ساعت 24 – دکتر مصطفی گوهریفردر روزنامه دنیای اقتصاد توشته است برگزاری اولین دور مذاکرات بین ایران و ایالات متحده، موجی از امیدها و انتظارات را در سطوح مختلف عمومی و حاکمیتی در داخل کشور به همراه داشته است. «دیپلماسی» یکی از مهمترین ابزارها برای مدیریت شرایط پیچیده است؛ اما نتایج حاصل از آن، بهطور قابل توجهی متاثر از شرایط زمانی و تحولات داخلی، بینالمللی و جهانی است. درخصوص آینده مذاکرات سه سناریو قابل تصور است.
سناریوی اول و خوشبینانه، «انعقاد یک توافق جامع و بلندمدت» است که متعاقب آن تحریمهای اولیه ایالات متحده نیز مانند تحریمهای ثانویه متوقف یا برداشته شود و اتصال کامل ایران به سیستم مالی و تجاری جهانی ممکن شود.
در این صورت، نهتنها تجارت دوجانبه برقرار میشود، بلکه پس از گذشت مدت زمانی، بر مبنای اعتماد بهوجودآمده امکان سرمایهگذاری آمریکا در ایران فراهم میشود. پیشنهادهای احساسی برخی افراد مبنی بر سرمایهگذاری هزارمیلیارد دلاری آمریکا در ایران در این سناریو قابل طرح است.
البته، فارغ از سطح فعلی روابط دو کشور، با توجه به وضعیت اقتصادی آمریکا و سیاستهای دولت فعلی این کشور برای جذب سرمایه خارجی، این قبیل پیشنهادها محلی از اعراب ندارد. مضافا اینکه سرمایهگذاری مستلزم وجود سطح مناسبی از پیوند در روابط اقتصادی دو کشور است.
سناریوی دوم و بدبینانه، اصرار طرفین بر خواستههای حداکثری خود و عدم انجام مصالحه و نهایتا اقدامات نظامی است. گسیل تسلیحات نظامی ایالات متحده به منطقه و اظهارات مقامات آن کشور مبنی بر اینکه آلترناتیو مذاکرات، حمله نظامی است شواهدی است که در این سناریو قابل بررسی است. این سناریو مطلوب رژیم اسرائیل است و درصورت تصمیم به اجرای آن، رژیم اسرائیل نقش محوری خواهد داشت. آمریکاییها بهخوبی میدانند که درصورت شروع جنگ، قادر به کنترل تبعات خطرناک و گسترده آن در منطقه و حتی در سطح جهانی نخواهند بود. از این رو، اولویت را به انجام مذاکرات دادهاند.
سناریوی سوم، انعقاد یک توافق محدود مانند برجام است. در این صورت برخی موانع برای فعالیتهای اقتصادی بینالمللی ایران رفع و از طرف دیگر محدودیتهایی بر برنامه هستهای کشورمان اعمال میشود. هرچند احیای برجام نه برای ایران و نه برای ایالات متحده در شرایط فعلی مطلوبیتی ندارد، اما ممکن است با توجه به زمان محدود تا منقضی شدن زمان فعالسازی مکانیزم اسنپبک (اکتبر۲۰۲۵) و از طرف دیگر تعجیل رئیسجمهور آمریکا برای امضای یک توافق، طرفین توافقی را در حوزه هستهای امضا کنند. اگر بهدلیل طولانی شدن مذاکرات فنی، قرار بر امضای توافقی موقت باشد، آنگاه تمدید زمان انقضای فعالسازی اسنپبک در برابر انجام یکسری تعهدات از طرف ایران، محور اصلی توافق خواهد بود.
با در نظر گرفتن موارد فوق، بهنظر میرسد مسیری پیچیده و دشوار فراروی تیم مذاکرهکننده ایران باشد. هرچند اختلافنظرهایی میان اعضای تیم آمریکایی (مذاکرهکنندگان و برخی مقامات) درخصوص «روش» مقابله با ایران وجود دارد؛ اما «راهبرد» مشترک همه آنان «اعمال فشار حداکثری بر ایران» برای تغییر در سیاستهای خود است.
ارسال پیامهای متفاوت و گاه متعارض از طرف آمریکاییها اگرچه ممکن است بازی مذاکراتی «پلیس خوب-پلیس بد» باشد، اما با یک رویکرد فرصتمحور، مرکز ثقلی است که میتواند هدف طراحی راهبردها و اقدامات پیشنهادی کشورمان در جهت استفاده از این فرصت باشد. در مقابل، «اجماع ملی» و «یکپارچگی» در نظرات مقامات کشورمان در این زمینه امری ضروری است.
با توجه به استمرار سیاست «فشار حداکثری» آمریکا، پاسخ ایران بهجای «انعطاف حداکثری» باید راهبرد «تلاش حداکثری» به همراه «انتظار متعادل» باشد. بررسی شرایط فعلی حاکی از آن است که آینده مذاکرات در طیفی از توافق محدود تا تنش نظامی در نوسان است و نشانههایی از تغییر بنیادین در روابط ایران و ایالات متحده و دستیابی به توافق جامع و بلندمدت در دست نیست.
طرفین به تبعات گسترده اقدامات نظامی واقفند و میدانند «دیپلماسی» مطمئنترین وسیله برای رفع برخی مشکلات موجود است. بنابراین تمرکز ایران باید به «انتفاع اقتصادی از مذاکرات»، «طراحی توافق بر مبنای اقدام در برابر اقدام» و «مدیریت انتظارات عمومی داخلی نسبت به نتایج مذاکرات» باشد. با فرض اینکه مذاکرات به سوی انجام توافق هدایت شود، با توجه به ذکر موضوع «حفظ اقدامات تقابلی گروه ویژه اقدام مالی (FATF)» علیه ایران در یادداشت ۴فوریه۲۰۲۵ رئیسجمهوری آمریکا درخصوص اجرای سیاست فشار حداکثری، یکی از درخواستهای ایران در مذاکرات باید همکاری طرف مقابل برای «تعلیق اقدامات تقابلیFATF» علیه کشورمان برای یک مدت مشخص باشد تا درصورت متوقف شدن تحریمها، امکان انجام مراودات بانکی خارجی برای بانکها و فعالان اقتصادی ایرانی فراهم شود.
source