ساعت 24 – آرتورمیلسپوی آمریکایی از کارشناسان مالی ارشد در آمریکا بود که در سال۱۳۰۱ به ایران آمد تا بر مالیه ایران ریاست کند و این بخش از اقتصاد را سامان دهد. مشهور است وقتی به ایران آمد گروهی از صاحبمنصبان دارایی را فراخواند تا اطلاعاتی درباره وضعیت آن روز و تنگناهایی که راه ورود او را باز کرده بودند برای شروع به کار داشته باشد.

او از آنها خواست تنگناهای مالیه را بازگو کنند و خود یادداشت میکرد. پس از پایان حرفهای ایرانیان، میلسپو گفت: بهنظرم میرسد که شما هرکدامتان میتوانید این وزارتخانه را مدیریت کنید زیرا به مشکلات آگاه هستید.
با اینهمه میلسپو از ۱۳۰۱ تا ۱۳۰۶ همهکاره مالیه در ایران ماند و با ۹نفر از وزرای دارایی ایران کار کرد که عبارت بودند از: خلیل فهیمی، میرزا حسن کمال هدایت، علیرضا بهاءالملک، محمدعلی فروغی، محمود جم، مرتضی قلیخانبیات، حسن وثوق، حسن اسفندیاری و فیروز فیروز مشهور به نصرتالدوله.
اکنون در ایران امروز میتوان دهها نشست و همایش ملی و استانی و تخصصی را دید که حاضران در بیان مشکلات و نشان دادن گرهها همانند کسانی که در آغاز قرن گذشته به میلسپو گزارش دادند میتوانند به همدیگر و به مقامهای ارشد و به شهروندان بگویند مشکلات صنعت، بانکداری، ارزی و پولی، معدنی، تجارت خارجی و… را گزارش دهند اما دریغ از اینکه یک گره از گرهها باز شود.
اقتصاد ایران انبوهی از گرههای ریز و درشت در درون خود دارد که باید روزی به آنها رسیدگی شود و شاید بسیاری از آنها تاریخ مصرفشان تمام شود. نگارنده پیشنهاد میکند مدیران ارشد دولت، گروهی از زبدگان مجلس و نیز نهادهای دیگر حکومتی جمع شده و اراده کنند یکی از مسائل را برای اینکه همه گیرها و گرفتاریهایش برطرف شود، یافته و راهحلهای آن را نیز ارائه و بدون اینکه راهها بست شوند تا آخر پیش بروند.
واقعیت این است که اگر این اتفاق بیفتد در مسیر حلکردن آن گره بزرگ شماری از مهمترین مسائل نیز حل خواهد شد. بهطور مثال آیا میتوان تصور کرد این گروه یا هر نهاد دیگر داستان نرخ ارز را در دستور کار قرار دهند و با استفاده از دانش اقتصاد و تجربه ایران و جهان این مساله را با ریختن روی دایره هر چیزی حل کنند؟
بهنظر میرسد قرار نیست در ایران هیچ مساله بزرگی بهسوی حلشدن پیش برود زیرا منافع پنهان و تاریخی و رانتی و آلوده به فساد گروهی آشکار میشود و چهبسا همانها کار را ببندند.
source