
رئیس پیشین فدراسیون کشتی میگوید که امامعلی حبیبی کار مربیگری را دوست نداشت و به پیشنهاد مدیریت تیمهای ملی هم پاسخ منفی داده بود.
به گزارش خبرگزاری آنا، روز گذشته(۲ شهریور) امامعلی حبیبی قهرمان المپیک ۱۹۵۶ ملبورن و دارنده ۳ نشان طلای جهانی که دو فن «سروته یکی» و «یک دست و یک پا» را در کشتی جهان به نام او میشناسند، در سن ۹۵ سالگی براثر کهولت سن و بیماری ریوی درگذشت.
او ۴۵ روز در بیمارستان بستری بود و در روزی که فدراسیون کشتی طی مراسمی از کتاب زندگیاش رونمایی کرد، به گفته یکی از اقوامش که در مراسم حضور داشت، از بیمارستان ترخیص شد.
عضو تالار مشاهیر فیلای سابق –اتحادیه جهانی- اولین طلایی تاریخ کشتی ایران در ادوار المپیک است. مردی که علاوه بر کشتی، به عنوان نماینده مجلس وارد عرصه سیاست و همچنین سینما شد و چند فیلم سینمایی از جمله فیلم «ببر مازندران» را بازی کرد. محمدرضا طالقانی که در ایام ریاست فدراسیونش مراسم باشکوهی در تجلیل از دو قهرمان ارزنده المپیک کشتی ایران –امامعلی حبیبی و عبدالله موحد- گرفت، چیزهای جالبی از او میگوید.
با طالقانی در حالیکه در مشهد و حرم امام رضا (ع) حضور داشت، درمورد این طلایی المپیک و جهان گفتوگو کردیم:
**در هیات تهران تکریمش کردیم، دنیا به او احترام میگذاشت
آنا: اولین دیدارتان با امامعلی حبیبی کِی بود؟
من آقا حبیبی را از بچگی دوست داشتم، کشتیگیری که تمام دنیا مجدوب فنهایش بود. بعد از انقلاب وقتی به هیات کشتی تهران آمدم، چون امامعلی حبیبی زمان شاه نماینده مجلس بود، برخی طردش کرده بودند، ما من دوست داشتم او را دوباره به کشتی بیاورم که یک روز به هیات کشتی تهران دعوتش کردم و از او تجلیل شد. همانجا داد زدم او اولین کسی است که برنده مدال طلای المپیک شده و باید تکریمش کنیم. ما با هم دو سفر خارجی هم رفتیم، یکی دوره سیدمحمد خادم بود و من کشتیگیر بودم و یکی هم جام دانکلوف که امامعلی حبیبی سرپرست تیم بود. یادم هست چقدر دنیا به او احترام میگذاشت، همه خارجیها او را میشناختند، چون کشتی دنیا را عوض کرده بود. امروز دم حرم بودم که خبر درگذشتش را شنیدم، با دامادش صحبت کردم، متاسفانه بعد از انقلاب، خصوصا آن اوایل خیلی با او خوب تا نکردیم، چون قبلا نماینده مجلس بود. درگذشت این مرد بزرگ را اول به خانوادهاش، به کشتی مازندران و ایران تسلیت میگویم.
**حبیبی مربیگری را دوست نداشت؛ از او برای مدیریت تیمهای ملی دعوت کردم
آنا: چرا سرمربی تیم ملی نشد؟
آقا حبیبی اصلا مربیگری را دوست نداشت. هرچند فوقالعاده فنی بود، یک قهرمان فِرز و چابک، ولی علاقهای به این کار نشان نداد. زمانی که نایب رئیس فدراسیون کشتی بودم، یک بار خواستم او را مدیر تیمهای ملی کنم که قبول نکرد و دوست نداشت کار اجرایی هم در کشتی داشته باشد.
آنا: شما آن وقتها که تازه رئیس فدراسیون شده بودید، زیاد برای پیشکسوتان مراسم تجلیل میگرفتید و یادم هست در چندتای از آنها، امامعلی حبیبی هم آمد.
یک عکس از همان مراسم تجلیل درآمد که فکر میکنم زیباترین قاب کشتی جهان است. مراسم تجلیلی برای امامعلی حبیبی و عبدالله موحد گرفتیم و کنار آنها عکس انداختم. دو قهرمان المپیک و جهان کنارم بودند.
**شبی که با امامعلی حبیبی برای مراسم تجلیل به تهران آمدیم یکی از شبهای قشنگ زندگیام بود
آنا: معمولا آن وقتها سخت میشد این قهرمانان را دور هم جمع کرد. خیلیهایشان دوست نداشتند در مراسمهایی که مربوط به کشتی بود، حضور داشته باشند.
موحد را میدانستم چه زمانی از آمریکا میآید و با خودش هماهنگ کرده بودند. با امامعلی حبیبی هم صحبت کردم، رفتم بابل و با هم به تهران آمدیم. یکی از شبهای قشنگ زندگی من بود، اتفاقا او از امام حسین و امام علی هم میخواند. در ماشین که بودیم، برایم خواهند.
آنا: روزی که شیلد اهدایی فیلا –UWW- را خواستید به منصور مهدیزاده بدهید هم امامعلی حبیبی آمد.
او منصور مهدیزاده را دوست داشت، حبیبی با او و عباس زندی رفیق بودند و هر مراسمی مربوط به اینها بود، میآمد. یک مراسمی گرفتم که ۳۵ قهرمان جهان و المپیک آمدند و گل سرسبدشان هم امامعلی حبیبی بود. شب فینال مسابقات جهانی ۹۸ تهران، همه را دعوت کردم. حتی فردین را، درحالیکه به من عدهای خرده گرفتند، اما وظیفهام بود. اینها همه قهرمانان و شناسنامه کشتی ایران بودند.
**گفتند درمورد تختی خوب حرف نزده، فراموش کردند که آنها خیلی رفیق بودند
آنا: در بابل همه از دوره نمایندگی مجلس امامعلی حبیبی تعریف میکنند که خدمات زیادی به شهرش کرده است.
واقعا خدمت کرد، متاسفانه آن اوایل انقلاب یک عده تندرو بودند که خوب برخورد نکردند. امامعلی حبیبی به مجلس رفت، همین جاده نظامی که به خانهاش میخورد را او آباد کرد، چقدر برای همین پهنهکلای بابل کار کرد. این را از زبان من بنویسید، او انسان بسیار بزرگ و خوبی بود، برخی شبهه ایجاد کردند که در مورد غلامرضا تختی خوب حرف نزده، اما فراموش کردند او و تختی با هم خیلی رفیق بودند. در دوره قهرمانی یک سری حرفها در مورد برد و باختها هست، که من فلانی را بردم و فلانی به من باخته، این حرفها پیش میآید، اما من بارها از زبان خود امامعلی حبیبی در مورد تختی شنیده بودم. امروز دیگر هیچکدامشان، نه تختی، نه عباس زندی، نه امامعلی حبیبی، بین ما نیستند، و همهشان هم نامهای بزرگ کشتی ایران هستند.
source