ساعت 24 – عباس عبدی در اعتماد نوشت: خطاب اصلی این یادداشت به آقای پزشکیان است. شاید خودشان نیز متوجه این مساله باشند و خیلی هم بهتر از امثال من جزییات را بدانند، با این حال بد نیست که در فضای عمومی قدری درباره وفاق صحبت کنیم. شعار محوری آقای پزشکیان وفاق است. وفاق درون ساختار سیاسی، وفاق با مردم و وفاق در سطح بین‌المللی.

 این شعار قابل دفاع است، ولی باید به ظرایف آن نیز توجه کرد. دو نکته مهم در این هست. اول؛ میان این سه وفاق تعارضاتی وجود دارد. دوم؛ وفاق شعاری است و باید بر محتوای مشترک استوار شود که در اینجا هم تعارض پیش می‌آید.

در واقع شعار وفاق گرچه ضروری است ولی ناسازواره یا پارادوکسیکال است و همین کار را سخت می‌کند. اگر بخواهید وفاق با درون ساختار را عملی کنید به ناچار وفاق با مردم دچار اختلال می‌شود. حتی وفاق با جهان نیز دچار مشکل می‌شود. اگر بخواهید وفاق با مردم و جهان را برجسته کنید، وفاق درون ساختاری دچار شکست خواهد شد.

همین فریادهای تندروها را که برای استیضاح بلند شده است، ببینید یا حتی جاسوس‌یاب‌های آنان‌ شما را هم ردیابی کرده‌اند. شما در سیاست رسانه‌ای اعم از صداوسیما و فضای مجازی دنبال وفاق درون ساختاری رفتید درنتیجه وفاق با مردم را تا حد زیادی از دست دادید.  

در ماجرای مصوبه حجاب برعکس عمل کردید و نتیجه معکوس بود. در موضوعات خارجی هنوز اقدام تعیین‌کننده‌ای نشان نداده‌اید، ولی هنگامی که یک جمله گفتید، وفاق درون ساختاری به لرزه در آمد! و هجوم آنان با اتکا به صداوسیما آغاز شد. در انتصابات بیشتر به سوی وفاق ساختاری حرکت کرده‌اید و اتفاقا حمایت‌های مردمی را از دست داده‌اید. مشکل اینجاست که با این وضع نمی‌توانید همه را داشته باشید.

نهایت این خواهد شد که همه را ازدست می‌دهید. نه فقط شما، طرف مقابل شما هم بازنده خواهد شد، ولی چون آنان تعهد و مسوولیت و آینده‌ای ندارند، چندان در بند باخت نیستند، زیرا بازی سیاست را صفر و یک تعریف کرده‌اند. این وضعیت ناسازواره رویکرد وفاق است. 

آقای پزشکیان سه راه‌ پیش روی خود دارد؛ راه اول این است که کلا سیاست وفاق درون‌ساختاری را کنار بگذارد و فقط دنبال پیشبرد اهداف خود بدون توجه به دیگران باشد. این راه جواب نمی‌دهد. راه دوم، در نقطه بهینه و معقولی بایستند و تناسبی را رعایت کند تا کارها پیش برود.

برای این کار نیازمند گفت‌وگوی مستقیم و شفاف با آنان است، ولی از آنجا که ذهنیت آنان تمامیت‌خواه است و انسجام تشکیلاتی هم ندارند، نه می‌توانند گفت‌وگو و تفاهم کنند و نه اگر کردند، اعتباری به اجرای تعهدات آنان نیست. پس این راه در عمل بلاموضوع است.

راه سوم و عملی‌تر و مطمئن‌تر به میان آوردن قدرت واقعی است یا باید در سطح مقام رهبری این تفاهم و توافق انجام و اجرایی شود و کسی حق تخطی از آن را نداشته باشد یا در سطح عمومی و مردم حقایق را بگویید و آنان را در برابر مردم قرار دهید، چون این جماعت جز از این دو قدرت از چیز دیگری باکی ندارند و البته به نظر می‌رسد که کشاندن مساله به عرصه عمومی با روحیه و منش شما سازگاری ندارد، در شرایط کنونی هم این کار به صلاح کشور نیست.

تنها راه باقیمانده حل مساله از طریق مقام رهبری است. این کار را نه برای خود، بلکه برای خدمت به کشور و مردم انجام دهید. فرصتی ندارید. امروز و فردا نکنید. در مقام منتقد رفتار نکنید. شما رییس‌جمهور هستید. مردم از شما انتظار شنیدن سیاست‌های قابل دفاع و اجرای آن‌ها را دارند. سخنان شما نشان می‌دهد که کشور فاقد راهبرد است. اغلب مشکلات کشور راه‌حل‌های روشنی دارد، ولی به عللی از جمله معطل ماندن همین وفاق یا مسائل دیگر یا ویژگی شخصی شما که برخوردی قاطع با مدیران ناتوان نمی‌کنید، قابل طرح نیست. 

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *