1
اگر به دنبال یک ارزیابی سریع از قسمت پایانی سریال پنگوئن (The Penguin) هستید، این را باید بدانید که این قسمت همان تعریف از یک قسمت عالی از دنیای سریال و تلویزیون است. نه فقط سریالی از دیسی و نه فقط سریالی کمیک بوکی بلکه کل سریالها. این در حالی است که برخی از قسمتهای قبلی سریال نیز واقعاً عالی بودند و جزو بهترین قسمتها در بین کل سریالهای دیسی محسوب میشوند. گاهی اوقات، تماشای سریال «پنگوئن» دشوار است چراکه به همان اندازه که عالی بوده، گاهی اوقات چالشبرانگیز و تحریکآمیز است و این موارد در قسمت ۸ بسیار بیشتر شدند.
قسمت هشتم سریال «پنگوئن» بلافاصله پس از اتفاقات قسمت قبلی و انفجار بزرگی رخ میدهد که امپراتوری آزوالد را نابود کرد و باعث ویرانی بخشی از شهر گاتهام شد و نبرد سوفیا و آزوالد را به یک نقطه حساس رساند. مردان سوفیا، آزوالد را دستگیر کردند و یک جدال وحشتناک بین پنگوئن و مادرش درباره مرگ برادرانش توسط سوفیا برنامهریزی شد. از اینجا، آز تلاش دارد تا خودش را از پایینترین حالتش به موقعیتی برساند که رقیب و دشمن بتمن در فیلم The Batman Part II باشد.
قسمت پایانی سریال «پنگوئن» توسط جنیفر گتزینگر کارگردانی شده و داستان کاراکترهای اصلی را به پایان رسانده و همچنین ادامه داستان آزوالد کابلپات را به فیلم سینمایی «بتمن ۲» موکول کرده است. این سریال یک موفقیت عالی بوده، موفیتی عظیم، مهیب، تکان دهنده و تحریکآمیز که توانسته به خوبی تمرکز را از روی داستان بتمن بردارد و روی دشمن او قرار بدهد.
یک صحنه تأثیرگذار و ماندگار
یکی از صحنههای پایانی در این قسمت، بین آز و ویک با بازی رنزی فلیز است که بدون شک یکی از عمیقترین صحنههای این سریال به شمار میرود. این از آن دسته صحنههایی است که حس خفهکنندهای به بیننده میدهد که به خاطر اجراهای استثنایی بازیگران و همچنین داستان آن است.
پویایی بین این دو قسمت در قسمتهای قبلی به خوبی ایجاد شده است. ویک توانسته بهعنوان زیردست آز رشد کند و یکی از مدافعان مردم شهر گاتهام بوده است؛ او همیشه کلید آز برای درک پایانش و همچنین قدرتش است. قسمت پایانی نیز مبادلات ظریفی از محبت واقعی از ویک نسبت به رئیسش دارد که باعث میشود این داستان بسیار تأثیرگذارتر باشد.
تبدیل شدن آز به پنگوئن
لازم بود که پنگوئن بار دیگر بر آز چیره شود چراکه راستش را بخواهید، شخصیت آز بیش از حد دوستداشتنی شده بود. مهم نیست که او چه کاری انجام بدهد، نقشآفرینی کالین فارل به قدری جذاب بوده که باعث شده تا بیننده واقعاً این شخصیت برایش مهم باشد. این مسئله در کل سریال به زیبایی به نمایش گذاشته شده بود چراکه در این سریال، او شخصیت اصلی داستان است.
با این حال، در قسمت پایانی، همه چیز با یک صحنه به معنای واقعی کلمه تغیر میکند. این صحنه به زیبایی توانسته نشان بدهند که شخصیت آز کابلپات چقدر نفرتانگیز است و همین نیز بار دیگر تحسین بینندهها را به همراه داشته است. ترفندهایی که سازندگان درباره احساس خوبی داشتن درباره موارد مختلف به شما میدهند، باعث شدند تا همه چیز تأثیر بیشتری بگذارند. این هنر داستانسرایی است که در سطح بالایی در اینجا به کار گرفته شده است.
اجتناب سریال از مشکل بزرگ دنیای سینمایی مارول
سریالهای دنیای سینمایی مارول و سرویس آنلاین دیزنی پلاس به دلیل یک مشکل در ژنتیکشان با مشکل مواجه شدند و این مشکل این بوده که آنها با اینکه باید برای مخاطبان جذاب باشند، روی خط داستانی فیلمها تأثیری ندارند و در عین حال باید داستان همان خط داستانی را گسترش بدهند. به همین دلیل است که این سریالها واقعاً روی آنچه که داستان فیلمها ارائه میدهند، بیتأثیر هستند. به همین خاطر نیز این سریالها از لحاظ داستانی در همان نقطهای که شروع میشوند، به پایان میرسند و اتفاق خاصی در آنها رخ نمیدهد.
سریال «پنگوئن» نیز میتوانست در همین دام بیفتد، با توجه به اینکه داستانش یک داستان مکمل برای فیلمهای «بتمن» است. ما میدانستیم که در پایان فیلم اول وضعیت آز در شهر گاتهام چگونه است و حضور او در رأس دنیای جرم و جنایت شهر گاتهام برای فیلم دوم بدون این سریال هشت قسمتی نیز همچنان منطقی به نظر میرسید. همین مسئله ساده باعث میشود تا کسانی که این سریال را ندیدند نیز بتوانند فیلم دوم را درک کنند.
اما همچنان تماشای سریال «پنگوئن» ضروری است چراکه کیفیت بسیار بالایی دارد و سفر بازگشت به قدرت آزوالد کابلپات را به طرز باورنکردنی و بینظیری روایت کرده است. همین مسئله را نمیتوان درباره سریالهای دنیای سینمایی مارول گفت.
نقشآفرینیهای درخشان بازیگران
سازندگان سریال «پنگوئن» در قسمت پایانی موفق شدند تا برخی از بهترین اجراها را از بازیگران بگیرند. کالین فارل بار دیگر توانسته عالی ظاهر شود، به ویژه زمانی که با استرس عاطفی وحشتناکی دست و پنجه نرم میکند. تماشای او در صحنه بازجویی که قسمت را به اوج خودش میرساند، واقعاً خیرهکننده است. اینکه او توانسته چنین ظرافتهایی را در نقشآفرینی خودش آن هم در زیر چنین گریم سنگینی ارائه کند، واقعاً شگفتآور است. او این کار را بار دیگر در دیوانهکنندهترین لحظه آز انجام میدهد؛ فقط نتیجه کار او نیست که تأثیرگذار است بلکه نحوه بیرحمانهای که دوربین نمایی سرکش از این شخصیت به نمایش میگذارد، واقعاً این اثر را متمایز کرده است.
کریستین میلیوتی نیز دوباره عالی ظاهر شده و در همان صحنه بازجویی، او بهترین هنرنمایی خودش را ارائه میکند. بسیاری از شروران بتمن به دلیل بی ثباتی ذهنی خودشان شناخته میشوند اما حمله دقیق این شخصیت به مهمترین رابطه آز واقعاً انتقامی حساب شده بوده است. شکافهای عاطفی که ظاهر میشوند، واقعاً مهم هستند و همین هنرنمایی کریستین میلیوتی سبب شده تا بینندهها داستانهای بیشتری از شخصیت سوفیا بخواهند.
دیر اوکانل کاری را که همیشه در این سریال به خوبی انجام داده، دوباره تکرار میکند. او هر دو سمت شخصیت فرانسیس کاب، چه بی رحمانه و چه محاسبهگر را به خوبی به نمایش گذاشته است. هنرنمایی دیر اوکانل در قسمت پایانی برخی از شدیدترین و کلاستروفوبیکترین صحنههایی را به نمایش میگذارد که بینندگان تاکنون دیدند.
سپس رنزی فیلز که زیردست پنگوئن بوده واقعاً توانسته هنرنمایی بسیار خوبی ارائه بدهد. ویکتور شخصیت کم اهمیتتری است اما این باعث نشده تا هنرمندانه ساخته نشود؛ قوس داستانی او عمق دارد و پویایی ایجاد شده بین او و آز بسیار خوب است. بدون هنرنمایی او، این قسمت میتوانست تأثیرگذاری خودش را از دست بدهد.
سخن پایانی
اگر از همان ابتدا به تماشای این سریال نشستهاید، باید بدانید که سریال «پنگوئن» توانسته یکی از بهترین قسمتهای پایانی تاریخ تلویزیون را به ارمغان بیاورد. این سریال بسیار هوشمندانه است و واقعاً تماشای دوباره آن باعث میشود تا برخی دیگر از جنبههای متفاوت آن را درک کنید و این هیچ چیزی از جادوی آن کم نمیکند.
مت ریوز میتواند بسیار خوشحال باشد که لورن لوفرانک کسی است که جهان بتمن را بسیار گستردهتر کرده است. امروزه آثار کمیک بوکی بسیار زیادی ساخته میشوند ولی این چنین فرد بااستعدادی به همراه نویسنده و کارگردان هر کدام از قسمتها باعث شدند تا این اثر چنین کیفیت بالایی داشته باشد. شاید سریال «پنگوئن» تمام شده باشد اما داستان پنگوئن ادامه دارد.
source