صنعت سلامت به مسیری رفته است که از هدف اصلی خود، یعنی بهبود کیفیت زندگی و حفظ سلامتی افراد، فاصله گرفته و به عرصهای سودآور تبدیل شده است.
به گزارش آنا-زهرا ردشیری؛ در سالهای اخیر، صنعت سلامت به مسیری رفته است که از هدف اصلی خود، یعنی بهبود کیفیت زندگی و حفظ سلامتی افراد، فاصله گرفته و به عرصهای سودآور تبدیل شده است. در این مسیر، توسعهی بیمارستانها، تولید داروهای جدید و تجهیزات پزشکی، بهجای رفع نیازهای واقعی بیماران، بیشتر به دنبال کسب درآمد و جذب سرمایه بودهاند.
آیا سلامت، کالایی است که میتوان آن را به تجارت سودمحور تبدیل کرد؟ پیامدهای این روند برای جامعه و بیماران چیست؟تجاریسازی حوزهی سلامت، در سراسر جهان بحثبرانگیز شده و به نظر میرسد هدف اصلی این صنعت یعنی ارتقای کیفیت زندگی و سلامت عمومی در حال تبدیل شدن به کالایی سودمحور است. امروزه، ارائه خدمات سلامت، از ساخت بیمارستانهای خصوصی تا تولید داروهای نوین و تجهیزات پزشکی پیشرفته، به شکلی است که بیشتر به سرمایهگذاری اقتصادی میماند تا اقدامی انسانی!
در این روند، بیمار بهجای آنکه کانون اصلی توجه باشد، به منبع درآمدی تبدیل شده که شرکتها و سرمایهگذاران بزرگ، هزینههای بالایی را به او تحمیل میکنند. برای نمونه، برخی بیمارستانها و مراکز درمانی، از پذیرش بیماران نیازمند به درمانهای اورژانسی سرباز میزنند و اولویت را به بیمارانی میدهند که توانایی پرداخت هزینههای بالاتر را دارند.
از طرفی، داروسازان بزرگ و شرکتهای تولید تجهیزات پزشکی، به جای توجه به بیماریهای بومی و درمانهای حیاتی، سرمایهگذاری بیشتری روی تولید داروهای خاص و تجهیزات پیشرفتهای میکنند که سود بالاتری به همراه دارد. این روند به قیمت عدم دسترسی بسیاری از افراد به داروهای اساسی و تجهیزات مورد نیاز به پایان میرسد.
همچنین تبلیغات گسترده در این زمینه نقش مهمی در شکلگیری نگاه تجاری به سلامت دارد. تبلیغات داروهای خاص، روشهای درمانی جدید و حتی محصولات بهداشتی، اغلب به شکلی اغراقآمیز ارائه میشود که افراد به اشتباه احساس نیاز به استفاده از این محصولات را پیدا میکنند. این در حالی است که بسیاری از این خدمات و محصولات، صرفاً هزینههای اضافی هستند که نیاز اساسی به آنها وجود ندارد.
این نگاه تجاری، بهخصوص در کشورهای در حال توسعه، اثرات منفی جدی به همراه دارد. در این کشورها، افراد زیادی از اقشار ضعیف و متوسط جامعه به دلیل هزینههای بالا قادر به دسترسی به خدمات پزشکی پایهای نیستند و در نتیجه، نیازهای سلامتی آنان بیپاسخ میماند. به عبارت دیگر، تجاریسازی سلامت نهتنها به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک نمیکند، بلکه باعث افزایش نابرابری در دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی میشود.
در این شرایط، لازم است سیاستگذاران حوزهی سلامت، چارچوبهایی ایجاد کنند که تأکید بر انسانیت و مسئولیتپذیری در برابر سلامت افراد داشته باشد و مانع از آن شود که منافع مالی بر منافع جامعه غالب شود. نگاهی انسانیتر و متعادلتر به سلامت، راهی برای بازگشت به رسالت اصلی صنعت پزشکی و درمانی خواهد بود و این مسئله نیازمند همکاری تمامی ارکان جامعه است.
source