یان کات، نظریهپرداز، کارگردان و منتقد برجسته تئاتر، در چند اثر ارزندهاش ازجمله در «شکسپیر معاصر ما» و «جنسیت رزالیند»، نمایشنامههای شکسپیر را مورد بررسی قرار داده و تلاش کرده است تصویری از آثار او به دست دهد که به روزگار ما تعلق دارد. نقد و بررسیهای یان کات درباره شکسپیر، بر کارگردانان زیادی تأثیر گذاشته و بهطور کلی او نقش پررنگی در تحول نگاه به آثار شکسپیر داشته است.
«شکسپیر معاصر ما» و «جنسیت رزالیند» پیشتر با ترجمه رضا سرور در نشر بیدگل منتشر شده بودند. سرور در پیشگفتار کتاب «شکسپیر معاصر ما» نوشته که گرچه این کتاب خیلی دیر به فارسیزبانان معرفی شده، اما همچنان اثری معاصر است. او همچین به این نکته اشاره کرده که اگر این اثر زودتر در دسترس قرار میگرفت، میتوانست به درک بهتر ریشههای روند نوسازی در آثار کارگردانانی همچون پیتر بروک، جورجیو استرهلر، پیتر هال و آلک گینس کمک کند. با این وجود، اثر یان کات همچنان با ما معاصر است؛ چراکه توضیحدهنده همان دلهره، حساسیت و خشونتی در آثار شکسپیر است که در جهان امروز دیده میشود. در جهانی که جنگ، استثمار، استعمار و اشغال سرزمین، انواع ستم و سرکوب در جریان است و بخش بزرگی از مردم جهان بهخصوص فرودستان و طبقه کارگر به شکل روزانه با اعمال قدرت روبهرو هستند، یان کات وجهی از آثار شکسپیر را بهگونهای برجسته کرده که گویی او به همین جهان کنونی تعلق دارد.
پیام حیدرقزوینی
اخیرا تعدادی از گفتوگوهای یان کات در کتابی با عنوان «شکسپیر: گفتوگوهایی با یان کات» با ترجمه سرور در نشر بیدگل منتشر شده که به تدقیق بهتر مباحث یان کات کمک شایانی میکند. آنطورکه سرور در پیشگفتارش توضیح داده، چهار گفتوگوی این کتاب از «غرش متون» برگرفته شدهاند که چارلز ماروویتز آنها را پس از تجدیدنظر کات، در کنار سایر مقالات و سخنرانیهای خود آورده است.
مترجم همچنین توضیح داده که آنچه این گفتوگوها را مهم و متمایز میکند، مواجهه یان کات با کارگردان و نظریهپرداز برجستهای همچون ماروویتز است که با دیدگاه انتقادی و سازشناپذیر خود، به نکات زیادی که کات در آثارش درباره شکسپیر نوشته بود، وضوح بیشتری میبخشد: «ماروویتز، برخلاف منش خاضعانه مرسوم میان مصاحبهگران، از چالش با شکسپیرشناس برجستهای چون کات پروایی ندارد و هرجا که لازم بداند با استناد به وقایع یا جریانات هنری روز باعث تعدیل برخی نظریات کات یا دستکم روشنشدن وجوه دیگر موضوعات مورد بحث میشود. در مقابل، یان کات نیز از کلیشه مصاحبهشونده نامنعطفی که انبانی از حرفهای از پیش آماده دارد به دور است. با چنین ویژگیهای دوجانبهای، دانش نظری گسترده کات مکمل دیدگاه اجرایی ماروویتز میشود و دیالکتیکی خلاق به وجود میآید، دیالکتیکی که منش جدلیاش تا بدانجا پیش میرود که برای گفتوگوی اول، عنوان فرعی کشتیگرفتن با کات در نظر گرفته میشود». در گفتوگوی نخست کتاب، ازجمله درباره این موضوع صحبت شده که چه آثاری از شکسیپر بهطور ویژه به دوره معاصر مربوط است و درباره دلایل این ارتباط هم بحث شده است. یکی از پرسشهای قابل توجه ماروویتز در این گفتوگو این است که آیا ممکن است آثار شکسپیر به حدی تفسیر مجدد شوند تا سرانجام به حد اشباع برسند و سپس دوباره به دریافتی سنتی از آنها بازگردیم؟
یان کات در پاسخ به این پرسش بحثی درباره سنت شکسپیری و گسستی که در این سنت به وجود آمده میکند و میگوید در دورهای که ما با تئاتری جهانی روبهرو هستیم، تصور چیزی به نام رویکرد سنتی غیرممکن است. در این گفتوگو درباره موضوعات حائز اهمیت دیگری همچون احیای مجدد آثار کلاسیک و در نظر گرفتن مسائل تاریخی و معاصربودن صحبت شده است. یان کات در جایی از این گفتوگو میگوید تنها تفاوت میان شکسپیر و تراژدینویسان یونان باستان در این است که شکسپیر به نحوی به روزگار ما نزدیکتر است. او میگوید که ما ناگزیر از چالش با شکسپیر هستیم، حتی اگر عملا با خود کلمات نمایشنامه چنین نکنیم. تفسیر، حتی بدون تغییر کلمهای در متن، باید معنای جدیدی بدهد. او به یکی از نظرات قبلیاش اشاره میکند که نوشته بود ما نیاز داریم که بدون هیچ ملاحظهای به آثار کلاسیک تجاوز کنیم، اما تجاوزی همراه با عشق و احساسات. اما در اینجا با ظرافت تغییری در نظرش به وجود میآورد و میگوید به نظرم میرسد این گفته را باید به این شکل تعدیل کنم: باید متون کلاسیک را بدان حد تحت فشار قرار دهیم که جوابهای جدیدی به ما بدهند. اما برای رسیدن به جواب جدید، باید این متون را با سؤالهای جدید بمباران کنیم.
بهجز چهار گفتوگو با یان کات، کتاب بخش دومی هم دارد که یک نمایشنامه است: «هملت: یک کولاژ» که با نام «هملت ماروویتز» شناخته میشود. سرور در پیشگفتارش اشاره کرده که این کولاژ در کنار سایر اقتباسهای مدرنی که هاینر مولر، تام استوپارد، لوئیس بونوئل، و دیگران بر اساس «هملت» ارائه کردهاند، یکی از بدیعترین رویکردهای معاصر به آثار شکسپیر است. ساختار درخشان این نمایشنامه، تکوین تدریجی آن بر اساس تجربیات اجرایی، ارتباط بنیادین آن با نظریات یان کات و همچنین مقدمهای که ماروویتز بر آن نوشته ازجمله دلایلی بودهاند که مترجم را واداشته که این متن را بهعنوان نمونهای مرتبط با بخش اول کتاب انتخاب و ترجمه کند. مقدمه ماروویتز متنی مفصل و خواندنی است که نکات قابل تأملی درباره «هملت» در آن بیان شده است.
او در ابتدای متنش چند پرسش درباره نمایشنامه مطرح میکند و سپس مینویسد که شخصیت هملت را حقیر میشمارد: «او آدم منفعل، حراف و تحلیلگری است که برای همه چیز دلیل میتراشد. هملت مانند یک لیبرال وراج یا روشنفکر منفعلی است که گرچه میتواند تمام وجوه یک مسئله را توضیح دهد، اما هرگز دست به هیچ کاری نمیزند. آیا هملت، چنان که خود میاندیشد، یک ترسوست، یا صرفا آدمی متظاهر و بازیگری مأیوس است که نقش دانشمند، درباری و سرباز را بازی میکند. به عبارتی دیگر، آیا او همچون یک بازیگر (بازیگری بسیار بد) ایفاگر نقشهای بسیار متنوعی است؟». ماروویتز در ادامه مقدمهاش از وجوه مختلف به بررسی «هملت» میپردازد و دیدگاهی تازه درباره این اثر کلاسیک مطرح میکند. او با استفاده از تکنیک کولاژ، معانی پنهان و کمتر دیدهشده در «هملت» را از درون متن بیرون کشیده و در ساحت اجرا به نمایش درآورده است.
source