به گزارش سلامت نیوز به نقل از هم میهن، امسال شهرهای پناهگرفته در البرز بهجای باران، با دود آتش و آلودگی و کاهش چشمگیر باران، عجین شدهاند. درحالیکه در روزهای اخیر جنگلهای هیرکانی در آتش میسوختند و آسمان برخی از شهرهای شمالی از آلودگی تیره شده است، مردم محلی، نظارهگر حضور مسافرانی هستند که از آلودگی شهرهای خودشان گریخته و به آنها پناه آوردهاند، اما اینبار این پناهگاه همان پناهگاه همیشگی نیست.
اضطراب ناشی از مبارزه با آتش و آلودگی هوا، با نگرانی عمومی از کاهش بارندگی در سه استان شمالی ایران، درهمآمیخته است. گزارشها نشان میدهند که امسال، ایران ششمین پاییز خشک متوالی را پشتسر میگذارد و کاهش بارندگی در گیلان، مازندران و گلستان تصویری نگرانکنندهتر از همیشه ساخته است؛ سه استانی که همیشه بهعنوان انبار باران کشور شناخته میشدند، امسال با پاییز کمباران و آلودهای مواجهند.
براساس آمارهای اعلامشده توسط مسئولان استانهای شمالی، مازندران با کاهش حدود ۷0 درصدی و گلستان با کاهش تقریبی ۲۶ درصدی بارندگی نسبت به سال گذشته، یکی از ضعیفترین آغازهای سالآبی خود را تجربه میکنند. در استان گیلان هم بارندگی نسبت به سال گذشته حدوداً ۸۵ درصد کاهش یافته است.
بهگفته مدیرکل هواشناسی گیلان، در آبانماه ۱۴۰۴ تنها ۲۲ میلیمتر باران در سطح استان ثبت شده، درحالیکه میانگین بلندمدت بارش آبانماه در گیلان ۱۶۵ میلیمتر است. مدیرکل هواشناسی گلستان نیز به استناد دادههای مرکز ملی اقلیم و مدیریتبحران خشکسالی اعلام کرده است که میانگین بارش تجمعی این استان از ابتدای سالآبی تا نیمه آبانماه، حدود ۴۲ میلیمتر بوده که نسبت بهشرایط نرمال اقلیمی ۱۸ درصد و نسبت به سال گذشته ۲۶ درصد کاهش را نشان میدهد.
کاهش بارندگی در استانهای شمالی ازاینجهت برای شهروندان بهویژه کشاورزان عامل اضطراب است که نگران وضعیت ذخایر آبی و فصل کشاورزی هستند. شرکت آب منطقهای گیلان گزارش داده که مصرف کل آب استان ۳۳۱۴ میلیون مترمکعب است که کشاورزی، بیش از ۸۹ درصد از آن را به خود اختصاص داده است.
درواقع فشار اصلی بر منابع آبی از سوی کشاورزی وارد میشود و کاهش بارش، این فشار را دوچندان کرده است. بهگفته برخی از کارشناسان محیطزیست، اگر مدیریت منابع آب و مدرنسازی سیستمهای آبیاری انجام نشود، کاهش منابع آب میتواند نهتنها زندگی روزمره مردم و کشاورزی استانهای شمالی، بلکه امنیت زیستمحیطی و ساختار زمینشناسی منطقه را نیز تهدید کند.
قاسم، یکی از کشاورزان برنجکار شهرستان لشتنشا است و میگوید که اگر امکانات لازم فراهم شود، کشاورزان هم از سیستم آبیاری درست استفاده میکنند. قاسم از جانب خودش و برخی دیگر از هممحلیهای کشاورزش میگوید که اگر سیستم آبیاری کشاورزی با حمایت و هزینه دولتی انجام شود، کشاورزان هم خواسته یا ناخواسته با روشهای جدید کشاورزی میکنند. او البته از شرایط آب شهری هم راضی نیست. خانهاش در یکی از روستاهای لشتنشاست و از آب چاه استفاده میکند، بههمینخاطر کاهش باران، او را بیشتر نگران کرده است.
استفاده از آب چاه برای گذران زندگی، در بسیاری از روستاهای مناطق شمالی امری عادی است که با دو چالش مهم همراه است؛ اول کیفیت آب برای مصارف زندگی روزمره و دوم وابستگی آن به آب باران. چالش اول همیشگی و دائمی است، آب چاه در مناطق روستایی با سیستم لولهکشی در خانه به آشپزخانه، سرویس بهداشتی و حمام متصل میشود؛ اما میزان املاح موجود در آب آنقدر زیاد است که عملاً برای آشامیدن یا آشپزی مضر است.
حسین که در روستای مرزدشت زندگی میکند، در چندسال گذشته از تهران به رشت مهاجرت کرده و در خانهای ویلایی که به آب چاه متصل است، زندگی میکند. به گفته حسین، کاشیهای حمام او بهدلیل وجود آهن زیاد در آب، همگی زنگ زدهاند و استفاده از آب چاه برای مسواکزدن نیز باعث تغییر رنگ و آسیب به دندانهایش شده است. او نیز مانند بسیاری دیگر از خانوارهای روستایی از ایتیامهای آب، برای مصرف آشامیدنی و آشپزی، آب شهری خریداری میکند.
حال باید به این چالشها، افزایش مهاجرت به استانهای شمالی و رشد جمعیت در شهرها و روستاها را هم اضافه کرد که در کنار نبود مدیریت درست در توزیع آب، چالش ذخایر آبی و زیستمحیطی شمال کشور را در سالهای آینده، بحرانیتر میکند. بسیاری از مردم محلی، خلاف گذشته، از افزایش حضور مسافران در شهرهایشان خوشحال نیستند و معتقدند که شهر و روستاهای شمالی ایران، ظرفیت این حجم از مسافر را ندارند.
«هیچکس از میهمان بدش نمیآید، اما مشکل مدیریتی است که وجود ندارد». این را محمد که راننده تاکسی خطی در رشت است، میگوید. تا همین چنددقیقه پیش با عصبانیت برای دوستانش تعریف میکرد که تصمیم دارد در روزهایی که مسافران زیاد هستند، اصلاً کار نکند. میگوید که حضور مسافران، ترافیک را بسیار شدید میکند و یکی از علتهای آلودگی هوا را مربوط به افزایش حضور مسافران میداند.
مهسا هم که ساکن رامسر در استان مازندران است، از آلودگی هوای روزهای اخیر دل خوشی ندارد: «تا همین چندسال پیش شهرهای شمالی، مکان خوبی برای پناهبردن از آلودگی و شلوغی شهرهای دیگر بودند، اما الان دیگر شرایط این استانها هم چندان خوب نیست. با همین روش ادامه بدهیم، چندسال دیگر هیچجایی برای پناهبردن وجود ندارد. همه شهرها آلوده، خشک و شلوغ میشوند.»
ظرفیت پذیرش مهاجران را نداریم
هادی حقشناس، استاندار گیلان نیز که اخیراً مخالفت خود را درباره موضوع انتقال جمیعت تهران به استانهای دیگر اعلام کرده بود، ، مهمترین علت این مخالفت را نبود زیرساختهای کافی استان گیلان میداند: «انتقال جمعیت به شمال یا جنوب کشور، ازاینجهت حائز اهمیت است که این جمعیت برای استقرار منتقل میشود و شرط استقرار این است که زیرساختها از دو جنبه فراهم شوند.
اول موضوع اشتغال افرادی است که مهاجرت میکنند و دوم اینکه زیرساخت زندگی برای آنها وجود داشته باشد. زیرساخت زندگی به مواردی مانند سیستم فاضلاب، تصفیهخانهها، سیستم دفع زباله، مسکن، شرایط جادهای، موضوعات فرهنگی، وسایل حملونقل عمومی و هر موضوع دیگری که برای جمعیت بیشتر نیاز است، مربوط است.»
او با اشاره به چالشهای استان در مواجهه با حضور مسافران، ادامه میدهد: «وقتی صحبت از انتقال جمعیت به استانهای دیگر میشود، طبیعتاً منظور دوهزار نفر نیست، بلکه فرض بر انتقال جمعیت چندصد هزارنفری یا میلیونی است. ما در گیلان دو میلیون و 600 هزار نفر جمعیت داریم و طبیعی است که در زمانهای تعطیلی تمام ارگانها را بسیج میکنیم تا به مسافران خدماترسانی کنند اما واقعیت این است که ما در جمعآوری زبالههای مسافران با مشکل مواجهیم اما چون موقتی است، بعد از چندروز میتوانیم درنهایت زبالهها را جمعآوری یا اینکه چندروز زمان میبرد تا بتوانیم سهمیه آرد را جایگزین کنیم. بنابراین اگر موقت باشد مشکلی نیست، اما اگر حضور جمعیت مضاعف در استان به امری دائمی تبدیل شود، حتماً با مشکلاتی مواجه خواهیم شد. درواقع اگر قرار باشد میهمانهای ما بمانند، حتماً با مشکلات پسماند، فاضلاب، بیمارستان و ترافیک مواجه میشویم.»
استاندار گیلان با تاکید بر اینکه در صورت افزایش جمعیت استان حتماً باید زیرساختها تکمیل شوند، درباره تاثیر خشکسالی و کاهش باران بر ذخایر آبی استان هم میگوید که بین تمام استانهای کشور، گیلان تنها استانی است که فرونشست زمین ندارد؛ درواقع ما در تولید آب مشکل نداریم اما در توزیع آب با مشکلاتی روبهرو هستیم. درواقع ما در حال تولید آب شرب هستیم اما چون شبکه قدیمی است، اتلاف آن زیاد است.
حقشناس همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا پیشنهادی مبنی بر انتقال ذخایر آبی استان گیلان به سایر استانها مطرح شده است، میگوید: «چنین پیشنهادی به ما داده نشده است، اما ما در گیلان بهصورت میانگین، 200 میلیون لیتر پساب داریم و در خارج از کشور و حتی برخی استانهای ایران نیز بسیار مرسوم است که این پسابها را برای بخش صنعت تصفیه میکنند؛ ما نیز به برخی استانهای همجوار این پیشنهاد را مطرح کردهایم که اگر در بخش تصفیه ما سرمایهگذاری شود، میتوانیم پساب را در اختیار آنها قرار بدهیم.»
استاندار گیلان همچنین درباره وضعیت آلودگی هوا در بعضی از شهرهای شمالی مثل رشت و لاهیجان، آلودگی را ناچیز و علت اصلی آن را با بالابودن رطوبت هوا در این مناطق مرتبط میداند: «بهطورکلی شهرهای ساحلی بهدلیل وزش باد، آلودگی ناچیزی دارند. باید این نکته را در نظر داشت که رطوبت در شمال کشور بسیار زیاد است و حتی به بالای 90 درصد هم میرسد و بهدلیل همین رطوبت زیاد، آلودگی خودش را بسیار نشان میدهد. سازمان حفاظت محیطزیست، اداره هواشناسی و اداره کل بحران، اطلاعیه دادند که این آلودگی روزهای اخیر از شاخص نرمال فراتر نرفته است.»
سال سخت «شمال»
منصور زیارتی، یکی از مدیران حوزه آبرسانی گیلان و دکتری جامعهشناسی، افزایش حضور مسافران را در مدیریت آبرسانی استان بسیار مؤثر میداند توضیح میدهد: «آبرسانی در استان گیلان نیز همانند سایر استانها براساس جمعیتی که دارد، تعریف شده است. بنابراین کاملاً طبیعی است که با افزایش جمعیت، با مشکلات زیرساختی مواجه شویم و باتوجه به افزایش مصرف آب، بدون شک آبرسانی شرب بهویژه در روستاها، تحتتاثیر قرار میگیرد؛ چراکه بیشتر مسافران برای اسکان، در روستاها مستقر میشوند.»
او معتقد است که باتوجه به بارندگیهای سال گذشته، استان گیلان در سالجاری و تاکنون هنوز با مشکل کمبود آب مواجه نشده است، اما درعینحال به این نکته نیز اشاره میکند که خشکسالی امسال و کاهش باران در پاییز امسال، حتماً در مدیریت آب در سال آینده تاثیرگذار است. «اگر خشکسالی ادامه پیدا کند، قطعاً برای سال آینده با مشکل مواجه خواهیم شد.
درواقع سوال این است که اگر بارش باران در مناطق شمالی روند کاهشی داشته باشد، آیا ذخایر آب سدی بهگونهای خواهد بود که پاسخگوی آبیاری دشت فومنات باشد؟ پاسخ این سوال به مدیریت ذخایر آبی استانهای شمالی در سالهای گذشته مربوط است که اگر درست این مدیریت انجام میشد، تا چهاندازه توان بیشتری برای مقابله با خشکسالی داشتیم.»
زیارتی در ادامه میگوید که مدیریت آبهای سطحی از سال 90 بهبعد بهصورت جدی در حال اجراست، در بسیاری از شهرهای شمالی پروژههای بزرگی دراینزمینه انجام شده و همچنان نیز در حال انجام است؛ اما مهمترین عامل در مدیریت آبهای سطحی، موضوع انتقال این آبهاست: «درست است که درحالحاضر در بحث جمعآوری عملکرد بهتری وجود دارد، اما هدایت این آبها به این صورت است که بسیاری از این آبها به رودخانهها بازمیگردند.»
او با بیان اینکه بحث خشکسالی در ایران، سابقه طولانی در کشور دارد، ادامه میدهد: «از دهههای پیش بسیاری از کارشناسان و مسئولان، به آینده خشک ایران اشاره و تاکید کرده بودند که بهجای تمرکز بر کشاورزی بهتر است که بهسمت مدیریت آب برویم اما با وجود اینکه سالها فرصت برای مواجهه یا مقابله با خشکسالی وجود داشت، مدیریت منابعآبی بهدرستی انجام نشد و الان میبینید که حتی در خشکترین مناطق ایران، زمینهای کشاورزی برای میوههایی همچون هندوانه وجود دارد.»
زیارتی در ادامه به تجربه زیسته خود اشاره میکند و میگوید که اخیراً به ساحل قروق تالش رفته و متوجه شده که پسروی آب دریا حدوداً 300 متر بوده است: «300 متر عقبنشینی دریا، بسیار اتفاق تلخی است و این موضوع بهطورکلی به سیستم مدیریتی تمام کشورهای ساحل کاسپین برمیگردد که تقریباً هیچکدام از آنها عملکرد خوبی دراینزمینه نداشتهاند.»
سرانجام فاجعهبار منابعآبی
البته آینده ذخایر آبی استانهای شمالی باتوجه به افزایش خشکسالی، موضوعی است که برای متخصصان این حوزه تا اندازه زیادی قابلپیشبینی است. وحید غلامی، استاد دانشگاه گیلان و متخصص هیدرولوژی (آبشناسی)، درباره تاثیر خشکسالی برای ذخایر آبی استانهای شمالی در سالهای آینده، توضیح میدهد که خشکسالی یک پدیده طبیعی است و همیشه باید برای آن برنامه داشته باشیم: «گرمایش جهانی هم یک حقیقت مسلم است، اما در ایران بهخاطر اینکه استانداردهای زیستمحیطی همانند خودروهای نامناسب، وضعیت صنایع، گازهای گلخانهای و تخریب پوشش گیاهی نامطلوب هستند، اثرات آن تشدید شده و بیشتر بروز پیدا کرده است. در مناطق کوهستانی و سرد، کاهش چنددرجهای دما، منجر به ایجاد تغییر بزرگی نمیشود؛ اما در اقلیمهای معتدلی نظیر شمال ایران، افزایش چند درجهای دما بسیار تاثیرگذار (کاهش بارش و فراوانی برف) است.»
او در ادامه با اشاره به برخی اظهارنظرهای مردمی مبنی بر اینکه استانهای شمالی در سالهای آینده بهدلایل متعددی همچون خشکسالی و افزایش مهاجرت، به کویر تبدیل میشود، بیان میکند: «کویر یک عارضه ژئومرفولوژیک (اشکال مختلف طبیعی در سطح زمین) است و اگر دشتهای شمالی خشک شوند، تبدیل به بیابان میشوند، نه کویر. شکی نیست که یک رویه منفی در وضعیت منابع آب ایران وجود دارد. اما تغییر اقلیم و بیابانزایی، در مقیاس زمانی بلندمدت رخ میدهد. بههمینخاطر باید دراینزمینه، برنامه مشخصی داشته باشیم.»
این استاد دانشگاه، با اشاره به نقش مدیران در مدیریت ذخایر آبی کشور، انتخاب مدیران را بیشتر بر پایه نگاههای سیاسی میداند و درباره تاثیر این رویکرد در موضوع کمآبی میگوید: «این تصور که شمال آب مازاد دارد، اشتباه است، ولی این مطلب در گفتهها و رویکردهای برخی از مدیران این مناطق شنیده میشود.
مناطق شمالی بهعلت بارش مناسب از منابعآبی خوبی برخوردارند اما درمقابل نیاز آبی بالایی بهواسطه شالیزارها، باغها، تالابها، گردشگری و جمعیت خوشنشین دارند. برای نمونه، دشت گیلان و غرب مازندران دارای منابع آب سطحی و زیرزمینی غنی (بارش مناسب و رودخانه) است اما شرایط همیشه اینگونه نخواهد بود. افزایش مهاجرت در سالهای اخیر، بهرهبرداریهای بیرویه و نادرست و افزایش کشت دوم برنج در استان مازندران باعث شده است که مدیریت آب با مشکل جدی مواجه شود.»
غلامی مشکل آب شرب را یک مسئله مدیریتی عنوان میکند و درباره اتلاف آب شرب در شبکه توزیع، میگوید: «کشوری همانند عربستان بهاندازه ایران از منابعآبی برخوردار نیست، اما با مدیریت درست توانسته آب شرب خود را بهدرستی تولید و توزیع کند. او همچنین آینده آبی استانهای شمالی را با رویهای منفی پیشبینی میکند: «تغییرات اقلیمی نهتنها در این مناطق، بلکه در تمام ایران کاملاً منفی است و باتوجه به افزایش جمعیت در استانهای شمالی، بدون شک ذخایر آبی این استانها در سالهای آینده با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد.»
او درباره علل اصلی بروز مشکلات کمآبی نیز توضیح میدهد که بخش مهمی از مشکل ذخایر آبی، به نوع مدیریت و حکمرانی مربوط است: «ارگانهای دولتی عموماً از تسلط و دانش کافی در حوزههای زیستمحیطی برخوردار نیستند. برخی از مدیران نهتنها دانش کافی، بلکه اساساً شناختی هم نسبت به برخی از موضوعات اساسی ندارند. پیکره کارمندی حوزههای مدیریت منابعآب نیز اصلاً در وضعیت خوبی قرار ندارد. وقتی مدیران صنعت آب کشور تصمیم اشتباهی را اجرا میکنند، هیچ برخوردی با آنها نمیشود. نهادهای نظارتی نظیر سازمان بازرسی هم نظارت لازمه را ندارند.
این در حالی است که در کشور، قوانین مدیریت منابعآبی و زیستمحیطی مناسبی وجود دارند، اما این قوانین یا نادیده گرفتهشده یا امکان اجرای دقیق آنها میسر نیست. بااینحال اگر همین قوانین اجرا شوند، میتوانند اثرگذار باشند. اما، مشکل مهمتر این است که مدیریت بهینه منابع آب، اولویت اصلی دولتها نیست. در کشوری که دارای اقتصاد متکی به کشاورزی و منابعطبیعی است، باید نگاه ویژهای به منابعطبیعی وجود داشته باشد. بهطورکلی اساس توسعه پایدار در یک کشور، انسان درست و توسعهیافته، سپس منابعی نظیر آب و خاک است.
مدیریت منابع آب و حل مشکلات زیستمحیطی نیازمند یک مدیریت یکپارچه و تعامل بین دولت و مردم است، اما بین مردم و دولت دراینزمینه شکاف عمیقی وجود دارد. همه مسائل زیستمحیطی و منابع آب ما به شرایط اقتصادی کشور گره خورده است. در کشوری با اقتصاد متکی به منابع آب و خاک، بدون رعایت استانداردهای زیستمحیطی، سرانجام فاجعهباری برای منابعآبی و محیطزیست کشور انتظار میرود.»
«ما نباید به آب و خاک این مملکت نگاه درآمدزایی داشته باشیم»؛ غلامی این رویکرد را عامل مهمی در تغییر سیاستهای مدیریتی منابعآبی میداند و میگوید: «زمانی در وزارت نیرو رویکردهای حفاظتی وجود داشت و بودجههای زیادی به پروژههای عمرانی مدیریت منابع آب تعلق میگرفت؛ اما امروز شرایط بهگونهای تغییر یافته که درآمدزایی و کاهش هزینهها در اولویت است.
متاسفانه بهدلیل شرایط بد اقتصادی، درحالحاضر این رویکرد غالب شده است که اثرات مخرب بسیاری به همراه خواهد داشت.» او البته نقش مردم را نیز در موضوع مدیریت ذخایر آبی موثر میداند: «بههراندازه که مردم در مصرف آب صرفهجویی کنند، باز هم تا زمانیکه رویه مدیریتی به این صورت ادامه داشته باشد، مشکل کمآبی حل نخواهد شد. اما در نگاهی کلیتر، اجرای موفق پروژههای عمرانی با همکاری و همراهی مردم میسر است، این درحالیاست که بیاعتمادی مردم در سالهای اخیر به پروژههای دولتی باعث شده که این مشارکت همانند گذشته دیگر وجود نداشته باشد.
درست است که مشکل کمآبی صرفاً مربوط به آب شرب نیست، اما برخی از رفتارهای مصرفی مردم، بحران آب در کشور را تشدید میکند. برای مثال وجود فضای رقابتی در استانهای شمالی بهویژه برای کشتهای دوم برنج، باعث تشدید آببرداریهای غیرمجاز از رودخانهها و حفر چاههای غیرمجاز شده است.
همچنین تصرف بستر تالابها و رودخانهها و آلودهکردن منابع آب از دیگر موضوعاتی است که مردم باید بهخاطر کشورشان بیشتر به آنها توجه کنند. هرچند این مشکل نیز تا حدودی به سیستم مدیریتی کشور برمیگردد. یک سیستم مدیریتی کارآمد میتواند حتی آب مصرفی شهروندان را بازیافت و دوباره توزیع کند و با اعمال عدالت اجتماعی و اعتمادسازی برای مردم، فرهنگ مصرفی شهروندان را نیز اصلاح کند.»
غلامی معتقد است که با ادامه این رویه نادرست، اکوسیستم شمال کشور به شرایطی خواهد رسید که بازگشت به شرایط متعادل و پایدار بسیار مشکل و زمانبر خواهد بود.
درنهایت با وجود اینکه وضیعت ذخایر آبی در استانهای شمالی فعلاً در مرحله بحرانی قرار ندارد، اما شرایط زیستمحیطی کشور در سالجاری، هشداری جدی برای اصلاح مدیریت ناکارآمد برای سالهای آینده است؛ مدیریتیکه اگر در سالهای پیش وجود داشت، امروز تمام کشور با وجود هشدارهای بسیار زیاد کارشناسان محیطزیست، درگیر خشکسالی و مدیریت منابعآبی نبود.
source