به گزارش پایگاه خبری دانا، گروه فرهنگ و هنر، محمدامین قاسمی پیربلوطی؛
پرترهای از یک فرمانده
سینمای دفاع مقدس ایران سرشار از داستانهای قهرمانی و حماسههای بزرگ نظامی است. اما پشت چهره هر فرمانده، چه انسانی با چه تردیدها و عواطفی پنهان شده است؟ چگونه میتوان از یک قهرمان اسطورهزدایی کرد تا وجه انسانی او را به نمایش گذاشت؟ فیلم سینمایی «مجنون»، اولین ساخته داستانی مهدی شامحمدی، محصول ۱۴۰۲ که در چهل و دومین جشنواره فجر حضور داشت و در سال ۱۴۰۴ اکران شد، با همین هدف بلندپروازانه ساخته شده است؛ تلاشی برای فاصله گرفتن از کلیشههای جنگ و ارائه یک درام روانشناختی از چند روز سرنوشتساز.
چند روز در جزیره مجنون
داستان فیلم، مقطعی کوتاه اما بسیار حیاتی از جنگ را روایت میکند: زمستان سال ۱۳۶۲، در آستانه عملیات بزرگ و پیچیده خیبر. تمرکز اصلی بر روی شهید مهدی زینالدین (با بازی سجاد بابایی)، فرمانده جوان و نخبه لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع)، برادرش مجید و دیگر همرزمانش است. لشکر آنها مأموریتی دشوار برای فتح جزایر مجنون دارد. فیلم بهجای تمرکز بر نمایش صحنههای عظیم نبرد، ما را به پشت جبهه، به درون قرارگاه و به خلوت این فرمانده و همرزمان و رفقایش میبرد و چالشهای مهدی زینالدین را در مواجهه با این به تصویر میکشد.
یک درام انسانی در لباس جنگ
نقطه قوت «مجنون» در تلاش برای شخصیتپردازی عمیق نهفته است. مهدی شامحمدی با تکیه بر تجربه مستندسازی خود، روایتی به دور از شعارزدگی خلق کرده است. بازی سجاد بابایی در نقش شهید زینالدین نیز یکی از نقاط قوت اصلی فیلم است. او به خوبی توانسته صلابت یک فرمانده و لطافت یک برادر را همزمان به نمایش بگذارد. با این حال، فیلم از نقاط ضعف مبرا نیست. تمرکز شدید بر دیالوگها و فضاسازی درونی، به قیمت کند شدن ریتم فیلم در برخی صحنهها تمام شده و ممکن است برای مخاطبانی که انتظار یک اثر جنگی پرکشش را دارند، کمی خستهکننده باشد. علاوهبر این، توجه تقریباً کامل فیلم به شخصیت اصلی، باعث شده تا شخصیتهای فرعی، کمعمق و در حد تیپ باقی بمانند و نتوانند به غنای درام کمک چندانی کنند.
روایت عشق برادرانه یا غفلت از جنگ؟
آنچه «مجنون» را از دیگر آثار دفاع مقدس متمایز میکند، انتخاب زاویه دید آن است: تمرکز بر رابطه برادرانه مهدی و مجید زینالدین. این رویکرد انسانی، ظرفیت بالایی دارد اما این انتخاب، فیلم را با یک چالش بزرگ روبهرو کرده است؛ گاهی به نظر میرسد فیلم آنقدر در دنیای درونی و رابطه این دو برادر غرق میشود که بستر اصلی داستان، یعنی جنگ و اهمیت راهبردی عملیات خیبر، به حاشیه رانده میشود. این تمرکز محدود، هرچند به لحظات عاطفی تأثیرگذاری منجر شده، اما ممکن است باعث شود مخاطب ارتباط لازم را با ابعاد بزرگتر و هولناک جنگ برقرار نکند و فیلم در نهایت به یک درام خانوادگی در لوکیشن جنگی تقلیل یابد.
فیلمِ لحظهها، نه حماسهسرای نبرد
«مجنون» یک اثر شریف و قابل تأمل است، اما نه یک شاهکار بینقص و ماندگار. این فیلم بیش از آنکه برای علاقهمندان اکشنهای جنگی مناسب باشد، برای مخاطبانی ساخته شده که از درامهای شخصیتمحور و روانشناختی لذت میبرند. اگر به دنبال درک وجوه انسانی و کمتر دیدهشده یک فرمانده جنگ هستید، «مجنون» حرفهایی برای گفتن دارد. اما اگر منتظر یک حماسه بزرگ با روایتی پرافتوخیز از عملیات خیبر هستید، احتمالاً رضایت کامل نخواهید یافت. «مجنون» فیلمی است که موفقیتش در برقراری ارتباط با مخاطب، بیش از هرچیز به سطح انتظارات و سلیقه او بستگی دارد.
source