مهدی زارع: در ۲۱ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۴۸ به وقت محلی، زلزله‌ای به بزرگای 7.3 ازگله و کل شهرستان سرپل ذهاب‌ در استان کرمانشاه را لرزاند. 640 کشته و بیش از 10 هزار نفر زخمی شدند. مرور این رویداد ناگوار در هفتمین سالروز آن به ما اجازه می‌دهد تا برنامه‌ریزی، آمادگی، کاهش ریسک و واکنش‌ها را بر‌اساس عملکرد‌ها در ایران دوباره بررسی کنیم و روند‌ها را بهبود بخشیم.

در زلزله ازگله فناوری‌های رایانه‌ای مانند سرویس پیام‌رسانی تلگرام بسیار سودمند بودند؛ چرا‌که به اطلاع‌رسانی سریع و به بسیج حمایت محلی و ملی برای قربانیان این فاجعه کمک کرد. تلگرام در ۱۰ اردیبهشت ۹۷، حدود شش ماه پس از زلزله سر‌پل ذهاب، در ایران فیلتر شد و از دسترسی کاربران خارج شد. رسانه‌های اجتماعی نه‌تنها کمک فوری به هزاران نفر پس از زلزله را تسهیل کردند، بلکه به قربانیان، دوستان و خانواده‌ها این امکان را دادند تا اطلاعات ارزشمند و به‌موقع را به اشتراک بگذارند. این کمک بزرگی در تلاش‌های امداد‌و‌نجات برای آسیب‌دیدگان این رویداد بود. تجربه استفاده مفید از شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها در سال‌های بعد، در زلزله ششم فوریه 2023 قهرمان‌مرش ترکیه نیز به گستردگی نشان داده شد.

از مهم‌ترین نقاط قوت مدیریت بحران در زلزله ازگله 1396، می‌توان به کمک سازمان‌های مردم‌نهاد و مشارکت شهروندان اشاره کرد. همچنین مهم‌ترین نقاط ضعف، نبود مدیریت یکپارچه شهری در شهر‌های آسیب‌دیده سرپل ذهاب، اسلام‌آباد غرب، کرند، گیلان‌غرب و ثلاث باباجانی و نبود نیروی عملیاتی کافی در ساعات اولیه بعد از حادثه برای پاسخ‌گویی به زلزله و آگاهی و دانش پایین مردم در مواجهه با بحران بود. بسیار از بناهای فروریخته در زلزله ازگله، به‌ویژه در محله فولادی سرپل ذهاب و در ساختمان‌های مسکن مهر اسلام‌آباد غرب، از بناهای جدید‌ساز اما بسیار ناپایدار بودند و عملا بناهایی بودند که به صورت بافت فرسوده جدید بدون هرگونه نظارت بر اجرای کامل مقررات ساختمانی احداث شده بودند.

در پیمایشی که بعد از زلزله خبر‌گزاری ایسنا انجام داد، برخی ساکنان به مشاهدات‌ خود اشاره کردند. آرش ساکن «کرند» است. شهری در نزدیکی سرپل‌ ذهاب که خسارت کمتری در مقایسه با ازگله، سرپل‌ ذهاب و‌… به آن وارد شد. او می‌گوید: آن شبی که زلزله آمد، ما به روستاهای اطراف رفتیم؛ چر‌اکه می‌گفتند خرابی آنجا بیشتر است. در وهله اول‌، سریعا برق‌ها قطع شد و فقط صدای جیغ بود که به گوشمان می‌رسید. تاریکی اولین چیزی بود که به سراغ ما آمد. به محض اینکه برق قطع شد و تاریکی منطقه را فرا‌گرفت، احساس کردیم دیگر در این دنیا وجود نداریم. حس جهنم را تجربه کردیم. اول از سلامت اطرافیانمان مطمئن شدیم و بعد شنیدیم که در سرپل ذهاب زلزله کشته زیادی داده است. چند دقیقه‌ای طول نکشید‌ تا صداهای آژیر آمد و فهمیدیم که اوضاع خوب نیست. ما با خودروهای سواری خودمان به مناطق زلزله‌زده رسیدیم. زمانی که رسیدیم همه‌جا تاریک بود اما دیدیم که همه خانه‌ها ریخته است. صدای جیغ و فریاد می‌آمد. همه بر سر خود می‌زدند و نام‌هایی را صدا می‌کردند. هرکسی به سویی می‌دوید و یکی از اعضای خانواده‌اش را صدا می‌کرد. ما هم شوکه بودیم و نمی‌دانستیم چه کنیم. در بهت‌و‌حیرت بودیم و هر‌کسی سعی می‌کرد در حدی که می‌تواند کمک کند. غوغایی بود. بسیار لحظات سختی بود و در گوش همه صدای آژیر و داد بود. دقیقا تا خود صبح همه می‌دویدند. دقیق نمی‌دانستیم باید چه کار اصولی انجام دهیم و بچه‌های هلال‌احمر هم گاهی می‌گفتند که اگر در کاری تخصص ندارید آن را انجام ندهید، چون ممکن است اوضاع بدتر شود. راست هم می‌گفتند اما واقعیت این بود که در آن شرایط هر‌کسی فکر می‌کرد باید کاری انجام دهد تا زودتر کسی را دربیاوریم. البته اغلب موفق نمی‌شدیم، چون کسی نمی‌دانست که دقیقا باید چه کند. زمانی که روز شد اوضاع بهتر شد و از شوک اولیه خارج شده بودیم. آنجا بود که فهمیدم اکثر مردم ما اطلاعی ندارند که در هنگام زلزله چه کاری باید انجام دهند.

ضمنا‌ محمد ساکن یکی از روستاهای دشت‌ذهاب است. او به ایسنا گفته:‌ «وقتی زلزله رخ داد ما شاهد یک بی‌برنامگی بودیم. در امدادونجات مشکلی نبود، اما وقتی زمان توزیع کمک‌های امدادی رسید مشکلات زیاد شده بود. انگار هیچ نظارتی نبود. ما تا چند روز نمی‌دانستیم باید چه ‌کار کنیم. خدا را شکر خسارت جانی زلزله به خانواده ما سطحی بود و بیشتر خسارت ریالی به ما وارد شد، اما در آن شرایط هم ما نمی‌دانستیم باید کجا برویم. یک روستا آن‌ورتر امکاناتی را دریافت کرده بود که اصلا به روستای ما نیامده بود.‌ ما اگر چیزی می‌خواستیم نمی‌دانستیم باید به کجا برویم. حالا در شهر وضعیت کمی بهتر بود و مردم می‌دانستند باید به کجا بروند اما برای ما این‌طور نبود‌. وقتی هم که زمان بازسازی شد، …اما خیلی از کارها را ما خودمان انجام دادیم. مثلا جوی آب درست کردیم، بخشی را برای زباله‌ها ایجاد کردیم و… . در‌واقع بعد از زلزله و از سر ناچاری مردم ما خیلی با هم همراه‌تر شدند. این همراهی البته در شهرها کمتر بود، اما در روستاها بیشتر بود. ما انتظار داشتیم در زمان کوتاه‌تری به ما رسیدگی می‌شد‌».

کانون زمین‌لرزه پنج‌کیلومتری شهر ازگله کرمانشاه و ۳۲‌کیلومتری حومه شهر عراقی حلبچه بود. چندین پیش‌لرزه قبل از زلزله اصلی با بزرگای ۷.۳ حوالی ساعت ۲۱ تا ۲۱:۴۸ اتفاق افتاده که موجب هشیاری مردم شد که بزرگ‌ترین این پیش‌لرزه‌ها به قدرت 4.5 در ساعت 21 ثبت شد. این زلزله هفت شهر و بیش از هزارو 900 روستای کرمانشاه را تحت تأثیر قرار داد و خسارت مالی برآوردشده در هفته‌های اول حدود هزار‌و 500 میلیارد تومان بود (حدود 370 میلیون دلار به قیمت دلار آذر 1396). در نزدیکی اولین سالروز زلزله، اعلام شد که 9 هزار میلیارد تومان در این منطقه برای بازسازی و بهسازی هزینه شده (حدود 600 میلیون دلار به قیمت دلار آبان 1397). بسیاری از سازمان‌های دولتی به‌خوبی هماهنگ و چابک نبودند و فناوری‌های فعلی و اطلاعاتی به‌روز در مورد منطقه‌ای که نیاز به تلاش‌های امدادی داشت، نداشتند. شاید در نتیجه‌ زلزله‌زدگان تمایل داشتند برای نجات و امداد به افراد خانواده و شبکه‌های اجتماعی خود متکی باشند تا به سازمان‌ها و خدمات دولتی. این ممکن است تا حدی به دلیل بی‌اعتمادی آنها به خرد و کارآمدی مقامات دولتی وقت در واکنش و مدیریت سوانح باشد. برای مثال، آسیب قابل توجهی که به بیمارستان‌های تازه‌ساز اسلام‌آباد و سر‌پل ذهاب وارد شد و هر ‌دو با عمر کمتر از یک سال از زمان ساخت‌، در اثر زلزله آسیب‌های شدید دیدند و از دسترس خارج شدند.

 

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *