1
احساس گناه و شرم از جمله هیجانهایی هستند که بیشتر انسانها بهخوبی آنها را میشناسند. هر دو احساس میتوانند پس از یک خطای اخلاقی ظاهر شوند و نقش مهمی در نحوه واکنش افراد به آسیبی که وارد کردهاند ایفا کنند.
گاهی این احساسات افراد را به عذرخواهی یا جبران خسارت سوق میدهند. گاهی هم نتیجهای کاملاً متفاوت دارند و به سکوت، کنارهگیری یا رفتارهای دفاعی و خودمحورانه منجر میشوند.
روانشناسان مدتهاست معتقدند که گناه بر «رفتار» تمرکز دارد و فرد را به اصلاح و جبران تشویق میکند، در حالی که شرم بیشتر متوجه «خود» است و فرد را به عقبنشینی یا محافظت از خود سوق میدهد. پژوهش جدیدی که در مجله علمی eLife منتشر شده، نشان میدهد چرا این تفاوتها اهمیت اساسی دارند.
این مطالعه با بررسی چگونگی شکلگیری گناه و شرم در مغز و تأثیر آنها بر تصمیمگیری برای جبران خسارت دیگران نشان میدهد که هر یک از این هیجانها به نشانههای متفاوتی واکنش نشان میدهند و رفتار انسان را به شکل بنیادین متفاوتی هدایت میکنند.
نقشهای متفاوت گناه و شرم
بر اساس نظریههای روانشناختی، گناه هیجانی است که بر اعمال و آسیبی که به دیگران وارد شده تمرکز دارد. در مقابل، شرم بیشتر به تصویر فرد از خود و ترس از بیارزش شدن اجتماعی مربوط میشود.
نظریههای کارکردی هیجانها بیان میکنند که گناه در طول تکامل برای کاهش آسیب به شرکای اجتماعی ارزشمند شکل گرفته، در حالی که شرم بهمنظور حفاظت از اعتبار و جایگاه اجتماعی تکامل یافته است.
بر این اساس انتظار میرود گناه بیشتر به میزان آسیبی که وارد شده واکنش نشان دهد، در حالی که شرم حساسیت بالاتری نسبت به مسئولیت شخصی و قرار گرفتن در معرض قضاوت عمومی داشته باشد.
نقش آسیب و مسئولیت
مطالعات پیشین ارتباط میان گناه و رفتارهای یاریگرانه و همچنین رابطه میان شرم و ناراحتیهای روانی را نشان داده بودند.
با این حال، کمتر مشخص بود که «میزان آسیب» و «سطح مسئولیت» چگونه هر یک از این هیجانها را بهطور متفاوت شکل میدهند یا اینکه چه سازوکارهای مغزی از این تفاوتها پشتیبانی میکنند.
«مطالعات گستردهای فرآیندهای روانشناختی و فعالیتهای عصبی مرتبط با تجربه گناه و شرم را مستند کردهاند، اما پیشزمینههای شناختی این هیجانها و سازوکارهای عصبی پشت آنها همچنان مبهم باقی مانده است.»
این توضیح را رویدا ژو، نویسنده اصلی پژوهش و استاد گروه روانشناسی دانشگاه سان یاتسن چین، ارائه میدهد.
طراحی یک وظیفه تصمیمگیری اخلاقی
برای بررسی گناه و شرم در شرایط واقعی، پژوهشگران یک وظیفه تصمیمگیری اجتماعی طراحی کردند که بهصورت یک فعالیت گروهی ارائه میشد. شرکتکنندگان تصور میکردند که در این آزمایش چهار تصمیمگیرنده و یک قربانی حضور دارند.
در جریان یک وظیفه بصری، هر خطا باعث وارد شدن شوک الکتریکی به قربانی میشد. شدت شوکها متفاوت بود تا سطوح مختلف آسیب را نشان دهد. میزان مسئولیت نیز بسته به تعداد افرادی که دچار خطا شده بودند تغییر میکرد.
پس از هر نتیجه، شرکتکنندگان تصمیم میگرفتند چه مقدار پول بهعنوان غرامت پرداخت کنند. همزمان فعالیت مغزی آنها با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی ثبت میشد.
در پایان، شرکتکنندگان میزان احساس گناه و شرم خود را در سناریوهای مختلف گزارش کردند. این طراحی امکان تفکیک دقیق شدت آسیب از مسئولیت شخصی را فراهم کرد.
مدلسازی محاسباتی نیز نشان داد افراد چگونه اطلاعات مربوط به آسیب و مسئولیت مشترک را ترکیب میکنند تا به این نتیجه برسند که چه میزان جبران خسارت «منصفانه» است.
چه عواملی گناه یا شرم را فعال میکنند
نتایج تفاوتهای هیجانی روشنی را نشان داد. هرچه میزان آسیب بیشتر بود، احساس گناه افزایش چشمگیرتری داشت. در مقابل، افزایش مسئولیت شخصی بیشتر با افزایش شرم همراه بود.
گناه تأثیر قویتری بر تصمیمگیری برای پرداخت غرامت داشت، حتی زمانی که شدت گناه و شرم در یک سطح گزارش میشد.
نتایج مدلسازی نشان داد افراد بهطور ذهنی آسیب را میان اعضای گروه تقسیم میکنند. زمانی که افراد بیشتری در بروز خطا سهیم بودند، مسئولیت شخصی کمتر احساس میشد.
این «انتشار مسئولیت» توضیح میدهد که چرا با افزایش تعداد افراد مقصر، میزان غرامت پرداختی کاهش مییابد.
ناحیههایی از مغز که در ارزیابی انصاف و محاسبه ارزش نقش دارند، از جمله اینسولای خلفی و استریاتوم، این یکپارچهسازی ذهنی را بازتاب میدادند.
پاسخ مغز به گناه و شرم
دادههای مغزی نشان داد مسیرهای جداگانهای برای تصمیمهای مبتنی بر گناه و تصمیمهای مبتنی بر شرم وجود دارد. تصمیمهای مرتبط با گناه بیشتر به نواحیای وابسته بودند که با درک دیگران و ارزشگذاری پیامدها ارتباط دارند.
در مقابل، تصمیمهای مرتبط با شرم فعالیت بیشتری را در قشر پیشپیشانی جانبی نشان دادند؛ ناحیهای که با کنترل شناختی و برنامهریزی راهبردی مرتبط است.
این یافتهها از نظریههایی پشتیبانی میکنند که میگویند شرم اغلب نیازمند تنظیم آگاهانه و محاسبات اجتماعی است، در حالی که گناه بهطور مستقیمتر فرد را به جبران سوق میدهد.
تفاوتهای فردی نیز اهمیت داشتند. افرادی که مسئولیت را سریعتر به شرم تبدیل میکردند، فعالیت کمتری در نواحی مرتبط با در نظر گرفتن ذهن دیگران نشان میدادند.
این الگو با نظریههای پیشین همخوان است که شرم را با کاهش توجه به دیگران و افزایش تمرکز بر ارزیابی خود مرتبط میدانند.
«یافتههای ما نشان میدهد که آسیب و مسئولیت تأثیرات متمایزی بر گناه و شرم دارند و همچنین این دو هیجان از نظر کارآمدی در تبدیل شدن به رفتارهای جبرانی با یکدیگر متفاوت هستند.»
این سخنان را چائو لیو، نویسنده ارشد پژوهش از دانشگاه نرمال پکن، بیان کرده است.
معنای گستردهتر برای رفتار انسانی
نتایج این پژوهش از نظریههای کارکردی حمایت میکند که گناه را محرک ترمیم و همکاری میدانند و شرم را تنظیمکننده تصویر اجتماعی فرد معرفی میکنند.
مدلهای محاسباتی همچنین درک ما از پدیده انتشار مسئولیت را گسترش میدهند و نشان میدهند که چگونه زمینههای گروهی بار اخلاقی را در سطح روانشناختی و عصبی کاهش میدهند.
البته محدودیتهایی نیز وجود دارد. تصویربرداری مغزی نمیتواند رابطه علت و معلولی را بهطور قطعی اثبات کند و ارزیابی هیجانها پس از پایان وظیفه انجام شده که به حافظه افراد متکی است.
پژوهشهای آینده با استفاده از روشهای تحریک مغزی میتوانند نقش علّی نواحی خاص مغز را با دقت بیشتری روشن کنند.
پیامدها برای سلامت روان
«رویکرد کنونی ما با ارائه توضیحات محاسباتی، الگوریتمی و عصبی درباره گناه و شرم، درک جامعتری از این هیجانها فراهم کرده است.»
لیو در ادامه میگوید:
«این یافتهها بینش عمیقتری درباره نحوه تنظیم گناه و شرم ارائه میدهند و میتوانند پیامدهای مهمی برای درمان اختلالات سلامت روان مرتبط با این هیجانها داشته باشند.»
در مجموع، با روشن شدن نحوه شکلگیری گناه و شرم و چگونگی هدایت رفتار انسان توسط آنها، این پژوهش بینش ارزشمندی درباره همکاری، حل تعارض و تنظیم هیجانها در زندگی اجتماعی روزمره ارائه میدهد.
این مطالعه در مجله علمی eLife منتشر شده است.
source