تصور کنید دنیایی که در آن کامپیوترها فقط شبیه انسان فکر نمی‌کنند، بلکه توسط سلول‌های عصبی زنده، رشد یافته در آزمایشگاه، نیرو می‌گیرند. این دیگر یک داستان علمی‌تخیلی نیست، بلکه مرز تازه‌ای از علم است که به لطف نوآوری‌های شرکت سوئیسی Final Spark به واقعیت نزدیک شده است. با جایگزینی تراشه‌های سیلیکونی با نورون‌های مشتق‌شده از سلول‌های بنیادی، این ایده انقلابی موسوم به “خیس‌افزار” در حال ترکیب زیست‌شناسی با فناوری است و آینده‌ای از هوش مصنوعی کم‌مصرف و سازگارتر را رقم می‌زند.

تولد بیوکامپیوترها: از سلول‌های بنیادی تا مغزهای کوچک

به گزارش مجله کژمژ؛ ماجرا از سلول‌های بنیادی آغاز می‌شود، که معمولاً از سلول‌های پوستی گرفته شده و به نورون تبدیل می‌شوند. این نورون‌ها در دستگاهی شبیه یک “مخلوط‌کن مغزی” رشد داده می‌شوند. پس از تنها سه ماه، این سلول‌ها به ارگانوئیدهایی تبدیل می‌شوند که به آن‌ها “مغزهای کوچک” می‌گویند. هرکدام از این ارگانوئیدها ۰.۵ میلی‌متر قطر داشته و حدود ۱۰ هزار نورون را شامل می‌شوند.

این بافت‌های مغزی کوچک، اگرچه بسیار کوچک‌اند، اما به شکلی باور نکردنی، توانایی پردازش اطلاعات در زمان واقعی را دارند. پژوهشگران با استفاده از آرایه‌های الکترودی، سیگنال‌های الکتریکی به این مغزهای کوچک ارسال کرده و واکنش آن‌ها را به صورت جهش‌های الکتریکی مشاهده می‌کنند. این توانایی پردازش اطلاعات به روشی کم‌مصرف، بازتابی از نحوه کارکرد مغز انسان است.

آموزش مغز: یادگیری به سبک انسان

برای استفاده از این ارگانوئیدها، آن‌ها باید آموزش ببینند، مشابه شبکه‌های عصبی مصنوعی. اما برخلاف سیستم‌های مصنوعی که به الگوریتم‌ها متکی هستند، آموزش مغزهای کوچک ترکیبی از تحریک الکتریکی و تقویت شیمیایی است.

یکی از نوآوری‌های شگفت‌انگیز در این فرآیند، استفاده از دوپامین است؛ همان انتقال‌دهنده عصبی مرتبط با پاداش و انگیزه. پژوهشگران دوپامین را در “قفس‌های مولکولی” محصور کرده و با تاباندن نور فرابنفش، آن را آزاد می‌کنند. هر زمان که نورون‌ها عملی مطلوب انجام دهند، دوپامین به عنوان پاداش آزاد شده و شبکه عصبی آن‌ها را به تکرار عمل تشویق می‌کند. این فرآیند مشابه سیستم پاداش مغز انسان، مسیرهای عصبی را تقویت کرده و توانایی یادگیری را افزایش می‌دهد.

آموزش این مغزهای کوچک با وظایف ساده‌ای مثل ذخیره اطلاعات و انجام عملیات منطقی شروع می‌شود، اما هدف نهایی، آموزش آن‌ها برای انجام کارهای پیچیده‌تر مثل شناسایی تصاویر و تصمیم‌گیری است.

گسترش مقیاس: نسل بعدی بیوکامپیوترها

در حال حاضر، این مغزهای کوچک حدود ۵ میلی‌متر قطر دارند، اما هدف نهایی، رشد آن‌ها تا ۵ تا ۱۰ سانتی‌متر است. برای این کار، پژوهشگران در حال توسعه فناوری‌هایی برای تغذیه ارگانوئیدها با “رگ‌های خونی مصنوعی” هستند که مواد مغذی و اکسیژن را به آن‌ها برسانند.

فرد جردن، مدیرعامل Final Spark، آینده‌ای را تصور می‌کند که در آن، “کره‌های عصبی شناور” مراکز بیوکامپیوتری عظیمی را قدرت می‌بخشند. او می‌گوید: «این فناوری شاید اکنون شبیه علمی‌تخیلی باشد، اما بسیاری از فناوری‌های امروز نیز زمانی چنین به نظر می‌رسیدند.»

تلاقی هوش مصنوعی و طبیعی

یکی از جذاب‌ترین پیامدهای بیوکامپیوترها، کمرنگ شدن مرز بین هوش مصنوعی (AI) و هوش طبیعی (NI) است. در حالی که AI بر الگوریتم‌ها و داده‌های گسترده تکیه دارد، NI از شبکه‌های عصبی پویا و تجربیات زیسته انسان سرچشمه می‌گیرد. این تفاوت باعث شده هوش طبیعی با ویژگی‌هایی مانند خودآگاهی، خلاقیت، و احساسات اجتماعی متمایز شود.

بیوکامپیوترها با تقلید از عملکرد مغز در یادگیری و ایجاد مسیرهای عصبی، شکاف میان این دو حوزه را پر می‌کنند. اما این پیشرفت‌ها سوالات بزرگی را مطرح می‌کند:

  • چگونه می‌توانیم هوش مصنوعی را از هوش طبیعی تمیز دهیم؟
  • آیا این فناوری، خلاقیت و تصمیم‌گیری اخلاقی انسان را تهدید می‌کند؟
  • آیا این ادغام، تعریف جدیدی از آگاهی ارائه خواهد داد؟

انقلابی در فناوری، پزشکی و پایداری

کاربردهای “خیس‌افزار” فراتر از دنیای فناوری است. در پزشکی، این فناوری می‌تواند به درمان‌های شخصی‌سازی‌شده، تحقیقات مغزی، و آزمایش دارو کمک کند. در حوزه پایداری، مصرف انرژی پایین و قابلیت تجدیدپذیری آن، صنایع مختلف را متحول خواهد کرد.

فرد جردن باور دارد که این فناوری بیش از آنکه صرفاً نوآوری باشد، اصول زندگی را به کار می‌گیرد. او می‌گوید: «این فقط ساخت چیزی جدید نیست؛ بلکه درک هوشمندی زندگی و استفاده از آن برای فناوری است.»

آینده هوش: انسان و فراتر از آن

در آستانه این پیشرفت‌های خارق‌العاده، باید به پرسش‌های اساسی بیندیشیم: هوش طبیعی چیست و چگونه می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که سیستم‌های مصنوعی، ارزش‌های انسانی را حفظ می‌کنند؟

Final Spark و دیگر پیشگامان این حوزه، یادآور می‌شوند که هدف نهایی، جایگزینی هوش انسانی نیست؛ بلکه تقویت آن است. این سفری است که می‌تواند درک ما از هوش، پایداری، و حتی زندگی را از نو تعریف کند.

source

توسط argbod.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *