به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایران، طبق اعلام هاشم کارگر رئیس سازمان ثبت احوال، متوسط فاصله ازدواج تا تولد فرزند اول در زوج های ایرانی به ۴/۳ سال رسیده است. آماری که از تغییر الگوی فرزندآوری در ایران خبر میدهد. در حالیکه سیاستهای کلان کشور طی سالهای اخیر بر جوانی جمعیت و تشویق به فرزندآوری متمرکز شده، تازهترین آمارها از واقعیتی دیگر در لایههای اجتماعی کشور پرده برمیدارد.
دکتر محمدرضا ایمانی، مشاور و رفتارشناس اجتماعی در تحلیل این موضوع ابتدا تصویری کلان از وضعیت اجتماعی کشور ارائه میدهد میگوید: «ما با نرخهای تکاندهندهای در زمینه ازدواج و طلاق مواجه هستیم. سن ازدواج بهشدت افزایش یافته، نرخ طلاق رشد قابل توجهی پیدا کرده و با پدیدهای بهنام تجرد قطعی روبهرو هستیم؛ دختران و پسرانی که تا ۴۰ سالگی ازدواج نکردهاند و گاه تازه پس از آن تصمیم به ازدواج میگیرند.»
به گفته او، در ابتدا نگرانیهای اقتصادی جوانان را از ازدواج بازمیدارد، سپس موضوع ثبات شغلی و درآمد پایدار و داشتن بیمه مطمئن نگرانیهای بیپایانی را در مسیر فرزندآوری ایجاد میکند.
او میگوید: «در بحث ازدواج، مهمترین مسألهای که با آن مواجه هستیم، شناخت، آگاهی، اطمینان و اعتماد میان زوجین است. بسیاری از افراد اولویت را به تثبیت رابطه، حل مسائل فردی و حرفهای و ایجاد یک بنیان عاطفی پایدار میدهند و سپس به فرزندآوری فکر میکنند.»
این تحلیل بهخوبی با آمار ثبت احوال همراستا ست. ۴/۳ سال فاصله میان ازدواج و فرزند اول، نشان از دورشدن زوجها از سنتهای سابق و گرایش به سبک زندگی مدرنتری دارد که در آن فرزندآوری به تصمیمی پیچیده و چندوجهی تبدیل شده است. دکتر ایمانی دراینباره میگوید: «پوشاک، بهداشت، آموزش، مهدکودک، مدرسه و نمونههای مشابه این موارد مجموعهای از هزینههایی هستند که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم به خانوادهها تحمیل میشود. خانوادهها با مشاهده وضعیت سایر خانوادههای دارای فرزند و فشارهای مادی و روحی که متحمل میشوند، از ورود به این مسیر ابا دارند. البته سیستم آموزشی ما هم به یکی از منابع اصلی فشار روانی و مالی تبدیل شده است. همه اینها ترمزهایی هستند که مقابل زوجین قرار دارند.»
بالا رفتن سن والدین و شکاف سنی
افزایش فاصله ازدواج تا فرزندآوری، پیامدهای بلندمدتی هم دارد که شاید امروز کمتر به آنها توجه میشود. یکی از مهمترین آنها، بالا رفتن سن والدین و در نتیجه افزایش شکاف نسلی میان آنها و فرزندان است. ایمانی هشدار میدهد: «ما با نسلی مواجه هستیم که تحت تأثیر محیطهای بسیار متفاوتی شکل گرفتهاند؛ از نسل Z گرفته تا نسل آلفا شکاف میان ارزشها، نگرشها و سبک زندگی این نسلها با والدینی که سالها بعد از ازدواج صاحب فرزند میشوند، روزبهروز عمیقتر میشود. همین تفاوت نسلی میتواند به آسیبپذیری رابطه والد – فرزندی منجر شود. از یک سو والدینی که در سنین بالا نیاز به مراقبت دارند و از سوی دیگر فرزندانی که در دوره هیجانخواهی، تجربهجویی و آزادیطلبی هستند. این تضاد، یک بحران بالقوه برای آینده جامعه است.»
یکی دیگر از محورهای انتقادی تحلیل دکتر ایمانی، نبود حمایت ساختاری است. او میگوید: «ما از نهاد خانواده بهعنوان بنیادیترین و مقدسترین نهاد اجتماعی باید حمایت بیشتری داشته باشیم. وقتی فردی میخواهد ازدواج کند، چقدر از او حمایت میکنیم؟ با این هزینههای سرسامآور اجاره و خرید خانه، با این وضعیت اشتغال و درآمد، چقدر دست خانوادهها را گرفتهایم؟»
او در ادامه به تجربه کشورهای دیگر اشاره میکند که با تولد هر فرزند، خدمات بیمهای و درمانی کامل ارائه میدهند و از نظام آموزشی رایگان و حمایتی برخوردارند. در حالی که در کشور ما، خانواده با تولد فرزند تازه وارد چرخهای از فشارها میشود. از هزینههای مهدکودک تا تحصیل و بعد هم نگرانی از آینده شغلی و درآمدی فرزندان. ایمانی با تأکید بر اینکه اگر ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ما اصلاح نشوند، نمیتوان به بهبود وضعیت فرزندآوری امیدی داشت، میگوید: «برای بهبود آمارها و افزایش فرزندآوری باید ثبات شغلی، درآمد پایدار، خدمات بیمهای و رفاه اجتماعی بیشتری فراهم شود و در کنار همه این موارد نظام آموزشی هم اصلاح شود.»
او همچنین به موضوعاتی نظیر روابط کوتاهمدت، تغییر سبک زندگی، بحرانهای روانی، بیکاری و پیری جمعیت بهعنوان ابربحرانهایی اشاره میکند که بهتدریج بنیان خانواده را متزلزل و هرگونه سیاست تشویقی فرزندآوری را خنثی میکنند.
source