در یک پژوهش بررسی شد؛
پژوهشگران روابط بینالملل و علوم سیاسی، همگی معتقدند که سطح توانمندیهای علم و فناوری رابطه مستقیمی با اقتدار ملی کشورها و رابطه غیرمستقیمی با منزلت آنها در صحنه بینالمللی دارد.
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری آنا، پژوهشگران روابط بینالملل و علوم سیاسی، همگی معتقدند که سطح توانمندیهای علم و فناوری رابطه مستقیمی با اقتدار ملی کشورها و رابطه غیرمستقیمی با منزلت آنها در صحنه بینالمللی دارد.
طاهره میرعمادی (دانشیار سیاستگذاری علم فناوری و نوآوری) در مقالهای با عنوان «مدل تحلیل دیپلماسی علم و فناوری در یک کشور» به این موضوع پرداخته است که در حوزه پژوهشی میتوان به طور بالقوه تعامل کشورها را با یکدیگر در محور علم و فناوری مطالعه کرد، حوزه دیپلماسی علم و فناوری است که حوزهای بسیار نوپا محسوب میشود و هنوز نه اجماعی در رابطه با حدود و ثغور آن وجود دارد و نه توانسته ارتباط خود را با پارادایمهای نظری روابط بینالملل تبیین کند.
* علم در دیپلماسی
دیپلماسی علم و فناوری دارای سه بعد علم در دیپلماسی، دیپلماسی برای علم و علم برای دیپلماسی در خدمت صلح بینالمللی است
در این پژوهش آمده است که بعضی دیپلماسی علم و فناوری را یکی از ابعاد دیپلماسی عمومی میدانند، دیگران آنرا تجلی قدرت هوشمندانه کشورها میشمرند.
به گفته این پژوهش اوج مباحث در رابطه با ماهیت دیپلماسی علم و فناوری در سال ۲۱۱۵ در سمینار انجمن پادشاهی انگلستان اتفاق افتاد. در آن سمینار کوشش شد تعریف جامعی از این حوزه به دست آید.
به زعم این پژوهش نتیجه آنکه گفته شد: دیپلماسی علم و فناوری دارای سه بعد علم در دیپلماسی، دیپلماسی برای علم و علم برای دیپلماسی در خدمت صلح بینالمللی است. اگرچه این تعریف تا حدودی رواج یافته است.
در این پژوهش به نظر میرسد این تعریف بیش از آنکه روشن کننده موضوع باشد بر ابهام آن میافزاید؛ تبیینکننده نقش مؤلفه قدرت در تعاملات علمی و فناورانه نیست، نمیتواند تعریف جامعی محسوب شود. این تعریف همچنین تعریف مانعی نیز محسوب نمیشود، زیرا نمیتواند تفاوت بنیادین دیپلماسی علم و فناوری را با حوزه همکاریهای علم و فناوری توضیح دهد.
* دور مطلوب و دور باطل دیپلماسی
این پژوهش مطرح میکند که در شکل ۱ دور مطلوب است که برمبنای آن در یک فرایند افزایش ظرفیت توانمندی فناوری، منشایی برای افزایش قدرت، اقتدار سیاسی شده و متقابال افزایش اقتدار سیاسی به گسترش نفوذ سیاسی در صحنه بینالمللی و از طریق آن به افزایش توانمندی فناورانه در کشور میانجامد.
در این پژوهش آمده است که شکل دوم، نمودار یک دور باطل است که برمبنای آن کاهش حوزه نفوذ سیاسی به کاهش ظرفیت توانمندیهای فناورانه انجامیده و متقابلا کاهش ظرفیتها به محدود شدن بیشتر حوزه نفوذ سیاسی کمک میکند.
در ادامه این پژوهش توضیح میدهد که در آنچه میتواند یک دور باطل را به یک دور مطلوب تبدیل کند، راهبردهای مشخصی است که با هدف فرصتسازی از چالشهای بینالمللی، تحولات ساختار، فرایند و رژیمهای بینالمللی و پدیدههایی مانند جنگ، بحرانهای اقتصادی، تحریم و … در خارج بهمنظور افزایش سطح توانمندیهای فناوری در داخل در حوزه سیاستهای نوآوری طراحی شده باشد.
* نظریه کارکردی در نگرش نظام نوآوری
این پژوهش بیان میکند که چارچوب تفکری نظام نوآوری نگرشی است که فناوری را به شکل یک پدیده اجتماعی میبیند و رشد و توسعه آن موکول به وجود مجموعهای از شبکهها، نهادها و تعاملات اجتماعی است.
چارچوب تفکری نظام نوآوری نگرشی است که فناوری را به شکل یک پدیده اجتماعی میبیند
این پژوهش توضیح میدهد که در آغاز دهه هشتاد و در طول این سی سال، چارچوبهای متعددی تحت عنوان نظام نوآوری مطرح شدند. اگرچه بین این چارچوبها شباهتهای متعددی مشاهده میشود، اما در هر یک، اختلافهایی در رابطه با سطح تحلیل و هدف پژوهش وجود دارد.
یکی از این چارچوبها،نگرشی است که نظام نوآوری را برمبنای کارکرد آن مورد مطالعه قرار میدهد. مفهوم کارکرد در نگرش نظامهای نوآوری فواید بسیاری دارد:
- اول اینکه، مرز بین فعالیت داخل نظام و خارج از آن مشخص میشود.
- دوم، ارزیابی کارکرد نظام نوآوری را ممکن میسازد.
- سوم مقایسه تطبیقی بین دو نظام نوآوری را میسر میکند.
به گفته این پژوهش اگرچه تفاوتهایی بین نظرات پژوهشگران در رابطه با کارکردهای نظام نوآوری مشاهده میشود، اما همانطور که بارها گفته شده است، این تفاوتها جنبه فرعی دارد و جمع نظریات در مورد کارکردهای نوآوری امکانپذیر است.
این پژوهش بیان میکند که مباحث مربوط به دیپلماسی علم و فناوری در سالهای اخیر بسیار مطرح شده است، ولی به دلیل گستردگی زمینههای مشمول این حوزه، هنوز مدل یکپارچهای که بتواند تحلیل عینی از کارکرد یک کشور در صحنه بینالمللی ارائه دهد، معرفی نشده است.
این پژوهش مطرح میکند که نگرش کارکردی نظام نوآوری، قدرت تحلیلی نسبتاً بالایی برای روشنسازی چگونگی ارتباط بین توسعه نظام نوآوری و تأمین امنیت ملی دارد. به این صورت که تعاملات همکاریهای بینالمللی یک کشور را در سطح هر کارکرد نظام نوآوری با مؤلفه قدرت چه به مثابه ابزار و چه به مثابه هدف تحلیل میکند.
در این پژوهش بهعنوان جمعبندی میتوان گفت که دیپلماسی علم و فناوری، به طور مشخص دارای سه سطح تحلیل، فراملی یا بینالمللی، ملی یا بینکشوری و در نهایت فروملی یا ارتباطات جوامع علمی با یکدیگر است.
source