در نقد فصل دوم سریال آرکین بررسی میکنیم که این سریال چگونه با داستانی پرهیجان و شخصیتپردازی عمیق، بازگشتی نفسگیر به دنیای پرخطر پیلتوور و زائون ارائه میدهد.
فصل دوم سریال آرکین که از نوامبر 2024 در سه بخش منتشر میشود، بخش اول و دوم آن هماکنون در دسترس قرار دارند و بخش سوم در تاریخ 23 نوامبر (3 آذر 1403) منتشر خواهد شد که پایانبخش این ماجراجویی فراموشنشدنی خواهد بود.
به گفته «کریستین لینکه»، یکی از خالقان این مجموعه، این پایان از همان ابتدا در ذهن سازندگان بوده است. او در بهروزرسانی توسعهدهندگان بازی لیگ افسانهها میگوید:
آرکین فقط نقطهی آغاز سفر بزرگتر ما در داستانسرایی است و همکاری ما با استودیوی انیمیشنسازی فوقالعاده Fortiche Production ادامه خواهد داشت.
«لینکه» تأکید میکند که از همان روز اول برای این سریال پایانی خاص در نظر داشتهاند و اکنون با فصل دوم داستان آرکین به نقطه پایان خود میرسد؛ اما آرکین تنها اولین قصه از داستانهای بسیاری است که میخواهند در دنیای رونترا روایت کنند.
ادامه مطلب در ادامه
بیشتر بخوانید:
برای اطلاع از آخرین اخبار سینمای جهان، میتوانید به بخش اخبار سینما و تلویزیون و برای دانلود فیلمها و سریالهای روز دنیا به کانال تلگرامی فیگار مراجعه کنید.
نقد فصل دوم سریال آرکین
با استفاده از لیست زیر میتوانید به بخش مورد نظر خود مراجعه کنید:
آرکین داستان منشأ دو قهرمان نمادین از بازی لیگ افسانهها را روایت میکند که اتفاقاً خواهر هستند. «جینکس» و «وای»، در میانهی یک جنگ در حال شکلگیری قرار میگیرند؛ جنگی میان شهر آرمانی پیلتوور و دنیای زیرزمینی و تحتفشار زائون.
در پایان فصل اول «جینکس» و «وای» دستخوش تغییرات بسیاری میشوند. «جینکس» شورای تشکیل شده را با خاک یکسان میکند و حالا شهر به دنبال او میگردد.
نقد و بررسی منتقدان به فصل دوم
وبسایت نقد و بررسی راتن تومیتوز با توجه به نقد فصل دوم سریال Arcane به این اثر امتیاز 100% تاییدیه با میانگین امتیاز 9.2 از 10 را بر اساس 30 نقد ثبت شده، اعطا کرده است.
در خلاصه نقد فصل 2 آرکین در وبسایت راتن تومیتوز آمده است:
آرکین تأثیری خیرهکننده از خود به جا میگذارد و با ترکیب شگفتانگیز انیمیشن دو بعدی و سه بعدی و داستانی تأثیرگذار، اقتباسی از یک بازی ویدیویی ارائه میدهد که میتواند به افسانهای ماندگار بدل شود.
«رافائل موتامایور» در مقالهای برای سایت IGN در، نقد فصل دوم آرکین این اثر را کلاسی در حال شکلگیری و ضربه نهایی بر تابوت طلسم معروف اقتباسهای ناموفق بازیهای ویدیویی توصیف کرده است. او اشاره میکند که این سریال برای طرفداران بازی لیگ آو لجندز و همچنین تازهواردها جذاب است، چراکه داستان شخصیتها آن چیزی است که شما را قسمت به قسمت درگیر نگه میدارد؛ اطلاعات دنیای داستان، چاشنی دلپذیری بر این ماجرا است.
تحلیل قسمتهای 1 تا 3 فصل دوم
فصل اول آرکین یک شاهکار بود؛ اثری بینظیر از لحاظ انیمیشن و فیلمبرداری، با شخصیتهای عالی و داستانی تاثیرگذار که جهانی منحصربهفرد و واقعی خلق کرد، فارغ از اینکه آیا تمام ارجاعات به بازی لیگ آو لجندز را تشخیص میدادید یا خیر.
به همین جهت، انتظارات برای فصل دوم نیز بسیار بالا بود. پیش از تحلیل فصل دوم سریال Arcane باید به شما بگویم که این سریال همچنان در فصل دوم نیز خارقالعاده است. فصل دوم نهتنها ضعف نداشت، بلکه از فصل ابتدایی نیز بهتر بود.
اگر فصل اول روی تضادهای شکلگرفته بین شهروندان پیلتاور و سالها ظلم و ستمی که به کینه و دشمنی انجامیده بود تمرکز داشت، دو سوم ابتدایی فصل دوم به مثابه جنگی تمامعیار است.
فضاسازی ابتدایی قسمت ابتدایی نیز دقیقاً نوید این را به ما میدهد که این درگیریها همچنان ادامه خواهند داشت و با مرگ مادر «کیتلین»، ما شاهد انتقام او از «جینکس» و تقابل «وای» با او هستیم. این درگیریها با هر قسمت شدت میگیرند، به طوری که نشان میدهد چگونه رهبریای که به خشونت گرایش دارد، مردمی رادیکال و خشمگین را به وجود میآورد.
آرکین همچنان در مدت زمانی کوتاه حجم زیادی از داستان را ارائه میدهد و همین عنصر میتواند کمککننده مخاطبان باشد تا هیچگاه در این سریال احساس خستگی نکنند. فصل دوم با خطوط داستانی بیشتری که ارائه میدهد، حتی فراتر از مرزهای این شهر را تحت تأثیر قرار میدهند.
داستان همچنان تمرکز خود را روی شخصیتها و مسیرهای فردی آنها حفظ میکند؛ اما این امر مانع از شلوغی بیش از حد یا گیجکنندگی این قسمتها میشود. «هیلی استاینفلد» اجرایی درخشان ارائه میدهد که خشم و شکنندگی «وای» را به خوبی به تصویر میکشد. در صدای او، میتوان کشمکشهای «وای»، تلاش برای یافتن جایگاهش در این نبرد، تصمیمگیری درباره ائتلاف با همان افرادی که والدینش را کشتند و رها کردن «جینکس» را شنید.
از سوی دیگر، «کیتلین» در روزهای سخت مجبور به اتخاذ تصمیمهای دشواری میشود و نشان میدهد که چقدر سخت است تا همزمان آرمانهای خود را حفظ کند و قدرت را نیز نگه دارد؛ اما اینگونه ذهنیت از این شحصیت، میتواند به ما آخر داستان را نشان دهد. او حالا فقط به فکر انتقام است و همین اتفاق، تصمیم «وای» برای کشتن «جینکس» را سختتر میکند. در این میان، «جینکس» نیز همچنان شگفتی میآفریند. حالا او تنهاست و دقیقاً خلاء یک فرد که همراهش باشد، حس میشود.
تحلیل قسمتهای 4 تا 6 فصل دوم
سه قسمت ابتدایی آرکین شاید در انتقال پیامهایی پیرامون نابرابری و سرکوب سیستماتیک چندان پیچیده عمل نکند؛ اما فصل دوم از فیلمنامه قویتری بهره میبرد. فصل دوم در ارائه مفاهیم خود بدون تکیه بر رویکرد کلیشهای پیش میرود.
سه قسمت ابتدایی این فصل بهقدری سکانس اکشن داشت که بهراحتی میتوان گفت طرفدار این ژانر را ارضا میکند. این فصل نه تنها در صحنههای اکشن، بلکه در لحظات آرام و تأثیرگذار مانند اندوه پس از حمله به شورا، جایی که «کیتلین» پس از تحمل درد و احساسات سرکوبشدهاش غمگین است نیز عالی عمل میکند.
ظرافت در تغییرات چهرهها، زبان بدن که احساسات واقعی آنها را نشان میدهد، همگی نشاندهنده عمق هنری کار تیم سازنده است. این تیم نه تنها به خاطر جلوههای بصری، بلکه به خاطر طریقی که شخصیتها را به تصویر میکشد تحسینبرانگیز هستند.
فضاسازی این انیمیشن همچنان بر پایه موسیقی میچرخد. این اتفاق در قسمت اول نیز کاملاً مشهود است. در تمام روند قسمت ابتدایی، ما شاهد موسیقیهایی هستیم که با طیف احساسات بالا پایین میروند.
تحلیل قسمت 3 تا 6 فصل دوم
فصل دوم سریال Arcane در پرده دوم، به طرزی شگفتانگیز از اپیزودهای برجسته پرده اول پیشی میگیرد و با غلبه بر بحران میانی فصل، مخاطبان را با انیمیشنی بینهایت زیبا، داستانی عمیقاً شخصی و شخصیتهای استثنایی، در کنار رازهایی که نوید یک فینال حماسی را میدهند، مبهوت خود میکند.
پایان پرده اول از فصل دوم، داستان را در نقطهای مهیج و تعلیقآمیز رها کرده بود. از یک سو، «کیتلین» به عنوان ژنرال پیلتاور، حکومت نظامی علیه زاون برقرار میکند و از سوی دیگر، چهره مرموزی به نام «سیندج»، یکی از قهرمانان League of Legends، در حال خلق یک موجود گرگینه غولپیکر است. در نقدی که بر پرده اول داشتم، هرچند از کیفیت آن بسیار ستایش کردم، اما نگرانی اصلیام این بود که دو پرده بعدی باید حجم زیادی از داستان را پوشش دهند.
پرده دوم، تقریباً بلافاصله این نگرانیها را بیاساس نشان داد. سریال همچنان با قدرت تمام پیش میرود و هر لحظهای از آن، آمادگی برای رسیدن به نقطه اوج داستان و پایانبندی سریال را نشان میدهد. آنچه بیشتر از همه مرا تحت تأثیر قرار داد، روایت شخصیتر از آن چیزی بود که انتظارش را داشتم، گسترش جذاب خطوط داستانی شخصیتهای مختلف سریال، و البته یک پایان نفسگیر و تعلیقآمیز که تماشاگر را در حیرت رها میکند.
Arcane در این پرده نهتنها استانداردهای خود را حفظ کرده، بلکه عمق بیشتری به روایت و شخصیتها بخشیده است. اکنون، هرگونه نگرانی جای خود را به اعتماد کامل به خالقان سریال داده که این داستان را به شکلی درخور و رضایتبخش به پایان خواهند رساند.
بار دیگر، سریال Arcane و استودیوی انیمیشن فرانسوی Fortiche ثابت میکنند که انیمیشن در سینمای غربی هرگز به این سطح از خلاقیت و شکوه نرسیده است. همانطور که در نقد پرده اول اشاره کردم، Arcane را میتوان در هر لحظه متوقف کرد و قاب متوقفشدهای که روی صفحه ظاهر میشود، آنقدر هنری و زیباست که بهراحتی میتواند زینتبخش دیوارهای یک گالری باشد.
خوشبختانه، استودیوی Fortiche تلاشهای خیرهکننده و درخشان خود را در برخی از صحنههای خاص پرده دوم فصل دوم به نمایش گذاشته که بهسادگی قابل اشاره و برجستهسازی هستند.
آغاز اپیزود پنجم، روایتگر آن است که «وای» از زمان پرده اول تاکنون چه مسیری را طی کرده است. این بخش با نورپردازیهای چشمگیر و مبارزات قاببندیشده که با زیبایی و البته با خشونتی عمدی به تصویر کشیده شدهاند، نزول او به ورطه افسردگی و خودآزاری را به نمایش میگذارد.
اوج اپیزود چهارم فصل دوم، موجود گرگینه سریال را آزاد میکند، درحالیکه پالت قرمز خیرهکنندهای که برای نشان دادن عطش خونین او به کار رفته، توجه هر بینندهای را جلب میکند.
علاوه بر این، تجسم فناوری Hextech، قدرتهای ویکتور، ربایندگان مل و تواناییهای آنها، و غارهایی که زیر زاون با صدا روشن میشوند، تنها گوشهای از جلوههای بصری سریال است که نشان میدهند چگونه Arcane در انیمیشن به سطحی رسیده است که حتی تعریف و تمجید از آن نیز کافی به نظر نمیرسد. Arcane نهتنها مرزهای زیباییشناسی انیمیشن را جابهجا میکند، بلکه مخاطب را با هر قاب و صحنهای مسحور خود میسازد.
تحلیل قسمتهای 7 تا 9 فصل دوم
پس از پخش و تماشای سه قسمت پایانی سریال حماسی آرکین، میتوانیم با خیال راحت به این انیمیشن لقب بهترین انیمیشن سریالی را بدهیم. انیمیشن سریالی آرکین در سه قسمت پایانی خود وظیفهای سنگین بر دوش داشت؛ اما سازندگان این سریال از پس تمامی این وظایف بر آمدند.
تکمیل یک داستان جاهطلبانه و همزمان گشودن راهی برای انیمیشنهای آینده خود، کاری بود که فقط این سریال میتوانست آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهد.
داستان پرتنش و خونین «وای» و «جینکس» که در قسمت قبلی با ربودهشدن «وای» و «کیتلین» به اوج رسید، این خواهران را بیش از پیش در دل توطئهای عمیق و فرارناپذیر فرو میبرد. هرچند سریال با موفقیت توانسته بار احساسی و تعلیق موجود در داستان را به تصویر بکشد.
بخش سوم انیمیشن نیز خیرهکننده و با دیالوگهای جذاب و شیمی بینظیر میان شخصیتها را به همراه داشت و همچنان مخاطب را در دنیای League of Legends غرق میکرد و تجربهای کمنظیر از اقتباس ارائه داد.
نگرانی اصلی در رابطه با این سه قسمت، نیمهکاره ماندن داستان هر شخصیت بود که باز هم سازندگان به خوبی و با تمرکز تمام آن را ارائه دادند. «اکو»، «هایمردینگر»، «ویکتور» و «جیس» از جمله شخصیتهایی بودند که با پایانی امیدوار کننده و همچنین حماسی به پایان این قصه رسیدند.
در عمق بخش سوم داستان سریال آرکین، شخصیتهای منفی نه صرفاً به عنوان نمادهای شر، بلکه به عنوان انسانهایی پیچیده و آسیبدیده به تصویر کشیده میشوند.
«سیلکو»، با تمام اعمال شوم خود، لحظاتی از همدردی را برمیانگیزد و «جینکس» نیز در جایگاه یک قهرمان تراژیک، قربانی شرایط درهمریخته خود است. او نه تنها شایسته چنین سرنوشتی نیست، بلکه در هر گام احساس خیانت را تجربه میکند؛ انگار دنیا در هر لحظه علیه او توطئه میکند و هیچکس قابل اعتماد نیست.
تلاشهای او برای پیوستن مجدد به «وای»، بارها و بارها به دلیل ذهن آشفته و حسادت غیرمنطقیاش نسبت به «کیتلین» متوقف میشود. بخش پایانی آرکین نیز نشان میدهد که پشت هر طرح شیطانی، فردی با روحی زخمخورده و باور به درستی کارهایش ایستاده است.
در این میان، رابطه احساسی میان «وای» و «کیتلین» نه تنها از پرده قبلی محو نشده، بلکه با گذشت زمان عمق بیشتری پیدا کرده است. در مواجهه با جهانی که در آستانه فروپاشی قرار دارد، این دو زن نزدیکتر از همیشه به یکدیگر میشوند.
فصل پایانی سریال در پرداختن به خطوط روایی متعدد، از جمله جاهطلبیهای «جیس» در شورای شهر و ورود خانواده «مل» به ماجرا، به وضوح با چالش مواجه شد؛ اما از پس آن بر آمد.
سریال در تلاش برای بسط این موضوعات به یکدیگر جاهطلبانه عمل میکند و زمان محدود نیز مانع از اجرای بینقص این ایدهها نمیشود. این تعهد به روایت گسترده و پرجزئیات تحسینبرانگیز است و نتیجه نهایی را قابل قبول میکند.
جمعبندی
آرکین در فصل پایانی خود با موفقیتی خیرهکننده، داستانی پیچیده و پرجزئیات را به سرانجامی باشکوه رساند. شخصیتپردازی عمیق «جینکس»، و تعاملات احساسی میان «وای» و «کیتلین»، باعث شد که سریال با مخاطبانش پیوندی عاطفی برقرار کند.
در عین حال، جاهطلبی سازندگان در گسترش خطوط داستانی متنوع، از جمله داستانهای فرعی «جیس» و «مل»، در کنار محدودیت زمانی، نه تنها به روایت آسیب نزد، بلکه آن را به اثری قابل تحسین و منحصربهفرد بدل کرد. آرکین با ارائه پایانی تأثیرگذار و همزمان امیدبخش، جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین انیمیشنهای سریالی تثبیت کرد.
وبسایت فیگار در نقد فصل دوم سریال آرکین به این اثر نمره 10 از 10 را میدهد.
بیشتر بخوانید:
نظر شما دربارهی مطلب نقد فصل دوم سریال آرکین چه بود؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنت با فیگار و دیگر کاربران به اشتراک بگذارید.
source