1
فصل اول سریال Daredevil: Born Again رسماً به پایان رسیده، سریالی که حتی پیش از پخش آن در سرویس آنلاین دیزنی پلاس، مسیر پرفرازونشیبی را طی کرده است. از تغییرات اساسی در روند تولید گرفته تا کیفیت ناپایدار بین اپیزودها، این فصل ترکیبی از نکات مثبت و منفی بوده است. از یکسو، سکانسهای مبارزه عالی و تمرکز قوی بر قهرمان و ضدقهرمان از نقاط اوج فصل بودند و از سوی دیگر، شخصیتهای جدیدی که بهخوبی پرداخته نشدهاند و خط داستانیهای بیش از حد، از نقاط ضعف آن به شمار میروند. در ادامه همراه با نقد فصل اول این سریال با ما باشید.
هشدار اسپویل!
با تأیید و آغاز تولید فصل دوم، فشار زیادی بر دوش قسمت پایانی فصل اول Daredevil: Born Again قرار دارد. این قسمت باید لحن و مسیر آینده مت مرداک با بازی چارلی کاکس و ویلسون فیسک با بازی وینسنت دنآفریو را مشخص کند. افزون بر این، سریال باید دلیلی محکم برای ادامه یافتنش ارائه دهد، دلیلی فراتر از یک بازی صرفاً نوستالژیک برای طرفداران سریال محبوب نتفلیکسی. قسمت پایانی فصل اول بدون شک بر نقاط نوستالژیک تکیه دارد اما این کار را بهگونهای انجام میدهد که روح سری کلاسیک را دوباره زنده میکند.
فرانک کَسل بار دیگر جلیقه پانیشر را به تن میکند
مت مرداک هنوز فرصت نکرده بود افشا شدن این حقیقت را هضم کند که ونسا فیسک با بازی آیلت زورر دستور ترور فاگی نلسون با بازی الدن هنسن را داده که ناگهان با شلیک گلولهای از جانب بولزآی با بازی ویلسون بتل مواجه شد. به نظر میرسد پویندکستر در واقع هدفش ویلسون فیسک بوده که نشانهای دیگر از ادامه همکاری او و ونسا است اما مت قربانی شلیک او میشود و کارش به بیمارستان میکشد. خوشبختانه، مت از این ماجرا جان سالم به در میبرد، گرچه مشکلاتش تازه شروع شدهاند.
فیسک بعد از جنجالهایی که بولزآی در مهمانی رسمیاش به پا کرد، تصمیم میگیرد سیاست «زمین سوخته» را علیه موج عدالتخواهی و قهرمانگرایی در نیویورک اجرا کند. او به گروه بیرحم خود که از طرفداران پانیشر تشکیل شدهاند، چراغ سبز داده تا به هر کسی که دلشان خواست حمله کنند. فیسک ممکن است هویت پنهانی مت را برای چانهزنی در آینده نزد خود نگه دارد، اما به نیروهایش این اختیار را داده که بدون هیچ توضیحی، مت را هدف قرار دهند.
در حالی که مت هنوز در حال بهبود است، بهتنهایی شانسی برای مقابله با این دارودسته ندارد. اما خوشبختانه، بهترین دوست عبوسش برگشته تا کمکش کند. درست حدس زدید، فرانک کسل با بازی جان برنتال بازگشته، اینبار با موی کوتاه و صورتی تراشیده، تا نماد دزدیدهشده خود را از این گروه بهظاهر مأمور قانون ولی بهشدت فاسد پس بگیرد، خواه مت با روشهای مرگبارش موافق باشد، خواه نه. این دیدار دوباره باشکوه، قطعاً دل هواداران را شاد میکند و اوضاع حتی بهتر میشود وقتی یکی دیگر از دوستان نزدیک مت، یعنی کارن پیج با بازی دبورا آن وول نیز بازمیگردد تا در متوقف کردن فیسک کمک کند.
ویلسون فیسک شهر نیویورک را به میدان جنگ تبدیل میکند
با اینکه دیدن دوباره سه شخصیت محبوب سریال اصلی Daredevil یعنی مت، فرانک و کارن و مثلث عشقی پیچیدهای که بینشان وجود دارد هیجانانگیز است، زمان زیادی برای خاطرهبازی نیست. خیابانهای نیویورک در آشوب مطلق فرو رفتهاند و فیسک عملاً به هر کسی که از نظر او یک قهرمان نقابدار محسوب میشود اعلان جنگ داده است. یکی از آنها حتی خود کمیسر اداره پلیس نیویورک، رئیس گالو با بازی مایکل گاستون است که دیگر تاب رفتارهای خلاف قانون فیسک را ندارد. البته فیسک خیلی زود از این نافرمانی باخبر میشود و تصمیم میگیرد شخصاً و بهصورت علنی گالو را مقابل جمعی از طرفداران وفادارش در پلیس با دستان خودش اعدام کند. حتی با در نظر گرفتن اینکه فیسک همان خلافکار است که قبلاً یکی از مافیای روس را با درِ ماشین کشت، این یکی بیتردید یکی از بیرحمانهترین مرگها در دنیای سینمایی مارول است، چه برسد به دنیای سریال Daredevil.
در همین حال، مت، فرانک و کارن در خیابانهای جنگزدهی نیویورک به دنبال جمعآوری مدرک علیه خانواده فیسک هستند، بهخاطر جنایتهای متعددی که مرتکب شدهاند. دیدن همکاری دوبارهی مت و کارن حس خوبی دارد، اما بهترین تجدید دیدار بدون شک بین مت و فرانک است. این دو قهرمان که از لحاظ اخلاقی در دو سر طیف قرار دارند، وقتی با هم تعامل میکنند، فرمولی طلایی برای موفقیت مارول خلق میشود. دعوای معروفشان روی پشتبام در فصل دوم سریال اصلی Daredevil هنوز یکی از بهترین دیالوگنویسیهای تاریخ مارول محسوب میشود و حالا دیدنشان در قالب یک زوج، همان حس را زنده میکند. حتی وقتی دربارهی اخلاق کشتن بحث نمیکنند، دیدن این دو در کنار هم در میدان مبارزه رؤیایی برای طرفداران سریال اصلی است. فرانک حتی در سکانسهایی مثل بازجویی توسط طرفداران روانیاش، فرصتی برای درخشش انفرادی پیدا میکند.
جنگ برای نیویورک تازه شروع شده، اما در قسمت پایانی فصل اول Daredevil: Born Again، فیسک پیروز اولین نبرد میشود. شهردار با تمام قدرتش، کنترل کامل شهر را به دست میگیرد. او و ونسا، کنترل قهرمانانی مثل فرانک و جک دوکِین با بازی تونی دالتون را بهدست میگیرند، هرچند در صحنهای پس از تیتراژ، میبینیم که فرانک موفق به فرار میشود. این وضعیت نظامی جدید برای نیویورک میتواند پیامدهای جدیای برای دردویل و همراهانش به همراه داشته باشد، مخصوصاً برای قهرمانانی مثل اسپایدرمن با بازی تام هالند و سایر اعضای مدافعان. با این حال، مت هیچگاه اهل تسلیم شدن نیست و حالا که کینگپین رسماً بازگشته، با کمک دوستانش به برنامهریزی برای حرکت بعدیاش میپردازد.
قسمت نهم Daredevil: Born Again سرانجام مت مرداک را به ریشههایش بازمیگرداند
این سریال تا اینجا مسیری نسبتاً ناپایدار را طی کرده که تا حدی هم قابل انتظار بود. این پروژه اساساً بهعنوان یک سریال کاملاً متفاوت آغاز شد که قصد داشت شخصیت دردویل را بازآفرینی کند، اما حالا با وجود اتصال به سریال اصلی، همچنان برای بسیاری از بینندگان حکم اولین معرفی دوبارهی مت مرداک را دارد. این فصل واقعاً از بار بیش از حد داستانها و خطوط روایی آسیب دیده است. اگر مثل سریهای قبلی فصل طولانیتری داشت، شاید مشکلی نبود، اما ۹ قسمت برای این حجم از ماجراها کافی نیست، مخصوصاً وقتی قسمتهایی مثل آن سرقت از بانک عملاً بیربط و پرکننده بودند.
با این حال، دو قسمت پایانی سریال واقعاً شروع به بازگشت به دوران طلایی مت مرداک میکنند و نه فقط به خاطر بازگشت شخصیتهای محبوب، بلکه با احیای فضایی که نشان میدهد این آیپی نهتنها تیره و تار و خشن است، بلکه به مسائل واقعی اجتماعی هم میپردازد. همین ویژگی است که باعث شده شخصیت مت مرداک با بازی چارلی کاکس تا این حد ماندگار و محبوب باشد و دلیل روشنی است که چرا فصل دوم این سریال بسیار امیدوارکننده به نظر میرسد.
منبع collidersource