان منجر شدهاست. اما جریان مسلط هنوز در پی آن است که با تکیه بر مزیتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیاش، تمام ناکارآمدیهای خود را در حوزههای اقتصاد، امنیت، سیاست، فرهنگ و نظم اجتماعی جبران کند. حال آنکه با تغییر جهان، دیگر این ابزارها برش و کارایی پیشین خود را ندارد.
راهکار خروج ایران از بحران روابط در وضعیت فعلی نخست در درون ایران است که حکومت به مولفههای بنیادین تشکیل ملت احترام بگذارد و از رویکرد تکعاملی دین و ایدئولوژی عبور کند و مفهوم ملت را در قالب کلیترین شکل آن بپذیرد و به حقوق ملت احترام بگذارد. البته این دستاورد تنها به یاری فهم ملی و رشد جامعهی مدنی قابل دستیابی است و هیچ حکومتی داوطلبانه بدین سو گرایش پیدا نمیکند و چنین حقوقی را برای ملت قایل نخواهد شد. بیش از این در یارن باره سخن نمیگویم. و در ارتباط با امنیت بینالمللی نیز پذیرش اصل دولتمحوری و بازی در چارچوب نظم بینالملل است. ممکن است ما منتقد و معترض نظم بینالمللی حاکم باشیم و در جهت تغییر آن نیز تلاش کنیم. ایرادی به این امر نیست. خیلی هم خوب است. لیکن، این بدین معنی نباید باشد که به قراردادها و معاهداتی که خود امضا کردهایم بیتوجه باشیم و تحت عنوان اینکه نظم حاکم عادلانه نیست، که نیست، راهی را پیش بگیریم که موجب اجماع جهانی دولتها علیه دولت-ملت ایران گردیم و هیچ دستاوردی نیز نداشته باشیم. کوتاه کلام، راهکار ایران بازگشت به ایدهی دولت-ملت مدرن و یگانه در سرزمین ایران بر اساس ایدهی ایران است.
ت
هزینهی فرصتهای از دسترفته
در حوزه مبادلات بینالمللی بهویژه مبادلات همسایگی ما با مفهومی به نام هزینهی فرصت مواجه هستیم. هزینه فرصت بهواقع منافعی است که فرد و یا ملتی حس میکند که میتوانسته در اختیار داشته باشد و بهزور از دست او خارج شدهاست.
همانند فرصت استفاده از اتومبیل با کیفیت عالی، ایمن، سریع و زییا با قیمت رقابتی و به نسبت بسیار پایینتر از قیمتهای مشابه آن در داخل کشور که به دلیل سیاستهای حمایتی و محدودسازی ایران از ملت ایران دریغ شدهاست. حال تعمیم این موضوع به کل عرصه زندگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، ملت ایران احساس میکند که فرصتهای بسیار زیادی داشته که از دسترس او را خارج گشتهاست.
این حس، موجب سرخوردگی شدید، انباشت خشم و خشونت در جامعه میگردد و میتواند پیامدهای امنیتی خطرناکی در داخل شده و موجبات نفوذ خارجی در کشور گردد. ادامهی این روند متضمن مخاطراتی چون تجزیهطلبی و قومگرایی است.
ت.
پدیدهی بیدولتی و تعدد مراکز حکمروایی
نکته دیگری که در شرایط موجود باید بدان توجه کرد مساله بیتوجهی به دولتمحوری است. تفرق و شاخهشاخه شدن منابع قدرت در ایران بهنحوی است که عملا کشور را با پدیدهی بیدولتی مواجه ساخته است.
لذا، به موازات دولت رسمی، جریانهایی با آن در سیاست داخلی و خارجی رقابت میکنند و در عمل دولت رسمی را از کارکرد انداختهاند. سخنراندن در باره بیدولتی در سیاست داخلی تکراری و ملالآور است.
تقریبا همگان آن را با رگ و پوست خود احساس میکنند. لیکن، بیدولت در حوزهی سیاست خارجی این روزها، امنیت بینالمللی ایران در معرض مخاطره قرار دادهاست. نکتهای که ما باید بدان توجه کنیم، ساختار امنیت ایران است. به گمان این قلم، ایران باید به یک پرسش بنیادین در این ارتباط پاسخ دهد و آن این است که آیا او امنیت خود را در چارچوب روابط بین دولتها تامین و تضمین میکند و یا آنکه آن را در اتحاد با گروههای مقاومت بهدست میآورد؟
کارکرد ایدهی دولتمحوری در اینجا معنی میدهد. بیتوجهی با امر دولتمحوری و یگانهبودن آن در هر سرزمین و پذیرش قدرت کاربست زور تنها برای او موجب شدهاست، که همین امر در رویارویی با سایر قدرتها نیز تکرار شود. اینک دولتهای دیگر با چند دولت از سوی ایران روبهرو هستند. از این رو، دولتهای رقیب و از آنان مهمتر، دشمنی چون رژیم اشغالگر قدس از شکاف حاصل در میان دولتهای متعدد ایران به نفع خود و به زیان ملت ایران بهره میبرد و امنیت ایران را در مخاطره جدی قرار میدهد.
این قلم به هیچ روی با پشتیبانی و جانبداری از حرکتهای آزادیبخش و ملی مخالفتی ندارد. لیکن، بر این باور است که ساختار امنیت یک کشور نمیتواند بر اتحاد استراتژیک با آنان تامین شود. امنیت ملی تنها در روابط متعادل میان دولتها بر اساسا مقررات بینالمللی قابل دستیابی است. پذیرش این اصل، مستلزم بازنگری در بنیانهای نظری سیاست خارجی و پایههای تامین و تضمین امنیت ملی ایران در چارچوب دولتمحوری است.
source