اندیشکده آمریکایی “سوفان” در مطلبی که در وبگاه این اندیشکده منتشر شده، به نقش تعیین کننده ایران در سیاست خارجی دولت دوم ترامپ اشاره و تاکید کرده سیاست خارجی دولت دوم ترامپ تا حدود زیادی درگیر مساله ایران خواهد بود.
به گزارش عصرایران، این اندیشکده آمریکایی در مقاله خود نوشت:
دولت دوم ترامپ در 20 ژانویه 2025 و در بحبوحه بحران سیاست خارجی که ایران یکی از اضلاع مهم آن است، روی کار خواهد آمد. ایران و اسرائیل هر کدام دو بار در طول سال 2024 به خاک یکدیگر حمله کرده اند – عبور از خط قرمزی که هر دو طرف پیشتر از آن حذر داشتند.
بر اساس چندین گزارش، ایران در حال تدارک حمله بزرگ دیگری به اسرائیل برای تلافی حملات اسرائیل در 26 اکتبر 2024 به سایتهای دفاع هوایی و موشکی ایران است. اسرائیل متعهد شده است که چنین حمله ای، حتی اگر توسط “گروه های نیابتی” ایران انجام شود، پاسخی نامتناسب علیه اهداف اقتصادی و احتمالا هستهای ایران درپی خواهد داشت.
در صورت انجام این حملات متقابل، درگیریهای منطقهای پس از 7 اکتبر بین اسرائیل و ایالات متحده از یک طرف و ایران و شرکای “محور مقاومت” آن از جمله حزبالله، حماس، جنبش حوثیها در یمن و شبه نظامیان عراقی و سوری به سمت یک جنگ همه جانبه و فراگیر تشدید خواهد شد. در حالی که تهدید دولت اسلامی (داعش) مقامات آمریکایی را در دوره اول ترامپ درگیر کرد، ایران و محور مقاومت آن مطمئنا در راس دستور کار دومین دوره ترامپ در خاورمیانه قرار خواهند گرفت.
بازگشت ترامپ به قدرت نه تنها با تنش های منطقه ای که ایران و شرکای آن را درگیر میکند، بلکه با برنامه هستهای ایران که از زمان پایان دوره اول ترامپ در ژانویه 2021 به طور قابل توجهی گسترش یافته، همزمان شده است. تصمیم ایران برای افزایش پیوسته ذخایر اورانیوم 60 درصدی خود تنها یک گام کوچک تا ظرفیت غنی سازی 90 درصدی فاصله دارد.
خروج از برجام با تحمیل سیاست “فشار حداکثری” ترامپ بر تهران با محوریت اجرای دقیق تحریمهای ثانویه جامع به رهبری ایالات متحده بر تمامی بخش های اقتصاد ایران، از جمله صنعت نفت، همراه شد. به هر حال، دولت جدید قصد دارد سیاست فشار حداکثری را با تمرکز بر قطع فروش نفت ایران به عنوان بخشی از یک استراتژی تهاجمی برای تضعیف توانایی تهران برای تامین مالی متحدان مسلح منطقهایاش و برنامههای هستهای و موشکی، بازگرداند. با این حال، سیاست فشار حداکثری اعمال شده در دولت اول ترامپ نتوانست اهداف خود را محقق کند و مشخص نیست که بازگشت به استراتژی فشار حداکثری پس از سال 2025 نتیجه ای بهتر از دوره اول داشته باشد.
طی 4 سال گذشته ایران توانسته برنامه هستهای خود را پیش ببرد، به رغم اینکه مقامات آمریکایی در دولت بایدن تمام جنبههای اصلی معماری تحریمهای فشار حداکثری ایران را حفظ کردهاند. با روی کار آمدن ترامپ، ایران تنها چند هفته فاصله تا به دست آوردن مواد شکافت پذیر کافی برای ساخت یک سلاح هسته ای فاصله دارد.
البته مونتاژ مکانیسم انفجار برای یک بمب هسته ای ممکن است به چندین ماه آزمایش بیشتر نیاز داشته باشد. چالش دیگر دولت آینده ایالات متحده، اظهارات اخیر برخی مقامات ایران، از جمله کمال خرازی، مشاور ارشد رهبر ایران است که تاکید کرده حملات اخیر اسرائیل به ایران ممکن است رهبری ایران را وادار به تصمیم گیری برای ادامه ساخت زرادخانه هسته ای کند.
ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی خود نشان داد که از تصمیم اسرائیل برای حمله به سایت های هسته ای ایران حمایت می کند. اظهارات او و بسیاری از همکارانش حاکی از آن است که دولت جدید از همکاری اسرائیل و ایالات متحده برای مقابله نظامی با چالش هستهای ایران حمایت میکند – حتی اگر انجام این کار برخلاف قصد ترامپ برای کاهش تنشهای جهانی باشد.
“ماریانو گروسی”، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز یکشنبه اعلام کرد که برای کسب اطلاعات فنی به ایران سفر خواهد کرد، شاید در تلاش برای اطمینان دادن به تیم سیاست خارجی آمریکا که پرونده هستهای ایران همچنان از طریق مذاکره قابل رسیدگی است. گروسی در تهران برای اجرای توافقنامه مشترک ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مارس 2023 برای گسترش بازرسیها از برنامه هستهای ایران، مذاکره خواهد کرد.
ایران همچنین قابلیتهای حمله سایبری و همکاری خود با شبکههای جنایی را افزایش داده است. 3 روز پس از پیروزی ترامپ در انتخابات، وزارت دادگستری ایالات متحده اعلام کرد که “اف بی آی” توطئه ایران برای ترور ترامپ را قبل از انتخابات خنثی کرده است. ایران همچنین برای ترور مقامات دوره اول ترامپ که مسئول سیاست فشار حداکثری و تصمیم به ترور ژنرال قاسم سلیمانی بوده اند، طراحی و برنامه ریزی کرده است.
با این حال، ژئوپلیتیک جهانی و منطقهای در حال تحول از زمان اولین دولت ترامپ، بدون شک تلاشهای مجدد ترامپ برای فشار بر تهران را پیچیده خواهد کرد. چین نیز مانند سایر طرف های توافق هسته ای ایران، در سال 2018 با خروج آمریکا از برجام مخالفت کرد و تحریم ها را مجددا علیه تهران اعمال نکرد.
از آن زمان، چین – علیرغم تحریمهای ایالات متحده که خرید نفت ایران را جریمه میکند، – به طور فزایندهای حجم عمده نفت ایران را خریداری کرده و به اوج نزدیک به 2 میلیون بشکه در روز در ماه سپتامبر رسیده است.
وال استریت ژورنال هفته گذشته گزارش داد که دولت جدید ترامپ با تهدید به تحریم بنادر خارجی، به ویژه بنادر چین و بازرگانانی که در چرخه خرید و فروش نفت ایران فعالیت دارند، به سرعت برای خفه کردن درآمد نفتی ایران اقدام خواهد کرد.
با این حال، خوش بینانه ترین ارزیابی ها حاکی از آن است که این اقدامات تنها صادرات نفت ایران را تا 30 درصد کاهش می دهد. بر اساس این سناریو، حجم صادرات نفت ایران هیچ وقت به سطح تقریبا صفر یا 250 هزار بشکه در روز در طول همهگیری کووید-19 در سال 2020 کاهش نمییابد. هر گونه تلاش دولت ترامپ برای کاهش فروش نفت ایران به چین، ناگزیر با طیفی از دیگر مسائل دوجانبه ایالات متحده و چین از جمله تجارت، تعرفه ها، امنیت آسیای شرقی، حفاظت از مالکیت معنوی و… درهم آمیخته و پیچیده خواهد شد.
از سال 2021، ایران روابط نزدیکی با روسیه ایجاد کرده است که عمدتا بر اساس توافق تهران برای تامین پهپادهای پیشرفته به مسکو که علیه اوکراین استفاده می شود و همکاری مستمر آنها برای تامین امنیت حکومت بشار اسد در سوریه است.
در حالی که روسیه یک دهه پیش از تلاش های آمریکا و اروپا برای وادار کردن ایران به محدود کردن برنامه هسته ای خود حمایت می کرد، اما مسکو دیگر از فشار چندجانبه بر برنامه هسته ای ایران حمایت نمی کند. در سالهای اخیر، روسیه و چین ایران را در چندین سازمان چندجانبه مانند “سازمان همکاری شانگهای” و “بریکس” عضو کردهاند که میتوانند به ایران در کاهش اثرات تشدید تحریمهای آمریکا کمک کنند.
علاوه بر این، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از زمان خروج ترامپ از قدرت در سال 2021 روابط خود را با ایران بهبود بخشیده اند. همه آنها به دنبال کاهش تنش منطقه ای هستند. رهبران خلیج فارس ابراز نگرانی کردهاند که درگیریهای جاری بین ایران و اسرائیل ممکن است به منطقه خلیج فارس سرایت کند و تلاشهای آنها برای تمرکز بر توسعه اقتصادی را از مسیر خارج کند.
از سوی دیگر، دولت بعدی ترامپ می تواند انتظار افزایش حمایت رهبران اروپایی برای فشار اقتصادی بر تهران را داشته باشد. رهبران اروپایی در واکنش به کمک ایران به تلاش های جنگی مسکو در اوکراین، سیاست های خود را در قبال ایران سخت تر کرده اند.
برخی از رهبران اروپایی از “بازگشت فوری” همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران مطابق با مفاد قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل (اعمال مکانیسم ماشه) که برجام را در حقوق بینالملل تثبیت میکند، حمایت میکنند. مقامات ایالات متحده تا به امروز از رهبران اروپایی نخواسته اند که مکانیسم ماشه را فعال کنند، به این امید که همکاری تهران در کاهش تنش منطقه ای را جلب کنند.
دولت آینده ترامپ احتمالا از اروپایی ها بخواهد این مکانیسم را فعال کند، زیرا بر این باور است که انجام این کار اهرمی را به تلاش های واشنگتن برای وادار کردن پکن، مسکو و سایر پایتختها به تحریم ایران اضافه میکند.
بسیاری از کارشناسان ارزیابی میکنند که همکاری گسترده با تحریمهای ایالات متحده علیه ایران میتواند تهران را به مذاکره با مقامات ترامپ در جستجوی توافقی گسترده بر روی موضوعات عمده باقیمانده سوق دهد – توافقی که رئیسجمهوری منتخب گفته است به شدت از آن استقبال خواهد کرد.
source